11-14-2012, 08:33 PM
این شعر رو تقدیم می کنم به دوستان و شب به خیر می گم ...
[h=1]از اینگونه مردن [/h]می خواهم خواب اقاقیا ها را بمیرم.
خیالگونه،
در نسیمی كوتاه
كه به تردید می گذرد
خواب اقاقیاها را
بمیرم.
***
می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم.
در باغچه های تابستان،
خیس و گرم
به نخستین ساعت عصر
نفس اطلسی ها را
پرواز گیرم.
***
حتی اگر
زنبق ِ كبود ِ كارد
بر سینه ام
گل دهد-
می خواهم خواب اقاقیا را بمیرم
در آخرین فرصت گل،
و عبور سنگین اطلسی ها باشم
بر تالار ارسی
در ساعت هفت عصر
« احمد شاملو »
[h=1]از اینگونه مردن [/h]می خواهم خواب اقاقیا ها را بمیرم.
خیالگونه،
در نسیمی كوتاه
كه به تردید می گذرد
خواب اقاقیاها را
بمیرم.
***
می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم.
در باغچه های تابستان،
خیس و گرم
به نخستین ساعت عصر
نفس اطلسی ها را
پرواز گیرم.
***
حتی اگر
زنبق ِ كبود ِ كارد
بر سینه ام
گل دهد-
می خواهم خواب اقاقیا را بمیرم
در آخرین فرصت گل،
و عبور سنگین اطلسی ها باشم
بر تالار ارسی
در ساعت هفت عصر
« احمد شاملو »