11-29-2013, 04:06 PM
undead_knight نوشته: تو با کاراکترهای هدایت ارتباط برقرار میکنی بعد به جای مورسو با ماری که یک شخصیت عادی هست ارتباط برقرار میکردی!؟:)))))
آخه ماری به مرسو میگفت میخواهم با تو ازدواج بکنم، من را دوست داری؟
مرسو میگفت: نه ندارم، میخواهی ازدواج بکنی خب بکن! فرقی ندارد.:e416::e416::e416:
undead_knight نوشته: خب با این فارسی عربیزه! شده و مترجمانی که اکثر شعور درک کتاب اصلی رو هم ندارند کارمون پیش نمیره بنابراین چسبیدن به همون انگلیسی بهتره:))
اوه! فارسی عربیزه! :) میبینم که داری به جنبش ما میپیوندی!
undead_knight نوشته: البته شاید دلیلش این باشه که من با نهیلیسم عریان کلا حال نمیکنم و کافکا هم شاید به همین دلیل جذابیت برام از کامو کمتر بود.
بله، واقعا آثار هدایت حس بدی به آدم میدهد. خیلی حس بدی دارد...! مثلا
تشبیهات و توصیفات هدایت از طبیعت (باران، آفتاب و ...) به شدت تیره و غمآلود است:
«باران دور او تار تنیده بود، او میان تارهای نازک شده خیس بود و دانههای باران مثل جانورهای لزجی بود که این تارها را میگرفتند و پایین میامدند.
"شریف" مانند یک سایهی سرگردان در کوچههای خلوت و نمناک زیر باران میگذشت و دور میشد...»
---
هیچکجا هدایت طبیعت را زیبا نمیبیند؛ برعکس، سرتاسر طبیعت موهوم و
تلخ و زننده است. دانههای باران بر خلاف عرف ادبی جانورهای لزج و کریهی
هستند که از جان آدمی پایین میجهند. من عاشق این توصیفتش هستم! :))
نهیلیسم عریان و مرگ آلود!
Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
Batman: Neither am I