04-28-2017, 09:17 AM
PEPE نوشته: فکر کنم منظور شما این است که "مهم نیست چه میم و ژنتیکی دارید یک بمب در لحظه همه را با خاک یکسان و نیست می کند"! که از قضیه ای همچون"اوضاع آنقدر پیچیده و غیر قابل کنترل به نظر میرسد که از زوال و نکبت لذت ببرید!!محتمل تر است تا که برخیزید و مبارزه کنید چرا که "سیستم موجود" و "تکینگی تکنولوژِی" کار را یکسره می کنند و باقی صرفا تماشاگریم!" سرچشمه می گیرد
جاییکه دورنما این چندان تیره و تار است, نگرانی بر سر خرده چیزها مانند کسی میماند که کمرش شکسته ولی از سردرد مینالد.
PEPE نوشته: من هم این موضوع را در پس ذهن دارم اما آن را مرحله آخر می دانم که هر آنچه هست و نیست به فنا می رود و جای بحثی باقی نمی ماند... اما بگذارید با پس زمینه و خوشبینی و بدبینی های خودم سوالی را بپرسم:در شرایطی که در خوشبینانه ترین حالت کسی موجودیت را تهدید نمی کند(بر فرض محال تهدید بیرونی نداریم!) واز طرفی شرایط موجود به شکلی رسیده که "خاورمیانه ای" را دیگر کسی به عنوان مهاجر نمی خواهد عاقبت چیست؟انگل ابدی شرق و غرب ماندن؟We wuz kings and shit و گریستن سر قبر کوروش؟ انتحار و "شهادت" برای آیت الله به اسم اسلام و مسلمانی؟تن دادن به قوم گرایی حاضر؟ واردات پس مانده دموکراسی؟یا چه؟...
راست جدید از این می گوید که "خاورمیانه ای و آفریقایی آنقدر که ضرر دارند سودی ندارند و نژاد مناسبی برای تعامل نیستند" و تمدن غرب را در انواع زمینه ها در معرض تهدید و تخریب می بینند
بیشتر از آنکه بپندارید رفتار دیگران بسته به این است که خود خودتان را چگونه مینگرید. هرکس که اروپایی موبور چشم آبی باشد میتواند خودش
را سودمند و خواستنی جابزند, زمانیکه موتیره و چشم قهوهای باشید است که نیاز به اندکی هنرنمایی میماند. ٧٠% برداشت دیگران نه به ملیت
شما بساکه به خوشپوشی و شیوهیِ سخن گفتن و رفتار شما است. هر زبانی هم که میدانید بخوبی بدانید و لهجه هم نداشته باشید. زمانیکه
پارسی سخن میگویید از انداختن واژههایِ انگلیسی و .. درون زبان خودداری کنید, نگویید "دارد میرم holiday", بگویید «دارم میرم تعطیلات/
خوشگذرانی», چه که اگر خودتان را جای یک انیرانی بگذارید, میبینید که نزد خودش میپندارد شما زبان و پس ریشهیِ درست و درمانی
هم ندارید که این همه وامواژه آنجا میپّرانید و نیز وارونه, اگر به زبانی دیگر گفتگو میکنید از لهجه داشتن خودداری کنید و از کاربرد درست واژهها
و اندکی "فرهیختهتر" سخن گفتن اینجا و آنجا نپرهیزید. یکی از مهمترین چیزها که در برخورد با دیگران آنها را پس میزند "لهجهیِ بد
است", نه کمبود واژهها. ایرانیها بویژه در این زمینه بسیار ترسواند و چیزیکه نمیدانند را با ترس و لرز و آرام میگویند و هر نیم دیقه یک بار
به یارو نگاه میکنند ببینند اشتباه نگفته باشند, هر چه میدانید و نمیدانید را با غلط و لغزش بگویید ولی خوانا و با لهجه و آوای درست.
رویهم ١٠ تا ٢٠% پیشداوری دیگران از روی ملیت شما شاید باشد که آنهم چیز چندان مهمی
نیست, برخی زمانها اینکه ملیت بد باشد برای شما خوب است, میتواند خویش را تودار و مرموز جابزنید.
رویهمرفته, بجای کوشش در دگراندن "چهرهیِ ایرانیان نزد جهانیان" که کاریست ابرسخت اگر نگوییم ناشدنی, میتوانید چهرهیِ خودتان
را نزد پیرامونیان بدگرانید و منطقا هرکس در این راستا بکوشد خود به خود چهرهیِ ایرانیان هم بهتر میشود. یادتان هم نرود, ایرانیان در خاورمیانه
هماکنون اش هم از همه بالاتر اند و بایستی اسپاگتی را سپاسگزار باشیدکه از افغانستانی, عراقی جایی نیستید و هنوز میتوانید خودتان را Persian بنامید و کلاس بدهید.
به آیینهای ایرانی هم پایبند باشید, زیرا به شما ریشه و سندیت میدهند. نوروز را سفره بندازید,
چهارشنبه سوری را جشن بگیرید. اسپندارمذگان را بشناسانید, از ایران بجز کوروش و داریوش چند تا چیز دیگر
هم بدانید و چامهسرایی و هنر و مهماننوازی و دیگر ویژگیهای ایرانیان را گرامی بدارید تا گرامی داشته شوید.
و سرانجام اینکه, غربیها خودشان پُرگاه در هزار و یک گند پدید آمده از تکنولوژی گرفتار آمدهاند و آدمهایی بیشکار (over-worked),
افسرده و سستمنش و بزدل اند و برخی از ویژگیهای ایرانیان که خودتان هم نمیدانستید تنها زمانیکه بیرون
از ایران باشید به چشم میایند, مانند خونگرمی و سر نترس داشتن و خودسر بودن و دست و دل بازی و مهماننوازی و ...
.Unexpected places give you unexpected returns