07-28-2016, 10:21 PM
sonixax نوشته: زخم شد :)))اتفاقا به همین نکته هم در پست بعدی اشاره کردم ولی گویا شما نخواندید:
اگر کوتاهی و استفاده از شمار کمتر واژه ها در انتقال مفاهیم برتری باشد Toki Pona برترین زبان دنیاست! چرا که کلن با 100 واژه تمام مفاهیم را از بیخ میرساند!
ولی مهمتر از همه ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید از واژه های قدیمی تر است که عربی در این زمینه بسیار ضعیف است. و درست همین نکته هست که زبان انگلیسی را زبانی برتر از بسیاری از زبانها قرار داده چرا که تقریبن کل زبان انگلیسی از هزار واژه ی ریشه تشکیل شده که با هم ترکیب شده و واژه های تازه تری تشکیل میدهند! طوری که اگر کسی آن هزار واژه رابشناسد تقریبن غیر ممکن است که واژه ی انگلیسی جدیدی ببیند و مفهومش را نفهمد!
سارا نوشته: زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !
sonixax نوشته: پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!
زبان عربی بسیار پویاست چرا که اگر پویا نبود تا به امروز باقی نمی ماند و یا دستخوش تغییرات فراوانی می شد و یک چیز دیگری می شد! اما این زبان همچنان به همان فرم و ریخت باقی مانده است برای نمونه همین کتاب قرآن برای هزار و چهارصد سال پیش است و اگر از دید زبان شناسی به آن بنگریم دستور زبان و آرایه های ادبی و... براستی بی نظیرند و در ضمن اعراب امروزی برای درک و فهم آن دچار رنج نمی شوند و براحتی آن را در می یابند اما برای نمونه همین گاتاهای زرتشت آیا ایرانیان امروزی می توانند آن را بخوانند؟ آیا می دانید که زرتشتیان به کودکان خود زبان دینشان را می آموزند که همانا پهلوی است و بسیار با فارسی و یا حتی پارسی سره تفاوت دارد! البته اینهمه تغییر در زبان ایرانیها ربطی به حمله ی اعراب و .. ندارد! برای نمونه همین گاتها زبان اصلیش زبان اوستایی کهن است و قدمت این کتاب به 8 قرن پیش از میلاد می رسد اما همین کتاب در دوران ساسانی بازگردانی شد و ترجمه شد!!!! آنهم به زبان پهلوی! و البته بنا به ادعای زبانشناسان دیلماجان دوره ی ساسانی خوب عمل نکرده اند و ترزبانِ خوبی ارائه نداده اند!
sonixax نوشته: مثال :
Television
Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com
=>
دیدن از راه دور!
اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.
برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما
نخست آنکه واژه ی عربی تلویزیون می شود مرناة! و البته در کنار این واژه واژگانی چون تلفزیون و تلفاز و.. را هم استفاده می کنند! اما در برابر، همه ی ایرانیان تنها از "تلویزیون" استفاده می کنند و نه دورنما !
جام جم؟؟؟!!! :)))
سالها دل طلب ِ جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
یعنی منظور حضرت حافظ از "جام جم " تلویزیون بوده؟ بیچاره حافظ تمام عمرش در حسرت تلویزیون بوده و خب چون آنموقع که هنوز آن اختراع نشده بوده یک هفتصد هشتصد سالی حافظ باید برای رسیدن به آرزویش صبر می کرده که عمرش کفاف نداد!!!
دیگر "جام جم" که معنی اش و تکلیفش مشخص است و مخترع آن جمشید از پادشاهان پیشدادی بوده و هیچ ربطی به تلویزیون ندارد!!! آخر چگونه واژه ای که قدمت هزاران ساله دارد را می توان برای وسیله ای که از اختراعش یک قرن هم نمی گذارد به کار برد؟!!!
جام جم - WiKi
اما در مورد زبان انگلیسی و آن نمونه ای که آوردید بله درست است و البته نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای دیگر زبانهایی که ریشه ی لاتین دارند چون ایتالیایی و اسپانیولی ! شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی وجود چنین قابلیتی در زبان های لاتین به دبیره ی آن مربوط گردد که اجازه ی چنین ترکیب هایی را می دهد اما برای نمونه زبان پارسی با وجود آنکه ریشه اش هندو اروپایی است ،دبیره اش به مانند زبان عربی است که یک زبان سامی است پس چنین قابلیتهایی را نمی تواند داشته باشد.
sonixax نوشته: یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!
چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!
اما در مورد سختی زبان عربی! آیا هر زبانی که سخت است ناکارامد است ؟ برای نمونه زبان عبری؟ که با توجه به اندک آشناییتی که با آن زبان دارم آن را سختترین زبان می دانم!! دبیره اش وحشتناک گیج کننده است !! اما عربی اینگونه نیست و براستی نسبت به زبان عبری زبان بسیار آسانی است!
اما ببینید اینقدر این زبان عربی و یادگیریش برای دیگران مهم است که در مورد آن چه مقالاتی که نوشته نشده اند و در ژورنالهای معتبر چاپ نشده اند:
Difficulties of Learning Arabic for Non-native Speakers
و چقدر هم که خواستار دارد:
Demand for Arabic Language Education Rises in United States - Campus Watch
اما فرمودید که این زبان عربی توانایی انتقال مفاهیم علمی و فلسفی را ندارد اگر اینطور است می شود بفرمایید چرا دانشمندان غیر عرب اما مسلمان بجای نگارش کتابهایشان به زبان مادریشان از زبان عربی استفاده می کردند؟!!! برای نمونه همان ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی !!! نگویید که مجبور بوده اند و آن زمان زبان رسمی ایران عربی بوده است که خنده دار است! چون این دوستان کتابهای ادبیشان را به پارسی می نوشتند پس اجباری نبوده اما چرا برای نوشتن کتابهای فلسفی و علمی از زبان عربی استفاده می کردند؟ چون بنا به گفته ی خودشان زبان پارسی قابلیت و ظرفیت مفاهیم فلسفی و علمی را نداشته است!
زبان هم شبیه یک موجود زنده می ماند اگر به آن برسیم رشد می کند و شاداب می شود اما اگر نه ، می شود همین که اکنون می بینیم!! تازه دوستان به فکر ِ پرورش زبان و افزایش قابلیتهای آن افتاده اند آنهم البته جرقه اش قبل از انقلاب و در دوره ی پهلوی بود اما بعد از انقلاب بنا به دلایل مضحکی دوباره این امر متوقف شد! اما پرورش و افزایش قابلیتهای زبان چگونه میسر می شود؟ با کمک اهل علم و فلسفه! برای نمونه مرحوم دکتر حسابی یک کارهایی در این زمینه انجام داد که براستی ستودنی است اما کافی نیست! در مقابل علامه طباطبایی همچنان کتابهایش را به عربی می نگاشت!!
این گره فقط به دست اهل فلسفه و علم باز می شود و بس! برای نمونه همین زبان آلمانی که مدام از قابلیتهای فلسفی آن تعریف می شود و چه چه تا قبل از کانت، فلاسفه ی آلمانی به زبان فرانسه کتابهایشان را می نوشتند چون زبان آلمانی را برای انتقال مفاهیم فلسفی ضعیف و ناکارآمد می دانستند اما اکنون چه؟ بهترین زبان برای فلسفه است!