05-26-2013, 04:24 PM
Ouroboros نوشته: چه تفسیر نابجایی رخ داده؟ جالب است که یک خط پس از متهم کردن من به «تفسیر قرآنی» از گفتههایتان، همانها را با زبانی تازه و کلماتی جدید تکرار کردهاید!تفسیر قرانی آن است که از یک جمله ,یک کتاب داستان در بیاوریم و منظور نگارنده را بر حسب پیش فرضهای خودمان
مردان مشابه مرد داستان یک دهم درصد مردان بالغ را تشکیل میدهند، و سرنوشت غمانگیزی که آن زن مجبور به تحمل آن شده بود حتی درصد کمتری از قربانیان تجاوز را شامل میشود. در حقیقت امر هر مرد و زنی از شنیدن این داستان و روبرو شدن با این وضعیت، فارغ از تعلقات مذهبی یا باورهای سنتی/مدرن و ... به جوش و خروش آمده، از اینهمه شرارت و پستی ابراز بیزاری و نفرت میکند و تا جایی که بتواند برای برطرف کردن آن میکوشد. شما اما آمدهاید رفتاری که آشکارا استثناییست را گرفتهاید و به «مردان» تعمیم دادهاید و سرنوشتی که خارقالعاده است را برای زنان «هر روزه» و «عادی» جلوه میدهید و از همه جالبتر مقصر رخ دادن آنرا «مردان» معرفی میکنید. پس از اینهمه، میخواهید ما باور بکنیم شرایط کنونی ایران چنین نیست زیرا «بیداری زنان» آنرا تغییر داده، و پیش از این به زنها تجاوز میکردهاند و بچهی آنها را میگرفتهاند و از جامعه طردش میکردهاند!
اینکه شما گمان میکنید دیونمایی و استحالهی یک شبهی خانواده از «نهادی مقدس که به هر قیمتی مرد باید آنرا حفظ بکند» به «محیطی سرکوبگر، ضدزن و قفسگونه که برای کنترل و اعمال سلطه بر زنان بوجود آمده» و درپی آن پیدایش، رشد و گسترش پدیدههایی همچون «دختران فراری»، «بچههای طلاق»، «پدر/مادران غایب» و «زندانیان مهریه» به هر نحوی «پیشرفت» است و نه دست و پا زدن در همان منجلاب سابق مایهی سرگرمی ماست. اینکه تصور میکنید مهر متجاوز و سلطهورز و «سالار» و خشن و خائن به «مردان» زدن «آگاهی» محسوب میشود و تغیر مثبتی در جامعه بوجود آورده هم اگر جدی نبود میتوانست خوراک خوبی برای خنده باشد. اما در واقع همهی اینها چیزی فراتز از مردستیزی، باژگونی حقایق و بهرهبرداری ایدئولژیک از فجایعی که «هیچکس» منکر وجود، گستردگی و اهمیت آنها نشده نیست.
شاید حق با شما باشد و من بخشی از ترسها و مشکلاتی که زنان ممکن است با آنها روبرو باشند را ندانم و نشناسم(یا حتی به قول شما برایم «غیرقابل درک» باشند)، مشابه همینها هم برای شما دربارهی ترسها و عواطف و دشواریهای مردان صادق است، اما این چیزی را اثبات نخواهد کرد، نادانی احتمالی من اثبات درستی/وجود/گستردگی چیزی نیست.
به گونه ای دیگر بیان کنیم!!
این چه توجیهیست که این دست افراد چند درصد هستند؟!
چگونه میتوان این دست افراد را از خیل دیگر مردان تمییز داد؟
گویا این شما هستید که سعی میکنید مردان متجاوز را از مردان بی خطر و عادی جدا کنید.
اصولا جدا کردنی در کار نیست و حتی تعمیمی هم وجود ندارد.تنها تغییر در شرایط و نگرشهاست که میتواند از افراد عادی یک متجاوز بسازد و یا اینکه قربانی را افرادی از بیخ و بن طرد شده!
حالا اگر به یک زن بگوییم که در صورت چنین واقعه ای از خود مایوس نشود ,نترسد,مقابله کند و...سعی کرده ایم مردان را محکوم کنیم؟ یا تنها به آنان این آگاهی را داده ایم که در برابر خطرات احتمالی از خود چه واکنشی نشان دهند؟!
اینجا ما به دنبال یک دشمن فرضی نیستیم بلکه سعی میکنیم در برابر یک پدیده(!) که حتی ممکن است اجتناب ناپذیر باشد چگونه برخورد کنیم یا چگونه نگاهی به آن داشته باشیم یا چه عکس العملی از خود نشان دهیم.
بله. تجربه ی تجاوز برای هز زن ممکن است.خصوصا در جامعه ای مانند جامعه ی ما و هیچ راهی برای شناختن یک فرد که ممکن است در لباس یک متجاوز در آید وجود ندارد.
گاهی افرادی در شرایطی چنین نقشی را به عهده میگیرند که حتی به مخیله ی زن هم خطور نخواهد کرد.چه طور و چگونه خود را از این مهلکه برهاند؟چگونه با آن حتی کنار بیاید؟و در صورت انجام چه طور عملا دست به خود کشی خود نزند چیزهای غریبی نیستند و به نظرمک دانستن آن برای هر زنی سودمند واقع خواهد شد......!!
شراب اولی تر ...