01-13-2014, 10:58 AM
Dariush نوشته: زبانِ آلماینی به این زیبایی؛ پس از پارسی، یکی از زیباترین زبانهاییست که شناختهایکی از کاستی های زبان آلمانی در چامه گویی آشکار میشود،
چرا که زبان آلمانی زبانی دراز-واژه است. برای نمونه اگر یک
نسک ۴۰۰ برگی انگلیسی به آلمانی برگردان شود و font آن
هم یکسان بماند، یک نسک ۶۰۰ برگی میشود، چون واژه های
آلمانی به میانگین، دراز/پـُرسیلاب ترند. نمونه :
speed = Geschwindigkeit
omnipresence=Allgegenwärtigkeit
sister=Schwester
sunshine = Sonnenschein
shâh e delam (4)=assoltân e qalb i (6) = Le roi de mon coeur (5) = The king of my heart (5)= Der König meines Herzens (7), ..
برای نمونه من به همراه نوه هایم، فیلم های کارتون والت دیسنی
را به انگلیسی نگاه میکنم، گاهی هم به فرانسه و آلمانی. آوازها
و چامه هایی که در ان ها هستند، در ویراستار انگلیسی آن، دارای
چگالی آگاهی بیشتری در سنجش با آلمانی هستند. چگالی
فرانسه به انگلیسی نزدیک تر و گاه بهتر است. ( و برای همین میتوان
گفت که فرانسه برای چامه سرایی از انگلیسی هم اندکی بهتر میباشد)
***
داشتن شمار سیلاب های میانگین بالا، چامه سرایی را که جای
مرزمندی برای سیلاب ها دارد، سخت میکند. زبان پارسی از
اینرو که "حرف تعریف Artikel " ندارد، از برتری چامه سرایی
بالایی برخوردار است . زبان سامی/عربی از زبان پارسی هم
اندکی کوتاه-واژه تر است و برای همین چامه گویی در ان و چگالی
آگاهی فشرده شده در شمار سیلاب های یکسان، بالاتر میباشد،
ولی خب، در زمینه های دیگرکاستی دارد، مانند توان واژه سازی
و روشنی و یک-به-یک گویایی چم ها Eineindeutigkeit
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد