11-04-2013, 11:54 PM
آلیس نوشته: منظورم از کوفت و زهرمار همین قهوه بود! شاید باید زیاد بنوشم... ها؟
اتفاقا میخواستم کمی بخوابم و زنگ بگذارم، ولی تجربههای پیشین نشان
میدهد «اگر» چشمانم بسته شود تا صبح الالطلوع میخوابم و با زنگ و اینها
بیدار شدنی نیستم... یعنی اگر یک لحظه چشمانم را به نیت خواب ببندم و
باز کنم صبح شده!
درود. نه تریاکی نیستم! البته خیلی دوست دارم باشم، صادق هدایت خیلی
از این افیون ماوراءطبیعی تعریف میکرد.
قهوه هم کمی خوردم ولی گویا کارساز نیست... الان که اینجا مینویسم هیچ
مشکلی ندارم، تا سرم به کتاب میرود از خودم بیخود میشوم!
امتحان میانترم دانشگاه است،(با عرض معذرت:e108:) ولی چون با استاد مربوطه
یک داستانی داشتم میخواهم امتحان آن را خوب بدهم.
من در این شرایط به خودم انگیزه میدم.
برو جلوی آینه و چند تا جمله باحال به خودت بگو تا تحریک بشی و شروع کنی. بگو من یک روباتم! با اراده محکم تا صبح میشینم و این درس رو میخونم. صاف و چهارشونه پشت میز بشین.نفس عمیق بکش.یه ذره ورزش کن. یه موزیک تحریک کننده بذار مثل راک تا خواب از سرت بپره بعد شروع کن.فقط وقتی شروع می کنی دیگه نذار فکر متوقف شدن هم به ذهنت بیاد.فقط دیگه غرق درس شو. با اراده محکم مثل یک steamroller برو جلو.
بهتر هم هست که دیگه تا صبح بیخیال اینترنت بشی و همه تمرکزت روی درس باشه.