نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اثبات توحید
#1

بسم الله الرحمن الرحیم
با تسلیت ایام محرم حضرت اباعبدالله(ع)
در این نوشتار سعی بر اثبات وحدت حضرت حق تعالی است.برهان بسیار خلاصه و ساده.طبق آنچه در اثبات باری تعالی گفته شده است حق تعالی آن چیزی است که فوق همه اشیاء است ولذا محدود به چیزی نیست.اگر محدود به چیزی باشد،آن چیز که این را محدود کرده است خدا است نه اینکه ما خدا فرض کرده بودیم.از اینجا چون خدا دارای هیچ حدی نیست اگر فرض شود که خدای دومی باشد این دو خدا همدیگر محدود میکنند چون هر یک غیر از دیگری است.اینجا ما با دو خدای محدود برخورد می کنیم و محدودند به چیزی بالاتر از خود.لذاست که نمی توان دو خدا را فرض کرد.والسلام علی من اتبع الهدی
پاسخ
#2

۱- شاید حق تعالی فوق اشیا نباشد
۲- شاید چیزی فوق اشیا باشد ولی واحد و منفرد نباشد. ۱۰ فوق ۹ است ولی فقط ۱۰ فوق ۹ نیست.
۳- منطق و برهان استفاده شده توسط شما ریشه در تفکر افلاطونی دارد که می گفت حقیقت در تفکر محض است و نیازی به تجربه نیست.
۴- لینک مرتبط

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ
#3

کلا مسلمانان برای اثبات خدا می گویند جهان پدیده است و هر پدیده علتی دارد و علت تامه خداست.
آنها آمده اند به جهان یک نگاه کلی کرده اند و یک توصیفاتی برای پدیده ها یادداشت کرده اند بعد برای خودشان قرارداد گذاشته اند که علت العلل و خدا باید صفاتی عکس و متضاد با پدیده داشته باشد!!!

بجای فرض وجود خدا و غیر خدا می توان جهان را خدا دانست یعنی کل جهان خداست. یعنی یک گل بخشی از خداست و مگس هم بخشی از خداست و پهن گاو هم بخشی از خداست. عده ای مثل اپیکور و ذیمقراطیس که حدود ۲۰۰۰ سال پیش عقیده داشتند مواد از اتم تشکیل شده ولی ریاضیات و فیزیک و شیمی آنقدر عقب مانده بود که نمی توانستند درباره اتم تحقیق خوبی کنند ولی بینش کلی آنها درست بود الان هم عده ای به وجود نیروی هوش یا اطلاعات در خود ماده باور دارند. یعنی :
ماده مساوی است مجموعه ای از موج و انرزی و ذرات بنیادی+ دیتا و اطلاعات. یک سیستم خودگردان و خود متحول.
بزای بحث در مورد این پاراگراف آخر نظرات خود را در لینک زیر بنویسید. ممنون.
فرضیاتی درباره خدا و ماوراالطبیعه

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ
#4

یعنی جهان = خدا. و راین خدا درحال تحول و تکامل است. یعنی خدای امروزی متحول شده خدای یک میلیارد سال پیش است.

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ
#5

بسم الله الرحمن الرحیم
آقای آگنوستیک
نوشته بنده کوتاه بود ولی فهم آن آنقدر ساده نبود که با شبهات پیش پاافتاده وقت هر دویمان را هرز کنید.قصد اهانت ندارم ولی حقیقتا از بعضی شبهات دلزده میشوم.
پاسخ: عنایت بفرمائید که عرض کرده بودم که این بحث پس از بحث اثبات وجود خداست.لذا اصل وجود خدا به عنوان علت العلل در اینجا پیش فرض است و اگر شما آنرا قبول ندارید جای بحث از آن در جای دیگری است.
1-اگر خدا فوق اشیاء نباشد(عنایت بفرمائید که منظور از فوقیت،مکانی نیست.اینطور نیست که عالم مثل یک آپارتمان چند طبقه باشد و طبقات آن از هم جدا باشند و خدا در طبقه بالاترین هست(العیاذ بالله من هذا الکلام)) چطور اشیاء را خلق کرده است؟یعنی چطور در اشیاء چیزی را خلق کرده است که خود آنرا نداشته است؟(وقتی عرض میکنم از بعضی شبهات دلزده میشوم از این قبیل است.)
2-طبیعتا اعتقاد حکمای عظام در آنست که بالاتر از این عالم ماده عوالم دیگری هست(باز هم متذکر میشوم که این فوقیت،فوقیت مکانی نیست) ولی این عوالم در طول هم هستند.اگر از این مطلب هم صرفنظر کنید بنده عرض کردم که خدا فوق عالم هست ولی فوق او چیزی نیست.این شبهه مثل اینست که بنده عرض بکنم خداوند علت عالم است و شما بفرمائید شاید خدا هم علت نباشد.این سخن باطل است چون اگر بالاتر از خدا چیزی باشد آنچه خدا فرض کرده بودیم خدا نبوده است بلکه خودش محدود به چیزی بوده است.
3-این ریشه در مسائل معرفت شناسی دارد.اگر شما عمیق تر و البته در فرصتی جدا وارد شوید بحث حول آنرا کامل انجام خواهد شد.
4-اینکه شما گفته اید خود طبیعت خدا باشد و فرض کنیم هر جزئی از قسمتی از خداست-جدا از آنکه هیچ ربطی به تفکر «وحدت وجود» ندارد و اگر چنین خیالی دارید خیال باطلی است-بسیار خدشه دار است.اول آنکه کسی منکر آن نیست که یک شیء مرکب اجزائی دارد(حالا شما اسمش را هر چی میخواهید بگذارید.اتم،کوارک،ابرریسمان و.... که خود واقفید و به مراتب از بنده عالم ترید)و البته تا این اجزاء نباشد آن شیء مرکب هم نخواهد بود ولی بحث در اینجاست که خود آن اجزاء هم در وجود داشتن خود ممکنند.ثانیاً اینکه شما فرمودید چه اشکال دارد طبیعت را چنین و چنان فرض کنیم در پاسخ گویم که (علاوه بر پاسخ اول)خود این طبیعت در وجود داشتن خود ممکن است و لذا وجودش از خودش نیست. درباره بحث از امکان رجوع بفرمائید به :http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8...9%87-1633/--قسمت سوم
والحمد لله رب العالمین
پاسخ
#6

ابن سینا نوشته: بسم الله الرحمن الرحیمآقای آگنوستیکنوشته بنده کوتاه بود ولی فهم آن آنقدر ساده نبود که با شبهات پیش پاافتاده وقت هر دویمان را هرز کنید.قصد اهانت ندارم ولی حقیقتا از بعضی شبهات دلزده میشوم.پاسخ: عنایت بفرمائید که عرض کرده بودم که این بحث پس از بحث اثبات وجود خداست.لذا اصل وجود خدا به عنوان علت العلل در اینجا پیش فرض است و اگر شما آنرا قبول ندارید جای بحث از آن در جای دیگری است.1-اگر خدا فوق اشیاء نباشد(عنایت بفرمائید که منظور از فوقیت،مکانی نیست.اینطور نیست که عالم مثل یک آپارتمان چند طبقه باشد و طبقات آن از هم جدا باشند و خدا در طبقه بالاترین هست(العیاذ بالله من هذا الکلام)) چطور اشیاء را خلق کرده است؟یعنی چطور در اشیاء چیزی را خلق کرده است که خود آنرا نداشته است؟(وقتی عرض میکنم از بعضی شبهات دلزده میشوم از این قبیل است.)2-طبیعتا اعتقاد حکمای عظام در آنست که بالاتر از این عالم ماده عوالم دیگری هست(باز هم متذکر میشوم که این فوقیت،فوقیت مکانی نیست) ولی این عوالم در طول هم هستند.اگر از این مطلب هم صرفنظر کنید بنده عرض کردم که خدا فوق عالم هست ولی فوق او چیزی نیست.این شبهه مثل اینست که بنده عرض بکنم خداوند علت عالم است و شما بفرمائید شاید خدا هم علت نباشد.این سخن باطل است چون اگر بالاتر از خدا چیزی باشد آنچه خدا فرض کرده بودیم خدا نبوده است بلکه خودش محدود به چیزی بوده است.3-این ریشه در مسائل معرفت شناسی دارد.اگر شما عمیق تر و البته در فرصتی جدا وارد شوید بحث حول آنرا کامل انجام خواهد شد.4-اینکه شما گفته اید خود طبیعت خدا باشد و فرض کنیم هر جزئی از قسمتی از خداست-جدا از آنکه هیچ ربطی به تفکر «وحدت وجود» ندارد و اگر چنین خیالی دارید خیال باطلی است-بسیار خدشه دار است.اول آنکه کسی منکر آن نیست که یک شیء مرکب اجزائی دارد(حالا شما اسمش را هر چی میخواهید بگذارید.اتم،کوارک،ابرریسمان و.... که خود واقفید و به مراتب از بنده عالم ترید)و البته تا این اجزاء نباشد آن شیء مرکب هم نخواهد بود ولی بحث در اینجاست که خود آن اجزاء هم در وجود داشتن خود ممکنند.ثانیاً اینکه شما فرمودید چه اشکال دارد طبیعت را چنین و چنان فرض کنیم در پاسخ گویم که (علاوه بر پاسخ اول)خود این طبیعت در وجود داشتن خود ممکن است و لذا وجودش از خودش نیست. درباره بحث از امکان رجوع بفرمائید به :http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8...9%87-1633/--قسمت سوموالحمد لله رب العالمین
درود بر شماشما از کجا دانستید که طبیعت وجودش از خودش نیست؟
پاسخ
#7

mmns2001 نوشته: درود بر شماشما از کجا دانستید که طبیعت وجودش از خودش نیست؟



این بخش که از کجا چیزی دانسته میشود برمیگردد به «شناخت‌شناسی / epistemology»;
در این زمینه همیشه کژی و کاستی دیده میشود, بیشتر از همه در دینداران.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#8

Mehrbod نوشته: این بخش که از کجا چیزی دانسته میشود برمیگردد به «شناخت‌شناسی / epistemology»;
در این زمینه همیشه کژی و کاستی دیده میشود, بیشتر از همه در دینداران.
قطعی دانستن چیزی که روزگاری باب شده یک بازگشت روانی به سلسله عللی هست که ان موضوع را در طول زمانهای گذشته پدید اورده
یونگ و فروید بر این باورند
به همین دلیل است که اگر یک دیندار بین منطق و باورهای خود بی تردید خط بطلان بروی منطق میکشد
این عدم تردید در این موارد ما را میتواند به یاد برخی بیماران روانی با اسیبهای مغزی بیندازد
این حالت روانی را ما میتوانیم با دامنه تکرار در تاریخ دنبال کنیم
بازگشت یهودیان پس از ابراهیم و پدرش به یک بازه تاریخی نجات با حضور یک منجی یابازگشت یهودیان از یکتاپرستی به مسیحیت مشرک(در حقیقت در تورات خدای پیش از یهوه) و یا نزدیکتر به خودمان بازگشت قدسی کردن یک شخص نزد ایرانیان پیش از اسلام و پس از اسلام و حتی در دوران همین انقلاب 57
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان