09-21-2015, 09:04 AM
Lord-Agnostic نوشته: درود امیر گرامی
نگرتان در مورد «پیشنهاد ازدواج برای سکس» چیست؟
اکر خطا نکنم شما آن را رفتاری بتاگونه دانسته اید، در حالیکه شخص بنده پیشتر، چندین بار -در مورد دخترکانِ بدقلق- و به منظور جلب اعتماد ایشان، از آن به عنوان کاتالیزوری مطمئن، سود برده ام و در آخر پس از دلزدگی و خستگی از آنها، به راحتی با اتخاذ ترفندهایی، ایشان را از سر باز نموده ام (طوریکه دیگر، خود مایل به ادامه ی رابطه نباشند در حالیکه هنوز به خیال خودشان، من پای حرف ازدواجم ایستاده ام) و به نوعی این، آن ها هستند که از تصمیم شان برای ازدواج منصرف گردیده اند و ترجیح می دهند زندگی خود را در دامانِ شخص دیگری جستجو کنند و من نیز با آرزوی خوشبختی ایشان را بدرقه می نمایم.
حال پرسش این است اگر بصورت کمّی، سکس و رختخواب هدف رابطه باشد، این قضیه چگونه بازتابِ شخصیتی بتاگونه می باشد؟ در حالیکه ما را براحتی به غایت مورد نگر می رساند؟
در مجموع اگر قدری راجع به این روش سخن بگویید، سپاسگذار خواهم شد.
درود بر شما.
مهمترین قانون من در بازی آنست که «هرچه برای شما کار میکند را انجام بدهید». وانگهی تفاوتی هست میان «کار کردن» روشی، و آسان شدن آن برای شما به دلیل عادت و آسودگی که این عادت همراه میآورد. من شخصا پیشنهاد ازدواج دروغین را آزمایش نکردهام و نمیدانم چه اندازه موثر است، اما از آنچه دیدهام، و از بررسی این عمل میتوان نتیجه گرفت که برامده از این تصور غلط است که زن از مرد تعهد میخواهد. زن از یک مدل مرد به خصوص تعهد میخواهد، آنهم تنها پس از آنکه از قضیب سواری خسته شد و چشمانداز دیوار پیش روی او نمایان شد. هیچ چیز بتا نیست اگر آنرا برای رسیدن به قدرت یا سکس مورد استفاده قرار بدهید، ولی سوال اینست که آیا این روش از دیگر روشهای ساده به راستی بهتر جواب میدهد یا نه؟
«بهتر» آنست که شما از مستقیمترین راه برای رسیدن به هدف استفاده بکنید، و من تقریبا اطمینان دارم که روزی سه چهار تا دختر را سلام کردن(که میشود سالی هزار تا!)، هفتهای چهار پنج قرار رفتن و آن قرارها را با چربزبانی به رختخواب کشاندن بسیار «مستقیم»تر است از نقش خواستگار را به نحو باورپذیری بازی کردن. من کلا با دروغ گفتن برای رسیدن به سکس تا اندازهی زیادی مخالفم، نه به خاطر ملاحظات اخلاقی، که همه چیز در عشق و جنگ رواست، بیشتر به خاطر اثر معکوسی که این دروغها دارند و مرجعی که از آنها میآیند. من مثلا مردان زیادی را دیدهام که خودشان را پولدارتر جا میزنند. من خود را فقیرتر از آنچه هستم جا میزنم که مبادا هیچگونه حسابی بجز بُکن روی من باز بشود.
سوال دیگری که مطرح میشود اینست : مردی که به محض آشنایی چنان دستپاچه و حریص و مشتاق است که بلادرنگ پیشنهاد ازدواج میدهد به راستی چند گزینه برای انتخاب میتواند داشته باشد و مردی که گزینههای زیادی برای انتخاب ندارد چقدر برای زنان خواستنیست؟ زن هرگونه تلاشی برای نگاه داشتنش را تعبیر به ضعف میکند و اینست که در بازی ما میکوشیم تا به طور مداوم خودمان را از این تصور دور بکنیم(با نگ زدن، با دست انداختن، با سلباعتبار و تکنیکهای دیگر). کلا بخش بزرگی از تکنیکهای بازی آفریده شدهاند تا این تصور را در ذهن بوجود آورده و تقویت بکنند که شما هر لحظه ممکن است «بروید» و «ماندنی» نیستید و برای نگاه داشتنتان باید تلاش بکند. پیشنهاد ازدواج دادن بیشتر اینها را ناممکن میکند.
از طرف دیگر، اینهم هست که مردان از تلهی ازدواج گریزان شدهاند و مردی که هنوز تن به چنان دامی بدهد بسیار نایاب است، حتی مردان بازندهای را دیدهام که همجنان ترجیح میدهند کفدستی بروند و با زن مدرن وارد ازدواج مدرن نشوند. اینست که پیشنهاد ازدواج دادن میتواند راه شما را برای دسترسی به دخترانی بسیار زیباتر از آنچه در حالت عادی و برای دوستی گیرتان میآید باز بکند و اگر به کیفیت بیشتر از کمیت اهمیت میدهید شاید روش خوبی باشد. به هر حال شما تا راههای دیگر را آزمایش نکنید نمیتوانید به خوبی یا بدی این روش پی ببرید.
زنده باد زندگی!