11-29-2013, 04:51 PM
Alice نوشته: این بیتفاوتی تنها منحصر به داستان تخیلی کامو و مرسو بود، وجود خارجی ندارد!در این سیاره که چند میلیارد آدم داره هیچ وقت در مورد این چیزها مطمئن نباشه،حداقل بزار وقتی پیرتر شدی این حرف رو بزنی که به اندازه کافی ادم دیده باشی:))
انسان محصور هورمونها و ژنتیک و .. است. هرچقدر هم یک تن «هیچگرای» تمام و
کمال باشد و کمترین معنایی برای زندگی قائل نباشد، باز هم نمیتواند و نمیخواهد
به سرنوشتش بیاعتنا باشد!
نکتهی بسیار مهم: صادق هدایت هم که زهرآلود مینوشت به دلیل بازتاب فکری و
اتفاقات روزمرهی او بود، نه صرفا ?%8??>E?چگرایی و نهیلیسم؛ زمانیکه او در پاریس برای اولین
بار خودکشی کرد و مصطفی فرزانه (دوست هدایت) بعدها تصریح کرد که به دلایل احساسی
و .. بوده است، هدایت پس از آن مجموعهی داستان کوتاه "سه قطره خون" را با نهایت تیرگی،
زهراگین نوشت!
البته او به جبر طبیعت معتقد بود و آزادیهای فردی را موهوم و مزخرف میدانست.
خلاصه اینکه "بیتفاوتی" و کاراکتر مرسو هستی خارجی ندارد!
در واقع من تقریبا همیشه از ادما انتظار هر چیزی رو دارم و چیزی شگفت زدم نمیکنه،اگر آبزوردیست نبودم اصلا همذات پنداریم با مورسو تکمیل میشد:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-