01-21-2011, 06:42 PM
sonixax نوشته: خوب من منظور خودم را از افراد شایسته و نخبه در جستاری دیگر مطرح کرده بودم ، با این حال دوباره آن را بازگو میکنم تا خواننده مشکل پیدا نکند :
فردی که تحصیلات آکادمیک در زمینه علوم سیاسی و بین الملل دارد و در عین حال پس از گذرندان پله های ترقی به درجات بالای سیاسی مانند سناتوری رسیده و تجربه کافی هم کسب کرده مجاز به کاندید کردن خود برای گرفتن مشاغل مهم سیاسی مانند ریاست جمهوری یا صدراعظمی است و میتواند رهبری جامعه را بر عهده گیرد . قطعن جامعه ای که اینچنین رهبران خود را برمیگزیند جامعه ی پیشرفته و آزاد و ایده آلی خواهد بود .
این پله های ترقی را که شما میگویید دو حالت دارد یا(1)به وسیله ی مردم کسب شود یا(2)از راه های دیگر.
(1):اگر به وسیله ی مردم کسب شود که باز شامل قاعده ی کافی نبودن اگاهی های سیاسی مردم میشود .
(2):اگر از راه های دیگر کسب شود که منجر به آریستوکراسی میشود که دوستمان نیز به آن اشاره کرد.
حال از آنجایی که به قول دوستان هدف اصلی گفتگو اقناع نیست من فقط به بیان نظر خود بسنده میکنم.
از دیدگاه من مردم و شایستگان هر دو خواهان نوعی سعادت جامعه هستند،مردم بیشتر به رفاه و ابعاد فردی مینگرند و شایستگان به منفعت و ابعاد اجتماعی توجه دارند، هر دوی این ها تعریفی از سعادت جامعه را در بر میگیرد و نبود هریک باعث لنگ ماندن این سعادت میشود،به عنوان مثال اگر اتنخاب سرنوشت جامعه به کلی به دست مردم بیفتد به بعد اجتماعی و سرفرازی ملی توجه کمتری میشود(1) و منافع محلی به منافع ملی ترجیع داده میشود و اگر به دست شایستگان بیفتد به عظمت کشور و بزرگی ملی توجه میشود و محرومیت ها بر سر مردم سرازیر میشود(2)در نتیجه با این تفاسیر باید به دنبال راه حل و ساز و کاری بود که تعادلی میان این دو به وجود آورد ،از دیدگاه من بهترین روش پارلمانی متشکل از هر دو جبهه میباشد که به نوعی اپوزیسیون و کنترل کننده ی یکدیگر باشند تا در صورت خارج شدن هریک از موازین، نقش کنترلی در مقابل دیگری داشته باشد.
(1):به ضعف های این شکل از حکومت در جستاری دیگر اشاره خواهم کرد.
(2):این شکل از حکومت به آریستوکراسی منجر میشود که نوعی دیکتاتوری پنهان در خود دارد که به معایب آن در پست اول اشاره شد.