12-12-2012, 08:24 AM
Mehrbod نوشته: undead جان شما دقیقا مرا یاد خودم بیرون از اینجا میاندازی
من هم بدبختانه از روز یکم زندگی متهم به «الکی خوش بودن» شدهام و همچنان گاه به گاه میشوم، ولی کاریاش نمیشود کرد ... همینکه آدم تنها به شانس و گِرایندی که مایهی زاده شدن و زندگی است و فرایند
بس دراز و پر پیچ و خم فرگشت و بسیاری فاکتورهای دیگر میاندیشد، درمیابد که هیچ چیز، براستی هیچ چیز ارزش یک دم ناخرسندی و ناآسودگی ذهن را ندارد و هر دمی که با خوشی و خوشدلی نگذرد برای همیشه از دست رفته ...
این همه دادینه شخصی یک جا؟؟:e106: