01-14-2012, 03:51 PM
همونطور دوست عزیزم درخواست کرده بود نظرات نیچه رو در باب اسلام ذکر میکنم:
نیچه چند جا بعد از نقد مسیحیت نقبی به سایر ادیان می زنه و به نوعی اونها رو در مقابل مسیحیت
قرار می ده که پر واضحه که نمی تونه نظرات متقن و مستدلی باشه.(ضمنا همه مطالب از کتاب اراده معطوف به قدرت هستش.)
مورد اول از بخش نقد مذهب شماره 145 صفحه 139 : یک مذهب سامی مثبت فراورده یک طبقه حاکم به چه چیز شباهت دارد: کتاب قانون محمد،
بخش های قدیمتر عهد عتیق(دین اسلام، به عنوان مذهبی مردانه، نازکدلی و دروغزنی مسیحیت را ـ که مذهبی زنانه اش می شمارد ـ خوار می دارد.)
مورد دوم بخش نقد مذهب شماره 146 صفحه 139 : مذهب به خودی خود ربطی به اخلاق ندارد، اما هر دو زاده مذهب یهود(مسیحیت و اسلام) اساسا مذاهب اخلاق گرا هستند. چنانکه احکامی را در مورد((چگونه باید زیست)) صادر می کنند.(توضیح اینکه اینجا مشاهده میکنیم جنبه مثبت اخلاق گرایی مد نظر نیست بلکه چون این
ادیان صرفا دستور العمل هایی برای زندگی صادر می کنند اخلاق گرا هستند نه برای اینکه به مردم درس انسانیت می دهند.)
مورد سوم بخش نقد برترین ارزشهای گذشته شماره 204 صفحه 178 : در اینجا نیچه بعد از نقد اخلاقی دین مسیح به این پاراگراف می رسه که می گه
از سوی دیگر، اگر به دشواری، خطر و حوادث ترسناکی که که یک زندگی مردانه با آن آغاز می شود بیاندیشیم، در می یابیم که دقیقا چگونه
خشن ترین و نیرومند ترین نوع انسان با این آهنگ خوش آب و رنگ((نیکی)) و پاکی فریفته می شود و تحت تاثیر قرار می گیرد... زندگی یک کرسی، حتی امروز، یا زندگی عرب جاهلی چنان زندگی مردانه است. که با چنان شور و حرارتی انسان های بیابان نشین را در کنار خود جمع کرد و با هم متحد کرد.
اما برای روشن شدن داستان و برای اینکه نظر اصلی نیچه رو درباره اسلام بدانیم این عبارت روشن و مبرهن است و جای هیچگونه شک و شبهه ای باقی نمی گذارد:
آنچه را که محمد تازی به عنوان دین و آیین به خورد پیروان خود داده است و به جهانیان پیشکش نموده است .اگر نام دین بر آن نمی گذاشتند آدمی چنین می پنداشت که این گفتار مشتی مردم جنگلی است که به شهر نشینها پیشنهاد کرده اند.زیرا دین که نمی تواند چنین خشن و دور از انسانیت باشد.دینی که پر از فرمان کشتن و بریدن دست و پا و ربودن و ت...صاحب زنان مردم باشد و یا دستور چاپیدن دارایی و هستی مردم را بدهد دین نیست بلکه جنایت و فرمان نابودی اندیشه و روان و کالبد است. من دینی به این بیدادگری و ستم پیشگی ندیده ام.راست است که این دین از بیابان آمده و بنابر این درخور همان بیابان نشین هاست و جایی در میان مردم متمدن ندارد و نمی تواند داشته باشد.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:21 pm ---------- ارسال قبلی در 06:18 pm ----------
[/color]همونطور که دیدید دوستان مسلمانمون! با خلط مبحث و تفسیر های من در آوردی
سعی دارند نیچه رو هم مسلمون کنند. اما در روزهای آتی سعی می کنم نظرات سایر اروپاییان رو در
مورد اسلام و محمد از کتاب ((محمد(ص) در اروپا)) اینجا نقل کنم.
نیچه چند جا بعد از نقد مسیحیت نقبی به سایر ادیان می زنه و به نوعی اونها رو در مقابل مسیحیت
قرار می ده که پر واضحه که نمی تونه نظرات متقن و مستدلی باشه.(ضمنا همه مطالب از کتاب اراده معطوف به قدرت هستش.)
مورد اول از بخش نقد مذهب شماره 145 صفحه 139 : یک مذهب سامی مثبت فراورده یک طبقه حاکم به چه چیز شباهت دارد: کتاب قانون محمد،
بخش های قدیمتر عهد عتیق(دین اسلام، به عنوان مذهبی مردانه، نازکدلی و دروغزنی مسیحیت را ـ که مذهبی زنانه اش می شمارد ـ خوار می دارد.)
مورد دوم بخش نقد مذهب شماره 146 صفحه 139 : مذهب به خودی خود ربطی به اخلاق ندارد، اما هر دو زاده مذهب یهود(مسیحیت و اسلام) اساسا مذاهب اخلاق گرا هستند. چنانکه احکامی را در مورد((چگونه باید زیست)) صادر می کنند.(توضیح اینکه اینجا مشاهده میکنیم جنبه مثبت اخلاق گرایی مد نظر نیست بلکه چون این
ادیان صرفا دستور العمل هایی برای زندگی صادر می کنند اخلاق گرا هستند نه برای اینکه به مردم درس انسانیت می دهند.)
مورد سوم بخش نقد برترین ارزشهای گذشته شماره 204 صفحه 178 : در اینجا نیچه بعد از نقد اخلاقی دین مسیح به این پاراگراف می رسه که می گه
از سوی دیگر، اگر به دشواری، خطر و حوادث ترسناکی که که یک زندگی مردانه با آن آغاز می شود بیاندیشیم، در می یابیم که دقیقا چگونه
خشن ترین و نیرومند ترین نوع انسان با این آهنگ خوش آب و رنگ((نیکی)) و پاکی فریفته می شود و تحت تاثیر قرار می گیرد... زندگی یک کرسی، حتی امروز، یا زندگی عرب جاهلی چنان زندگی مردانه است. که با چنان شور و حرارتی انسان های بیابان نشین را در کنار خود جمع کرد و با هم متحد کرد.
اما برای روشن شدن داستان و برای اینکه نظر اصلی نیچه رو درباره اسلام بدانیم این عبارت روشن و مبرهن است و جای هیچگونه شک و شبهه ای باقی نمی گذارد:
آنچه را که محمد تازی به عنوان دین و آیین به خورد پیروان خود داده است و به جهانیان پیشکش نموده است .اگر نام دین بر آن نمی گذاشتند آدمی چنین می پنداشت که این گفتار مشتی مردم جنگلی است که به شهر نشینها پیشنهاد کرده اند.زیرا دین که نمی تواند چنین خشن و دور از انسانیت باشد.دینی که پر از فرمان کشتن و بریدن دست و پا و ربودن و ت...صاحب زنان مردم باشد و یا دستور چاپیدن دارایی و هستی مردم را بدهد دین نیست بلکه جنایت و فرمان نابودی اندیشه و روان و کالبد است. من دینی به این بیدادگری و ستم پیشگی ندیده ام.راست است که این دین از بیابان آمده و بنابر این درخور همان بیابان نشین هاست و جایی در میان مردم متمدن ندارد و نمی تواند داشته باشد.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:21 pm ---------- ارسال قبلی در 06:18 pm ----------
[/color]همونطور که دیدید دوستان مسلمانمون! با خلط مبحث و تفسیر های من در آوردی
سعی دارند نیچه رو هم مسلمون کنند. اما در روزهای آتی سعی می کنم نظرات سایر اروپاییان رو در
مورد اسلام و محمد از کتاب ((محمد(ص) در اروپا)) اینجا نقل کنم.
قلم به ساعتی آن کارها تواند کرد/ که عاجز آید از آن کارها قضا و قدر!