03-06-2012, 04:59 AM
نظر شما در باره نوشته زیر چیست؟
نقل قول:برای این که وقفه زمانی کوچکتر از زمان پلانک را اندازه گیری کنید، ناچار هستید تا این اندازه گیری را در ناحیهای کوچکتری از فضای پلانک انجام شود که برابر با زمان پلانک ضربدر شتاب نور می شود. بر پایه اصل عدم قطعیت هایزنبرگ در مکانیک کوانتوم، چنین ناحیهای یک سیاهچاله بوده که از آن هیچ اطلاعاتی نمی تواند فرار کند. این گفته دلالت دارد که هیچ وقفه زمانی کوچکتر از زمان پلانک را نمی تواند تعریف شود.
زمان کنونی را در نگر بگیرید. بی گمان ما تا زمانی که نخواهیم «اکنون» را در وقفه های زمانی کوچکتر از زمان پلانک بکار گیریم، هیچ دلواپسی درباره به کارگیری اصل فیزیک «اکنون» نخواهیم داشت. به طور بنیادی، بر پایه تعریف زمان چون اعداد صحیح که هر نماد برابر با زمان پلانک است شمرده می شود. می توانیم در ریاضیات فیزیک خودمان، با نگاه کردن به زمان چون متغیری پیوسته، همان گونه که در حسابان بکار می گیریم، چون در عمل این واحد بسیار کوچکتر از هر چیزی است که اندازه گیری کردهایم، بی خیال شویم. ما در اصل، در معادله خودمان در درون زمانی که قابل اندازه گیری نیست و برای همین قابل تعریف نیست، با وقفه های پلانک معیار قرار می دهیم. اگر بتوانیم چنین کنیم، «اکنون،» می توانیم در پایان نخستین وقفه پلانک جایی که باید روشنگری خودمان را از آغاز مهبانگ، از آن جا آغاز کنیم، نیز معیار قرار دهیم.
آن گاه، برون یابی از زمان های بعدی به ما می گوید که آنتروپی بیشینه بوده است. در این حالت، آشفتگی و نابسامانی کامل بوده و هیچ ساختاری نمی توانسته وجود داشته باشد. پس، جهان هستی بدون هیچ ساختاری آغاز شده است. اگر جهان هستی امروزه دارای ساختاری است نشانه ی این واقعیت است که آنتروپی دیگر در بیشینه خود نیست.
باری، بر پایه بهترین دانش ما از کیهان شناسی در این زمان، گیتی بدون هیچ ساختار یا سازمان دهی، طراحی یا نقشه کشی شده است. حالتی از آشوب داشته است.
بدین سان، ما ناگزیر باید نتیجه بگیریم که بسامانی و نظمی که هم اکنون آن را می بینیم، نمی تواند در نتیجه هر گونه برنامه ریزی آغازین در ساخت گیتی در به اصطلاح هنگام آفرینش بوده باشد. جهان هستی هیچ مدرکی از آن چه پیش از مهبانگ روی داده را نگه نداشته است. آفریدگار، اگر باشد، هیچ اثری به جا نگذاشته است. پس روشن است خودش نیز نمی تواند بوده باشد.
دوباره نیز می گویم، ما ره آوردی در دست داریم که می توانست وارونه شده و مدرک نیرومند دانشیک برای بودن یک آفریدگار فراهم نماید. اگر جهان هستی ورم نمی کرد بلکه همان گونه که در کتاب آسمانی گفته شده، یک گنبد بود، آن گاه قانون دوم ناگزیر می کرد که آنتروپی جهان کمتر از بیشینه مجاز آن در گذشته باشد. بنابراین، اگر جهان هستی آغازی داشته، باید در حالتی از بسامانی و نظم بسیار آغاز شده که ناگزیر باید از بیرون سربار گشته باشد. ولی حتا اگر گیتی بی آغاز بوده باشد باید بسامانی بیشتر در گذشته را نشان داده و درباره خاستگاه این بسامانی میتوان به طور طبیعی روشنگری کرد.