04-30-2012, 08:59 PM
Kaveh نوشته: زور به تنهایی عامل تبدیل دین نمی تواند باشد. دین باید در خودش چیزی داشته باشد تا بقا یابد. مردمان تحت زور وقتی عقیده ای بسیار ناهمگون را بر خود تحمیل شده بیابند مقاومت می کنند و منتظر کوچکترین فرصتی برای برهم زدن بساط آن دین. نمونه های تاریخی را نادیده نگیرید. بربرهای اروپا و مغولان.
در برابر صحبتهای شما توجهتان را به هند جلب می کنم. مسلمانان بارها به این منطقه حمله کردند و حتی در دوره هایی حکومتهای مسلمان هند را اداره می کردند. ولی اکنون هندوان اکثریت را در هند دارند. قدرت آن آیین بسیار بیشتر از بهدینی بود. (البته تنها فاکتور این نیست. عدم تمرکز حکومتهای هند راه را برای زنده ماندن ارگانیسم فکری در صورت از بین رفتن بخشهای دیگر فراهم می کرد. در ایران دین و حکومت بسیار در هم تنیده بود. بدون حکومت دین بر باد رفت.
در این مورد به خصوص زور خودش به تنهایی کافیست . به خصوص که کشتار بسیار وسیعی از ایرانیان صورت گرفت . مساله مهم بعدی اینه که ایران به عربستان بسیار نزدیک بود و دسترسی به آن بسیار ساده . این در صورتیه که دسترسی به هند بسیار دشوار بوده برای همین اسلام در آنجا مانند ایران گسترش نیافت .
همان طوری که برایتان گفتم ۷۰ تا ۸۰ سال زمان لازم بوده تا ایرانیان دیگر مسلمان زورکی نباشند چرا که آن نسل که مسلمان زورکی بودند از میان رفته اند و نسل جدید از ابتدا مسلمان بوده اند و در جامعه ی اسلامی رشد کرده اند .
دین اسلام در تمام دورانش در خودش هیچ چیزی نداشته ، آن دانشمندانی که از آنها به عنوان دانشمندان اسلامی یاد میشود هیچ کدام مسلمان نبوده اند اصلن و از ترس خود را مسلمان جا میزده اند - نمونه اش ابو علی سینا . مساله این است که در آن زمان حتا فرهیختگان نیز جرات مخالفت نداشتند و معمولن عوام هم پیرو آنها هستند اشخاصی مانند حافظ .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری