نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

علت بروز بحران اقتصادی در غرب چیست؟
#1

دوستان گرامی سوال من همون عنوان تاپیک هست.تا به حال مطلبی رو به طور منسجم در این مورد نخوندم و هنوز علت این اتفاق برای من روشن نیست. همین طور اینکه اصولا رخ دادن بحران در نظام های سرمایه داری اتفاقی عادی و قابل پیش بینی هست؟ و این بحران در کشور های حوزه یورو داستانش چیه؟
پاسخ
#2

من تو این چند ماهه خیلی‌ تحقیق و مطالعه کردم در مورد این موضوع ، در چند روز آینده وقت کردم یک مطلب کامل اینجا مینویسم.

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ
#3

Havadar_e_Democracy نوشته: دوستان گرامی سوال من همون عنوان تاپیک هست.تا به حال مطلبی رو به طور منسجم در این مورد نخوندم و هنوز علت این اتفاق برای من روشن نیست. همین طور اینکه اصولا رخ دادن بحران در نظام های سرمایه داری اتفاقی عادی و قابل پیش بینی هست؟ و این بحران در کشور های حوزه یورو داستانش چیه؟
نظر من رو میخواید یک سیاسته خود زنی در آمریکاست که به تقویت اقتصادش کمک میکنه .
منی که در اروپا هستم این رو خیلی خوب حس کردم ، وقتی آمریکا گفت کلی از شرکتهاش ورشکست شدند و بحران پیدا کرده و ... قیمت دلار در مقابل یورو خیلی اومد پایین برای یه مدت کوتاهی و تمام اروپایی ها شروع کردند به خرید اجناس آمریکایی - این طوری شد که هر چی پول بود ریخت توی آمریکا . از اونجایی که اقتصاد آمریکا و اروپا با هم گره خورده اقتصاد اروپا هم ریخت به هم ولی به هر حال به نفع آمریکا شد .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#4

البته حمله به برج های تجارت جهانی و کشته شدن تعداد زیادی از مغزهای اقتصادی جهان هم بی تاثیر نبود. ولی یک دلیل دیگر هم که من میتونم بگم جلوگیری از رشد خیلی زیاد شرکت های امریکایی هست.فکر میکنم دولت آمریکا چند وقت یکبار همچین برنامه هایی رو داره که بقول معروف شاخ خیلی از شرکت ها رو که بیش از اندازه بزرگ شدن رو بشکونه. مثلا جنرال موتورز که نه فقط اتومبیل تولید میکرد بلکه از بانکداری بگیر تا بیزنس کازینو و لاس وگاس رو صاحب شده بود. درست مثل اکسان موبیل. جنرال موتورز با درآمد هر ماهش یک کمپانی اتومبیل سازی رو میخرید. اول شورلت و پونتیاک و لانچیا و بیوک بود بعد هامر هم وارد شد. نصف تویوتا رو با برند لکسوس میفروخت. اپل و بنز و بی ام و آلمان رو خرید. دوو ی کره رو خرید. واکسهال رو خرید. دست روی سهام آئودی و فولکس واگن گذاشت. رولزرویس رو خرید و ...تقریبا داشت هرچیزی که مربوط به اتوبیل بود توسط جنرال موتورز تولید میشد. از آنطرف اکسان موبیل هم با درآمد سالیانه ی 460میلیارد دلاری تازه در دروه ای که اقتصاد آمریکا راکد بود داشت تمام کمپانی های انرژی دنیا رو میبلعید. تا جایی که دیگر جا نداشت و درآمدش رو صرف خرید سهام ام جی ام و ساختن هتل و کازینو در لاس وگاس میکرد. اکسان موبیل خودش یک نمونه ی یک شرکت نفتی تجزیه شده از یک خانواده ی بزرگتر به نام استاندارد اویل بود که توسط راکفلرها تاسیس شد. استاندارد اویل هم تقریبا 100 سال پیش باز هم تقریبا به همین شکلی که جنرال موتورز تجزیه شد توسط دولت آمریکا تجزیه شد.به نظرم دولت آمریکا با این کارش اول نوک تیز شاخ کمپانی ها رو قیچی میکنه تا به دولت و چوپانشون آسیبی نزنن و با ایجاد زمینه برای محدود کردن اون ها (مثل استفاده از قانون های ضد تراست) و جلوگیری از تک قطبی شدن اقتصاد و مونوپل زمینه رو برای رشد کمپانی های کوچکتر و بروز خلاقیت محیا میکنه. دولت امریکا با مداخله ی به موقعش در اقتصاد از تبدیل شدن کمپانی ها و اقتصاد کشورش به امپریالیسم و ابر غول شدن جلوگیری میکنه و تا موقعی که این کار رو انجام بده اقتصاد آمریکا رو بیمه میکنه و این اقتصاد به رشد مثبت خودش ادامه میده.این ها از جمله دلایلی بود که اقتصاد آمریکا با وجود بحران های مالی بسیار زیادش هنوز هم پابرجاست و پیشتاز همه ی کشورها به رشد خودش ادامه میده.

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#5

Havadar_e_Democracy نوشته: دوستان گرامی سوال من همون عنوان تاپیک هست.تا به حال مطلبی رو به طور منسجم در این مورد نخوندم و هنوز علت این اتفاق برای من روشن نیست.


سیستم‌های اقتصادی مدرن‌تر شده‌اند و این شکنندگی سیستم را بیشتر می‌کند، بدین گونه که در گذشته (بگوییم 100 سال) سیستم‌های
بانکی کشورها، تراکنش‌های بسیار کمتری با یکدیگر داشتند و اگر یکی از آنها دوچار ورشکستگی و بحران می‌شد، مرز بحران از حد همان بانک فراتر نمی‌رفت.

امروز ولی اگر یک بانک ورشکسته شود، همراه با خود همه بانک‌های دیگر را هم به ورشکستگی می‌کشاند، چرا که پیوند-درونی (inter-connectivity) میان بانک‌های جهان بسیار زیاد است.

یکی از اثرات جانبی آن هم این است که ما بحران‌های کوچتر بسیار کمتری خواهیم داشت (چرا که پیوند-درونی زیاد است و سیستم غول‌پیکر و بزرگ، از همینرو
به سختی از کار می‌افتد) ولی زمانی هم که یک بحران رُخ داده و سامانه از کار افتاد، پراکندگی بسیار بیشتری دارد و دامنه‌ آن همه کشورها را در بر می‌گیرد = Global crisis


این شیوه پیاده‌سازی سیستم از بالا-به-پایین (top-down) بسیار ناکارآمد است و شوربختانه همه سامانه‌های اقتصادی که امروز
می‌بینیم اینگونه پیاده‌سازی شده‌اند. در برابر آن، سامانه‌های سرشتین که در طبیعت می‌بینم وارونه آن، و از پایین-به-بالا (bottom-up) ساخته شده‌اند.

یک فرتور نه چندان خوب برای نشان دادن دگرش ایندو:

[img] http://cache.gawkerassets.com/assets/ima...ramids.jpg[/img]

The control network of bacterium E Coli, left, and the Linux operating system, right



Havadar_e_Democracy نوشته: همین طور اینکه اصولا رخ دادن بحران در نظام های سرمایه داری اتفاقی عادی و قابل پیش بینی هست؟ و این بحران در کشور های حوزه یورو داستانش چیه؟

بحران و crash سد در سد عادی و بخشی جداناپذیر در همه سیستم‌های اقتصادی است، چه سرمایه‌داری چه غیره. وضعیت کنونی امروز ولی از روی بهینه‌سازی بیش از اندازه و
نداشتن redundancy است و اینکه هر بحران، بخش‌های (components) کناری خود را هم درگیر می‌کند و درگیر شدن این بخش‌ها به نوبه خود، بحران را به بخش‌های پایین‌تر می‌کشاند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#6

من علت بحران اقتصادی را اینطور از دیگران شنیده ام:

بانک های آمریکایی شرایط دادن وام مسکن را آسان کرده بودند و دیگر اصلا درباره فرد وام گیرنده تحقیق نمی کردند. آمریکایی ها هم خیلی بلند پروازند و به یکباره مردم به بانکها هجوم آوردند و وام مسکن گرفتند.
وام مسکن مثل ایران نیست که مثلا خانه ای که می خری 150 میلیون تومنه ولی حداکثر بانک 20 میلیون تومان وام میده. بلکه بانکهای امریکا همه پول را از دم قسط میدهند.

چون تحقیق از مشتری انجام نمی شد و اکثر مردم خانه های گرانقیمت و خارج از توان مالی خود خریدند. مثلا کسی توان پرداخت قسط 50 هزار دلار داشت رفت خانه 200 هزار دلاری خرید.
از سوی دیگر چون همه مردم هجوم آوردند خانه بخرند تقاضا به یکباره افزایش یافت و قیمت خانه چند برابر شد.

از سوی دیگر خیلی از آنها که در زمان ارزانی خانه خریده بودند بیش از توانشان بود و لقمه بزرگ برداشته بودند و آنها نتوانستند قسط بدهند و خانه ها را پس دادند و بانک خانه ها را به حراج گذاشت.

درن تیجه قیمت خانه سقوط کرد و به قیمت قبلی خودش بازگشت و آنوقت همه آن دسته مردمی که در اوج قیمت مسکن خانه خریده بودند از پرداخت قسط سرباز زدند و به بانکها گفتند قسط نمیدیم بیا خانه را بردار!!



حالا بانکها مانده بودند و یک عالمه خانه که خریداری نداشت!!!

از سوی دیگر قبل از اینکه خانه سقوط کند بانکهای آمریکا اوراق بدهی قسط این خانه ها را ارزانتر به بانکهای اروپا فروخته بودند!!! و با سقوط قیمت مسکن در آمریکا بانکهای اروپا نیز مثل بانکهای آمریکا ضرر کردند.

کلا این بحران به علت وام کارشناسی نشده مسکن در آمریکا بوده!

سنده سگ تو کس و دهن حضرت زهرا جده جنده سیدهای اولاد پیامبر اسلام.

تمام کادر وزارت اطلاعات و بسیج و سپاه پاسداران و پلیس و انتظامی و حراستی  ایران و مزدورانشان بدون استثنا مادر جنده هستند.
پاسخ
#7

مهربد نوشته: این شیوه پیاده‌سازی سیستم از بالا-به-پایین (top-down) بسیار ناکارآمد است و شوربختانه همه سامانه‌های اقتصادی که امروز
می‌بینیم اینگونه پیاده‌سازی شده‌اند. در برابر آن، سامانه‌های سرشتین که در طبیعت می‌بینم وارونه آن، و از پایین-به-بالا (bottom-up) ساخته شده‌اند.
این رو میشه بیشتر توضیح بدید ؟!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#8

مهربد نوشته: امروز ولی اگر یک بانک ورشکسته شود، همراه با خود همه بانک‌های دیگر را هم به ورشکستگی می‌کشاند، چرا که پیوند-درونی (inter-connectivity) میان بانک‌های جهان بسیار زیاد است.
ممنون از توضیحات کامل شما در مورد سیستم بانکی...اما سوال این بود که عامل خود بحران چی بود نه عامل انتشار و همه گیریش!!!
پاسخ
#9

Havadar_e_Democracy نوشته: ممنون از توضیحات کامل شما در مورد سیستم بانکی...اما سوال این بود که عامل خود بحران چی بود نه عامل انتشار و همه گیریش!!!

دلیل پیدا کردن این شکلی مانند خبر روزنامه‌هاست که می‌نویسند «مسافر اتوبوس پس از نپذیرفته شدن بلیط خود، دست به قتل راننده زد»
البته روشن است که دلیل آخری که مرد نامبرده دست به قتل زده شنیدن توهین و ناسزا بوده، ولی فرنود راستین را احتمالا باید در طلاق گرفتن اخیر از زنش و بیکاری و نداشتن بیمه و ... جستجو کرد 4

بحران کنونی هم هچنان که گفتیم، هیچگاه بحران به شمار نمی‌رفت و در حد یک ورشکستگی کوچک بانکی بود اگر بستر سیستم اقتصادی اینگونه پیاده‌سازی نشده بود.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#10

Havadar_e_Democrac نوشته: اما سوال این بود که عامل خود بحران چی بود نه عامل انتشار و همه گیریش!!


هر آینه واپسین فرنود را همانگونه که آگنوستیک گفت:

Agnostic نوشته: من علت بحران اقتصادی را اینطور از دیگران شنیده ام:

بانک های آمریکایی شرایط دادن وام مسکن را آسان کرده بودند و دیگر اصلا درباره فرد وام گیرنده تحقیق نمی کردند. آمریکایی ها هم خیلی بلند پروازند و به یکباره مردم به بانکها هجوم آوردند و وام مسکن گرفتند.
وام مسکن مثل ایران نیست که مثلا خانه ای که می خری 150 میلیون تومنه ولی حداکثر بانک 20 میلیون تومان وام میده. بلکه بانکهای امریکا همه پول را از دم قسط میدهند.
...



کاری که در بالا به آن اشاره شد Hypothecation (هایپاتیکِیشِن= انگاشتن؛ فرض کردن) می‌گویند و همچنان که از
نام آن برمی‌آید، بدینگونه است که بانک یا یک نهاد سوم‌شخص با انگاشتن درستی پیش‌بینی خود در اعتبارپذیری دیگری، به او وام و قرض می‌دهد.

برای نمونه، بانک با نگاه به اعتبار مشتری پیش خود پیش‌بینی می‌کند که آیا اعتبار او به اندازه
بسنده خوب است یا نه و اگر بود، به او وام برای خرید خانه می‌دهد و آن را در قسط ماهانه از فرد پس می‌گیرد (mortgage
ولی در حقیقت خانه همچنان به بانک تعلق دارد و اگر این پرداخت ماهانه عقب بیافتد می‌تواند خانه را در جبران زیان خود بردارد.

پس تا اینجا بانک ما با یک ‌پیش‌انگاشت ذهنی اینگونه پیش‌بینی کرده که وام‌گیرنده اعتبارمند است و می‌تواند تا
بگوییم، 15 سال آینده این قسط ماهیانه را پرداخت کند. اکنون در دنباله مفهوم بالا ما Re-Hypothecation را خواهیم
داشت بدینگونه که بانک وام‌دهنده ما، در راستای ضمانت تراکنش‌های خود با نهاد‌های دیگر می‌گوید که
در صورت به جا نیاوردن معامله، این خانه به آن بانک یا یک نهاد (entity) دیگر تعلق خواهد گرفت:

Agnostic نوشته: از سوی دیگر قبل از اینکه خانه سقوط کند بانکهای آمریکا اوراق بدهی قسط این خانه ها را ارزانتر به بانکهای اروپا فروخته بودند!!! و با سقوط قیمت مسکن در آمریکا بانکهای اروپا نیز مثل بانکهای آمریکا ضرر کردند.

پس اکنون خانه‌ای که وام‌گیرنده ما با پرداخت قسط ماهیانه خود در آن زندگی می‌کند به بانک آمریکایی
وام‌دهنده تعلق دارد (hypothecated)، اما در حقیقت در جایگاه ضمانت به یک بانک اروپایی نیز تعلق دارد (re-hypothecated).


روشن است که این همه انگاشت و فرض و پیش‌بینی چه اندازه سیستم را ناپایدار و شکننده می‌کند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان