05-19-2015, 10:20 PM
Ouroboros نوشته: آیا من تنها کسی هستم که دلتنگی دوستان برای آن محیط با عصبیت بالای اینجا را درک میکنم و با ایشان همدردم؟
آنچه کاربران را همدل و «خوشبخت» نگاه میداشت را به گمانم من اولین نفر بودم که به چالش کشیدم و از میان بردم(آغاز آن بحثهای زنامرد بود، فرود آن بحثهای کمونیستی بود و فراز آن این بحثهای اخیر). اینجا یک فضای کاملا «سنتی» بود با مذهب ِ مذهبستیزی، پذیرای مخالفان نه چندان جدی که حیات جمع را تهدید نمیکردند(مسلمانان گاهی به گاهی) و ... من میان «مومنان» تفرقه انداختم و با فریب حقیقت آنها را منحرف کردم. آن پنجاه شصت صفحهی آغازین پاتوق شب نشینی نزدیکترین چیزیست که هر کدام از ما میتواند از یک جامعهی همدست و همدل و همفکر(بخوانید به یک دین!)تجربه بکند. هیچ چیز شرمآوری در علاقه به شبنشینی مجازی وجود ندارد، بلکه فریاد خفهی چیزی والا، ژرف، کهن و به سکوت وادار شده در جهان واقعیست. ما همهی آنچه جهان را ارزشمند، زیبا و خواستنی میکند را داشتیم، یک دشمن خارجی، عنصر بیرونی متحدکننده، «لولوخرخره کبیر»، یک سلسلهمراتب غیر-رسمی میان اعضا به نحوی هریک بر مبنی تواناییهای خود وظیفهای بر عهده داشتند، یک هدف مشترک، یک ایمان عمیق و خالصانه به حقانیت رسالتمان و ... در این چند سال ما شاهد یک مدل کوچک از تجربهی برساختن یک جامعهی انسانی بودهایم، از عضویت تا سقوط، من نیز نقش یک چپگرای انقلابی را در این انجمن بازی کردهام، پیامبر دروغین، «فتنه»، نقشی که یهودی در غرب بازی میکند!
دلیل بیزاری من و مهربد و شما از اشتیاق تلویحی دوستان به حفظ فضای «صمیمی» و شبنشینی در اینجا آنست که خودمان دیگر قادر به آن نیستیم: عیش ممکن نیست، پس بیهودگی بدیهی به نظر میرسد!
من هم نیاز است یک اعتراف در اینجا بکنم و آن دامن زدن به فضای قطبیای که اینجا پیش آمد
توسط من؛ من اگر مجرم ِ ردیف ِ اول نباشم، از متهمان ِ اصلی حتما هستم! این بیگانه و خودی
کردن ِ جو اینجا، که شما به نحو دیگری در حال ِ بازآفرینی ِ آن هستید و بعد آن ضدیت با شخصیتهای اینجا!
ما همه درگیر انواع متفاوتی از انقلابیگری بوده و هستیم، به انحاء مختلف! آنقدر که هتا برای
ما مهم است که آن را در فضایی چون اینجا نیز به نمایش بگذاریم و بعد راستاش من خندهام میگیرد
که ما با چه رویی از انقلابیگریهای گذشتگان دست به انتقاد میزنیم.
ما بر همان شاخهای نشستهایم، که روزگاری آشیانه شما بوده، اینک اگر این درخت، شما، راسل یا مهربد
را به گذشتهای میبرد که آن را دوست نمیدارید، شاید بهتر این است که همهی ما (از جمله خود من)
به جای ستیز کردن با این جمع و سعی در فروپاشاندن ِ تلویحی یا صریح آن برای آرامش خاطرمان، اجازه
دهیم این موجود به مسیر خود ادامه دهد و ما نیز برویم پی زندگی خودمان! من میدانم که هر بار که هر ازگاهی
آدرس ِ دفترچه را در بروزر وارد میکنیم و میبینیم که کسانی هنوز دارند اینجا مینویسند و همان راهی را میروند
که ما روزی با نهایت جدیت و با عمیقترین شورهایمان انجاماش رفتیم و اکنون به همان میزان از آن بیزار هستیم،
آنقدر اعصابمان را به هم میریزد که انگیزهی تخریب را در ما بوجود میآورد. اما شاید وقت ِ آن رسیده که
در فضای غبار گرفتهی اینجا، هوایی نو دمیده شود و شرط ِ نخست ِ این همانا، رها شدن ِ اینجا از «پیرمرد»های
غرغرویی چون ماست!
به هر رو، موسس اینجا اهدافی داشته که حداقل به پاس برپایی فضایی که هر چند به زعم ِ شما از آن برای
بیان ِ توهمات یا خودفریبیهای خود استفاده کردیم، اما به ما فرصت اندیشیدن و سخن گفتن و آشنایی با دیگران و آرای مختلف
را داد، لازم است که به آن احترام بگذاریم و بیش از این، از این محیط و آزادیاش علیه خودش استفاده نکنیم.
این را هم بگویم که من اگر از شما کوت گرفتهام، دلیلاش این نیست که روی سخنام با شما، یا تنها با شما است،
به همهی ماهایی که اسممان در «لیست ِ کاربران قدیمی» میتواند قرار گیرد است.
من خوشحالم و خیالم راحت است که دوستان عاقلی چون میلاد و آنارشی در اینجا همچنان حضور دارند و
پاسداری از این سایت و محتویاتاش را بر عهده دارند.
من هم میروم کمی بر روی «سنجیده رفتار کردن» فکر میکنم...
کسشر هم تعاونی؟!