04-22-2014, 08:03 AM
این را امروز نوریزاد در فیسبوک نوشته است! ببینید این شخص انقدر شرف دارد که یادی از این کشتههای دوران موسوی هم میکند
نقل قول: پیر زن، بانویی مقتدر و فهیم و بلحاظ فکری بسیار روشن و هوشمند بود. گفت: بچه های من همه چپ بودند و چپ هستند. خود من هم چپم. جوری که پنج هزار تومان اگر پول دارم، دوست دارم سه تومانش را خودم بردارم و دو تومانش را بدهم به یک مستحق. گفت: دخترم طاهره و مهندس محمد علی عالم زاده شوهرش را سی و یک خرداد 60 تیر باران کردند. آنها هم چپ بودند. دخترم طاهره اما هفت ماهه حامله بود. یعنی با آنکه هفت ماهه حامله بود اعدامش کردند؟ بله، شکمش جلو آمده بود. یک روز که برایش لباس حاملگی برده بودم، خبرم دادند که احتیاجی نیست. رفتم سرد خانه. سینه اش سوراخ سوراخ شده بود و توی هر سوراخ پنبه گذاشته بودند. طاهره دانشجوی پزشکی بود. گفت: شوهرم سال 46 فوت کرد و من بچه هایم را خودم بزرگ کردم. یکی از یکی با سواد تر و انسان تر. و اسم و میزان تحصیلات چهار فرزند دیگرش را یک به یک برایم گفت. که همه تحصیلکرده بودند و کارآزموده.
دل پیرزن اما با کیخسرو بود. فرزند شصت و سه ساله ای که از شانزده سال پیش در اوین است و هیچ ردّی از وی به پیرزن نداده اند. گفت: کیخسرو لیسانس زبان دارد. در هلی کوپترسازی کار می کرد. کیخسرو قبلاً هم زندان بود. از سال 60 تا 63 . در زندان روانی شد و آزادش کردند. بار دوم سال 76 گرفتندش و از همان سال در اوین است. گفت: امروز روز مادر است. گفتم شاید بیایم به اینها بگویم کیخسرو مال شما، لااقل یک هدیه به منِ مادر بدهید و مرا از بی خبری در آورید. من مگر از شما چه می خواهم ای مسلمانها؟ و دماوند گونه دست بر شانه ام نهاد و گفت: راضی ام از زندگی ام.
"A Land without a People for a People without a Land"