٭٭٭ کمی پارسی و واژگان همچَم
[copy]درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد/حافظ افسونگر[/copy]
درودهای بیشمار به شما ورجمندان و شیفتگان زبان پارسی،
بار دیگر واژگان نوین را با یکدیگر پی می گیریم:
ویل:
1 = فرصت
2 = ظفر و پیروزی
او هیچ ویلی(فرصتی)نیاف ت که هنرهای خود رابه نمایش گذارد.
بخت با او یار بود که توانست شکست را به ویل(پیروزی)دگرگون سازد.
* ویل پارسی می تواند با will انگلیسی (خواست = اراده) هم خانواده باشد.
ورساز یا ورسازه = زیبا و خوش اندام = رعنا
جیمز دین هنرپیشه درگذشته ی( مرحوم)هالیوود بسیار ورسازه بود.
واگردان = تفاوت
واگردان های(تفاوت های) ترسناکی میان کشورهای گرسنه با سیر به چشم می خورد.
نُهور = عین = چشم
کور دل همچو کور می باشد/سبک و بد نُهور می باشد/سنایی
یرقان = کاخه
او با نوشیدن نوشابه های مُلی(الکلی)جگرش از کار افتاد و دچار بیماری کاخه(یرقان)شد و رنگ رخساره اش به زردی گرایید.
سراب = کتیر
اگرچه سراب از آپسار یا آبسار پهلوی یا سرِ آب پارسی گرفته شده است.
چون زمینِ کَتیر کاو از دور/همچو آب آید و نباشد آب/(منطقی)
حدقه چشم = کابِنَه
او چنان گَرز را بر سر جانور بیچاره فرود آورد که چشم آن جانور از کابِنَه(حدقه)به بیرون پرید.
مار افعی = مار کُبری = گُرزه
اگرچه سراب از آپسار یا آبسار پهلوی یا سرِ آب پارسی گرفته شده است.
چون زمینِ کَتیر کاو از دور/همچو آب آید و نباشد آب/(منطقی)
شما را بخدای بزرگ می سپارم. شاد و خندان باشید.
Wall Photos | Facebook