03-12-2020, 12:30 PM
Anarchy نوشته: البته فکر کنم منظورت ۲۵ میلی گرم پردنیزولون بود نه پردنیزون . علت عدم توصیه اش حداقل یکیش اینه که استفاده سر خود ازش زیاد میشه همون طور که یه عده سر خود هیدروکسی کلروکین مصرف کردن به عنوان پیشگیری. ولی در مطالعاتی هم که روی درمان سارس با کورتیکواستروئید شده بود سر جمع خیلی موثر نبوده و فقط به عنوان آخرین سلاح ازش استفاده میکنن. حالا عوارض و آسیب های احتمالیش هم به کنار .
من پردنیزون را منظور داشتم چراکه گویا کارکردشان یکیست اما پردنیزون پروفایل عوارض جانبی بهتری دارد؟ ولی انگار در این سرزمین بلاخیر تنها پردنیزولون یافت میشود؟ که در آن صورت بله ۲۵ میلیگرم پردنیزولون.
شما درست میفرمایید اما اینها که من جمعآوری کردهام قرار است به نوعی همان تیر آخر تپانچه باشند که شمای نوعی کور و دست و پا بسته با این بیماری روبرو نشوید و گزینههایی که وجود دارد را بهتر بشناسید. خصوصا در شرایطی که نظام بهداشت و پزشکی کشور بر اثر فراگیری وسیع بیماری با کمبود شدید منابع انسانی و تجهیزات و دارو روبرو شدهاند و قادر به مقابله درست با بیماری نیستند و شاید ما به زودی به روزگاری بیافتیم که در آن احتمال زندهماندن با خود-درمانی بیشتر از رفتن به بیمارستانها بشود. من گمان میکنم ما در ایران در آستانهی چنان وضعیتی قرار داریم، اما احتمال اشتباه بودن این گمانه بسیار است.
برای طوفان سیتوکین تا جایی که من میدانم هیچ درمان قطعی در تکستبوکهای پزشکی وجود ندارد؟ اینجا هم مثلا آمده که :
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5224679
نقل قول:[FONT=&]In adult patients with infections, sepsis, or septic shock, there is currently no high-grade evidence for any approach to block cytokine storm owing to lack of sufficient data; concerning the unclear risk-benefit ratio and high costs of some of these approaches, a strong recommendation cannot be given.[/FONT]
پس ما باید به دنبال راهحلهای جایگزین و کمتر شناختهشده برویم که هرچند پذیرفته شده نیستند اما از بنیانی دانشیک و بخردانه برخوردارند.
اساسا یکی از مشکلات بنیادین پزشکی گواه-محور(evidence based) این است که تا بدست آمدن دادههای ضروری جهت ارائهی یک تئوری ِ منسجم و شایستهی ورود به تکستبوکهای پزشکی، سالها زمان و میلیونها دلار پول و چندین آزمایش دوسو-کور و بازنگری همگروهان و مجموعهای دیگر از پروتوکلها لازم است و در شرایط کنونی ما نمیتوانیم منتظر این سطح از یقین بمانیم. در این وضعیت انتخاب ما بین پزشکی مدلمحور(model based) و یا خرافهی مطلق است. منظور از پزشکی مدلمحور پزشکی مبتنی بر همین مطالعات محدود، تئوریهای «عقلانی»، مشاهدات کلینیکی پراکنده در ادبیات علمی و دادههای منتشر شده توسط پزشکان خط مقدم در سایر نقاط دنیا یا بیماریهای مشابه است. اینجا هم تلاش من بر این اساس است، وقتی پزشکی گواهمحور توان درمان ندارد میتوان و میباید به این مطالعات پراکنده و تئوریهای ثانویه و حتی نظریات عقلانی(مثلا: «سیر در کاهش درصد ابتلا و شدت آنفولانزای فصلی اثر دارد که در شرایط آزمایشگاهی اندکی برسی شده، ضرری ندارد که برای اینهم آنرا مصرف بکنیم»)رجوع کرد و این بهتر از دست روی دست گذاشتن یا به راههای «آلترناتیو» مثل نوشیدن متانول و روغن بنقشه روی آوردن. حالا گزارهی سیر که من مثال آوردم میتواند برای بسیاری مشکلزا باشد، اگر شما به سیر حساسیت دارید مثلا، یا اگر داروهای ضدانعقاد خون مصرف میکنید و ... ولی باز بهتر از بیکنشی و انفعال مطلق است.
این جماعت که میگویید کلروکین از کجا آوردند؟ من بعید میدانم از آن دارو چیزی در بازار سیاه حتی مانده باشد، همهاش را بردهاند برای خامنهای و دولتیها.
زنده باد زندگی!