03-15-2014, 04:12 PM
Mehrbod نوشته: تکرار تاریخ به تو چیزی نمیآموزاند؟ همیشه برخی پیدا میشوند انگیزه و آماج دیگران را "موهوم و پوچ" میخوانند و انگیزههای خود اشان رافربودگرایانه و راستین. بردهدار میگفت برخی سرور زاده میشوند برخی برده و هر کس میاندیشد جوری دیگری هم میشود در موهومات به سر میبرد.این سرکار کوروش که هوادار و پادوی سرمایهداری باشد هم برگشته به ما میگوید برخی بهرهکش زاده میشوند و برخی بهرهده, شما که دنبال آزادی بهرهدهها هستی در موهومات به سر میبری, برگرد به فربود!که هر آینه من بهتر میدانم فربود کدام است و کژبود! کدام (;Retrospective determinismنمونه:وقتی - WiKi ژولیوس سزار خودش رو دیکتاتور امپراطوری روم اعلام کرد،سرنوشتش این بود که به قتل برسه.
خب اینطور به نظر میرسه که گویی"همه" دیکتاتورها حتما به قتل میرسند.ایراد استدلالت هم اینه که بیان میکنه چون در گذشته "برخی" چیزی رو "پوچ" دونستند و بعدا دیدگاهشون اشتباه از آب در اومده الان هم اگر چنین مشابهتی پیدا بشه،در آینده دیدگاهشون نادرست از آب درمیاد و در اصل دیدگاه خودشون پوچ میشه و نه طرف مقابل.
نکته این سفسطه هم اینجاست که نادیده میگیره که مثلا در این نمونه مواردی هست که دیدگاه طرف مقابل پوچ انگاشته شده و همچنان هم پوچ انگاشته میشه و هیچ "الزامی" به این نیست که با گذشت زمان دیدگاه خودشون پوچ بشه.
اگر این استدلال رو به همراه استدلال های دیگه همراه میکردی لزوما سفسطه آمیز نبود ولی وقتی در پاسخش فقط میگی "برده دار ها هم چنین فکری میکردند" استدلالت سفسطه آمیز میشه.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-