07-31-2013, 01:39 PM
Alice نوشته: من هرموقع در چنین شرایطی قرار میگیرم دچار توهمزایی میشوم! صدای جیرجیرک وتوهم معمولا در تنهایی به سراغِ آدم میآید، تو که تنها نبودی اگر میآمدی.
زوزههای گرگ هم به این ترس و وحشت دامن میزند! خوب شد نیامدمها...
البته، من از این توهم هم خوشی میبرم.
Alice نوشته: آن یکی زیادی شخصیست و بهمین جهت از بیان آن معذورم! راستی تا یادم نرفته،تنباکو را که ترک کردهایم، شما هم بهتر است به جایِ رفیقِ ناباب بودن و سعی در انحراف، ما را به تفریحهای سالم تشویق کنی، مثلا قدری موادِ نیمه مخدر که در آن تاریکیِ مطلق براستی همه چیز را تکمیل میکند! آبشنگولی هم گرمابخشِ این شبهای سرد است.
نیمی از لذت سفر به چاشنی این تنباکوی لعنتی آن است. بساطِ آبشنگولی هم
که خلاصه تمام لذتِ سُفرهی بزم آن است! :)
Alice نوشته: در هر نقطه از گسترهی بیمرز این جهان که هستی شادکام باشی و شادمان؛ منسپاس آلیس جان. خوب و خوش باشی، اتاقات را هم مرتب کن
بروم بخوابم که بعد از افطار داستان داریم! :) سفر خوش، بدرود.
کسشر هم تعاونی؟!