نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…)
#11

doubt نوشته: -حال که دموکراسی و دیکتاتوری هر دو چنگی به دل نمیزنند،نظر شما در این باره چیست؟

نه مردم سالاری مطلق و نه دیکتاتوری ارزشی ندارند و هر دو مفتشان گران است ، بهترین حکومتی که میشود بنا کرد نمونه برداری از حکومت ها و جوامع موفق و بومی سازی آن بنا به فرهنگ و موقعیت کشور است ، یعنی از هر سیستمی آنچه که به درد جامعه میخورد را گرفت و پیاده سازی کرد به طوری که این بخش ها در تضاد با یکدیگر نباشند و کار یکدیگر را مختل نکنند .

با توجه به تنوع فرهنگی عجیب و غریب ایران و فرهنگ عمومی در پیتی که در ایران در جریان است به نظر من بهترین گزینه برای کشور ما فدرالیسم هستش ، چرا که هر ایالت بسته به توانایی ها و فرهنگ مردمِ محدوده اش قوانین مختص به خودش را وضع میکند و دولت و حکومت خودش را دارد و همگی اینها از طریق یک حکومت مرکزی و قوانینی عمومی که مورد توافق همه ایالت هاست با هم هماهنگ میشوند و اتحادشان برقرار .

البته کنفدرالیسم هم به نظر ایده ی خوبی میاد ولی تا به حال به صورت عملی در جایی پیاده سازی نشده و فکر نمیکنم ایران برای تجربه و آزمایش خوب یا بد بودنش توانی و ظرفیتی داشته باشد .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#12

دیکتاتوری از دید من دو نوع است. دیکتاتوری سیاه و دیکتاتوری سفید.
دیکتاتوری سفید گاهی لازمه یک جامعه است. در تاریخ خودمان کافی است شرایط به قدرت رسیدن نادر شاه یا رضا شاه را ببینیم. هر کدام از این دو اگر در زمان خود ظهور نمی کردند مشخص نبود اصلا امروز ایران به این شکل وجود داشت. البته همان دیکتاتوری سفید هم عیب ها و نقاط تاریکی دارد ولی گاهی لازمه یک کشور است.
دموکراسی توده وار هم به نظر من چیز خوبی نیست. باید حداقل هایی را برای رای دادن گذاشت که هرکسی نتواند رای بدهد. دموکراسی توده وار می تواند یک جامعه را به نابودی بکشاند.

بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند


[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید

به یاد رضا فاضلی

پاسخ
#13

kheradgera نوشته: باید حداقل هایی را برای رای دادن گذاشت که هرکسی نتواند رای بدهد

با اجازه ی شما این قسمت رو هم من اضافه میکنم : و هر کسی نتواند خود را کاندید کند .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#14

sonixax نوشته: با اجازه ی شما این قسمت رو هم من اضافه میکنم : و هر کسی نتواند خود را کاندید کند .

بدون شک باید اینگونه باشد. نداشتن سابقه جنایی که همین حالا هم در سراسر جهان هست یکی از حداقل شروط لازم برای کاندید بودن است.
مشکل دیگری که من چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب دارم نخست وزیر یا رئیس جمهور شدن کسانی است که هیچ دانشی از سیاست ندارند. در سراسر جهان نخست وزیر یا رئیس جمهور تحصیلکرده رشته هایی مانند حقوق یا علوم سیاسی و یا علوم نظامی است نه اینکه مهندس راه و ساختمان یا مهندس نساجی یا پزشک بیاد و نخست وزیر یا رئیس جمهور شوند. آنها باید در وزارتخانه های مربوط به خودشان مشغول باشند.

بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند


[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید

به یاد رضا فاضلی

پاسخ
#15

doubt نوشته: -حال که دموکراسی و دیکتاتوری هر دو چنگی به دل نمیزنند،نظر شما در این باره چیست؟

من تصور می کنم آنارشیسم بهترین گزینه ی ِ باقی مانده پیش ِ روی بشر است، چراکه بیشتر میزان ِ آزادی(در تمام ِ جوانب)را برای بیشتر تعداد ِ ممکن به ارمغان می آورد و هیچیک از ایرادات ِ اساسی ِ سیستمهای سیاسی ِ دیگر را با خود ندارد. در تجربه هم ما انقلاب ِ اسپانیا را داریم که از معدود انقلابات ِ سربلند ِ تاریخ بشر است و در طی ِ آن بیش از هشت ملیون نفر بطور مستقیم در اداره ی ِ کشور ایفای ِ نقش کردند(منبع بسیار جالبی برای مطالعه در اینباره به زبان انگلیسی).

زنده باد زندگی!
پاسخ
#16

Ouroboros نوشته: من تصور می کنم آنارشیسم بهترین گزینه ی ِ باقی مانده پیش ِ روی بشر است، چراکه بیشتر میزان ِ آزادی(در تمام ِ جوانب)را برای بیشتر تعداد ِ ممکن به ارمغان می آورد و هیچیک از ایرادات ِ اساسی ِ سیستمهای سیاسی ِ دیگر را با خود ندارد. در تجربه هم ما انقلاب ِ اسپانیا را داریم که از معدود انقلابات ِ سربلند ِ تاریخ بشر است و در طی ِ آن بیش از هشت ملیون نفر بطور مستقیم در اداره ی ِ کشور ایفای ِ نقش کردند(منبع بسیار جالبی برای مطالعه در اینباره به زبان انگلیسی).

هم میهن عزیز منظورت کدام انقلاب اسپانیاست؟ سقوط فرانکو اگر منظورت باشد آن اصولا انقلاب نبود. اگر دوران جمهوریت اسپانیا مد نظر شماست آن هم جنایت بار ترین دوره تاریخ اسپانیاست.

بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند


[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید

به یاد رضا فاضلی

پاسخ
#17

kheradgera نوشته: هم میهن عزیز منظورت کدام انقلاب اسپانیاست؟ سقوط فرانکو اگر منظورت باشد آن اصولا انقلاب نبود. اگر دوران جمهوریت اسپانیا مد نظر شماست آن هم جنایت بار ترین دوره تاریخ اسپانیاست.

انقلاب ِ آنارشیستی اسپانیا، که فالانژها با حمایت ِ آلمان نازی، شوروی کمونیستی، و غرب لیبرال آن را سرکوب کردند(برای مطالعه بیشتر : 1 و 2).

زنده باد زندگی!
پاسخ
#18

Ouroboros نوشته: انقلاب ِ آنارشیستی اسپانیا، که فالانژها با حمایت ِ آلمان نازی، شوروی کمونیستی، و غرب لیبرال آن را سرکوب کردند(برای مطالعه بیشتر : 1 و 2).

خب این همان دوران جمهوریت اسپانیاست که جنایات ژنرال فرانکو پیش جنایاتی که در این دوران شد هیچی نیست.

بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند


[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید

به یاد رضا فاضلی

پاسخ
#19

kheradgera نوشته: خب این همان دوران جمهوریت اسپانیاست که جنایات ژنرال فرانکو پیش جنایاتی که در این دوران شد هیچی نیست.

مدرک؟ البته جنگ داخلی را فاکتور بگیرید، که هر دو طرف جنایاتی مرتکب شدند و ربطی به اداره کشور ندارد.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#20

Ouroboros نوشته: مدرک؟ البته جنگ داخلی را فاکتور بگیرید، که هر دو طرف جنایاتی مرتکب شدند و ربطی به اداره کشور ندارد.

چرا باید جنگ داخلی را فاکتور گرفت؟ جنایاتی که جمهوریخواهان یا به قول شما آنارشیست ها انجام می دادند روی فرانکوی جنایتکارو سفید کرد و اصولا این افراد به جز چند سال حکومت و این جنگ داخلی سه ساله کارنامه ای ندارند که اینچنین انقلاب موفق می نامیدشان. من چند سال کتابهایی درباره تاریخ معاصر اسپانیا خواندم و تلاش آنها را بیابم و نام آنها را بگویم.
اما سوسیالیست های اسپانیا که میراث داران همان جمهوریخواهان بودند در سالهای پایانی حکومت فرانکو دانش سیاسی و آینده بینی از خود نشان دادند و اسپانیا را به دموکراسی رساندند.

بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند


[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید

به یاد رضا فاضلی

پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان