Havadar_e_Democrac نوشته: اما سوال این بود که عامل خود بحران چی بود نه عامل انتشار و همه گیریش!!
هر آینه واپسین فرنود را همانگونه که آگنوستیک گفت:
Agnostic نوشته: من علت بحران اقتصادی را اینطور از دیگران شنیده ام:
بانک های آمریکایی شرایط دادن وام مسکن را آسان کرده بودند و دیگر اصلا درباره فرد وام گیرنده تحقیق نمی کردند. آمریکایی ها هم خیلی بلند پروازند و به یکباره مردم به بانکها هجوم آوردند و وام مسکن گرفتند.
وام مسکن مثل ایران نیست که مثلا خانه ای که می خری 150 میلیون تومنه ولی حداکثر بانک 20 میلیون تومان وام میده. بلکه بانکهای امریکا همه پول را از دم قسط میدهند.
...
کاری که در بالا به آن اشاره شد
Hypothecation (هایپاتیکِیشِن= انگاشتن؛ فرض کردن) میگویند و همچنان که از
نام آن برمیآید، بدینگونه است که بانک یا یک نهاد سومشخص با انگاشتن درستی پیشبینی خود در اعتبارپذیری دیگری، به او وام و قرض میدهد.
برای نمونه، بانک با نگاه به اعتبار مشتری پیش خود پیشبینی میکند که آیا اعتبار او به اندازه
بسنده خوب است یا نه و اگر بود، به او وام برای خرید خانه میدهد و آن را در قسط ماهانه از فرد پس میگیرد (
mortgage)،
ولی در حقیقت خانه همچنان به بانک تعلق دارد و اگر این پرداخت ماهانه عقب بیافتد میتواند خانه را در جبران زیان خود بردارد.
پس تا اینجا بانک ما با یک پیشانگاشت ذهنی اینگونه پیشبینی کرده که وامگیرنده اعتبارمند است و میتواند تا
بگوییم، 15 سال آینده این قسط ماهیانه را پرداخت کند. اکنون در دنباله مفهوم بالا ما Re-Hypothecation را خواهیم
داشت بدینگونه که بانک وامدهنده ما، در راستای ضمانت تراکنشهای خود با نهادهای دیگر میگوید که
در صورت به جا نیاوردن معامله، این خانه به آن بانک یا یک نهاد (entity) دیگر تعلق خواهد گرفت:
Agnostic نوشته: از سوی دیگر قبل از اینکه خانه سقوط کند بانکهای آمریکا اوراق بدهی قسط این خانه ها را ارزانتر به بانکهای اروپا فروخته بودند!!! و با سقوط قیمت مسکن در آمریکا بانکهای اروپا نیز مثل بانکهای آمریکا ضرر کردند.
پس اکنون خانهای که وامگیرنده ما با پرداخت قسط ماهیانه خود در آن زندگی میکند به بانک آمریکایی
وامدهنده تعلق دارد (hypothecated)، اما در حقیقت در جایگاه ضمانت به یک بانک اروپایی نیز تعلق دارد (re-hypothecated).
روشن است که این همه انگاشت و فرض و پیشبینی چه اندازه سیستم را ناپایدار و شکننده میکند.