05-27-2015, 11:11 AM
چیزی که گفتمان "سنت گرایی" ازش رنج میبره، مشکل بخش بزرگی از گفتمان مدرن هم هست.(چون خود سنت گرایی محصول و متاثر از مدرنیته هست) و اون معادل قرار دادن "تمامیت" و "یگانگی" هست.
خب این دو چه تفاوتی دارند؟!
تمامیت گرایی یعنی اینکه کل گروه بسیار باارزشتر از اجزای اونه و فرق آنچنانی بین فدا کردن 1 درصد جمعیت با 99 درصد جمعیت گروه برای "بقا"،"سرافرازی"،"آزادی"،"قدرت" قائل نمیشه(تناقضش البته مشخص هست که چطور فدا شدن 99 درصد جمعیت به نفع "کل" گروه هست!). "ملت" آلمان با کمک حزب نازی خودش رو از شر سرکوب گران خارجی رها میکنه ولی به قیمت سلب آزادی از اکثریت "آلمانی ها".
یگانگی یعنی اینکه جز و کل گروه تضادی نداشته باشند همه در هارمونی باشند که از قدیمی ترین ارزوهای بشر هست و خب تا حالا جایی به طور کامل رخ نداده.
نکته این هست که هدف رسیدن به یگانگی هست ولی اختلاف از جایی شروع میشه که تمامیت خواهی راه رسیدن به یگانگی قلمداد میشه،یعنی از راه حذف و سرکوب اجزای "نامطلوب" تلاش میشه سیستم یکدست و همگن و هماهنگ بشه و از اونجایی که وجود اجزای نامطلوب، توجیه وجود سیستم سرکوبگر هست نتنها سیستم همواره دست به سرکوبشون میزنه بلکه در صورت موفقیت کامل مجبور میشه اجزای نامطلوب جدیدی رو پیدا کنه تا همچنان بتونه وجود خودش رو توجیه کنه.
این سنت گرایی در طرز تفکر تمامیت خواهانه تفاوتی با مثلا بولشویسم نداره، دادن وعده های سرخرمن خوشبختی و جامعه آرمانی و وحدت(یگانگی) و.... با این شرط که شما اول باید ناعدالتی، تبه کاری و دروغ های سیستم حاکم، جنگ دائمی،فقر و... رو بپذیرید تا بعد به اون وعده ها برسید.
+سنت گرایی با اینکه میخواد خودش رو مثل سنت نشون بده ولی تفاوت های عمده ای باهاش داره که ناشی از ذات مدرنش هست. حرف از حقیقت والا میزنه ولی بهش اعتقادی نداره،با خردگرایی مشکل داره ولی ازش استفاده میکنه(بی خردی کنترل پذیر نیست و به همین خاطر ازش استفاده نمیکنه)،جلاد رو ستایش میکنه ولی حرف از نوع دوستی میزنه و...
خب این دو چه تفاوتی دارند؟!
تمامیت گرایی یعنی اینکه کل گروه بسیار باارزشتر از اجزای اونه و فرق آنچنانی بین فدا کردن 1 درصد جمعیت با 99 درصد جمعیت گروه برای "بقا"،"سرافرازی"،"آزادی"،"قدرت" قائل نمیشه(تناقضش البته مشخص هست که چطور فدا شدن 99 درصد جمعیت به نفع "کل" گروه هست!). "ملت" آلمان با کمک حزب نازی خودش رو از شر سرکوب گران خارجی رها میکنه ولی به قیمت سلب آزادی از اکثریت "آلمانی ها".
یگانگی یعنی اینکه جز و کل گروه تضادی نداشته باشند همه در هارمونی باشند که از قدیمی ترین ارزوهای بشر هست و خب تا حالا جایی به طور کامل رخ نداده.
نکته این هست که هدف رسیدن به یگانگی هست ولی اختلاف از جایی شروع میشه که تمامیت خواهی راه رسیدن به یگانگی قلمداد میشه،یعنی از راه حذف و سرکوب اجزای "نامطلوب" تلاش میشه سیستم یکدست و همگن و هماهنگ بشه و از اونجایی که وجود اجزای نامطلوب، توجیه وجود سیستم سرکوبگر هست نتنها سیستم همواره دست به سرکوبشون میزنه بلکه در صورت موفقیت کامل مجبور میشه اجزای نامطلوب جدیدی رو پیدا کنه تا همچنان بتونه وجود خودش رو توجیه کنه.
این سنت گرایی در طرز تفکر تمامیت خواهانه تفاوتی با مثلا بولشویسم نداره، دادن وعده های سرخرمن خوشبختی و جامعه آرمانی و وحدت(یگانگی) و.... با این شرط که شما اول باید ناعدالتی، تبه کاری و دروغ های سیستم حاکم، جنگ دائمی،فقر و... رو بپذیرید تا بعد به اون وعده ها برسید.
+سنت گرایی با اینکه میخواد خودش رو مثل سنت نشون بده ولی تفاوت های عمده ای باهاش داره که ناشی از ذات مدرنش هست. حرف از حقیقت والا میزنه ولی بهش اعتقادی نداره،با خردگرایی مشکل داره ولی ازش استفاده میکنه(بی خردی کنترل پذیر نیست و به همین خاطر ازش استفاده نمیکنه)،جلاد رو ستایش میکنه ولی حرف از نوع دوستی میزنه و...
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-