04-10-2012, 10:46 PM
***
مزدك بامداد
08-01-08
پیک 140
[quote]
نگارنده ی نخستین : atheist
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38213
استاد
مزدک یه چیزی میگن در رابطه با ساطع شدن انرژی از مغز موقع فکر کردن .....
و تاثیر ان بر روی افراد . شما به شخصه چطوری توجیهش میکنید .
اگر ما بینهایت چینش ذرات داشته باشیم و فرض کنیم ( فرض کنیم ) در بعد (5
و 5 و 5) از نقطه مهابنگ باشیم و چون بینهایت چینش ذرات داریم ممکن است
منظومه شمسی به همین شکل که داریم موجود باشد و با همین زمین و ادم های
درون ان که در 200 میلیون سال پیش از بعد ( 5 و5 و5 ) گذشته اند و الان به
فرض در بعد ( 7 و7 و7 ) هستند .
آیا نمیشود گفت ما دقیقآ گذشته همان افرادی هستیم که الان در بعد 7 و7 و7 هستند
یعنی یکی مثل من 200 میلیون سال پیش داشته چنین جمله ای را تایپ میکرده : خدایی وجود ندارد ؟[/quote]
لابد از نگره ی چندكیهانی ( multiversum ) چیزی شنیده اید.
یعنی اینكه بایسته نیست كه جهان یكی باشد ( universum)
بلكه جهان های بیشماری میتوانند باشند كه سرنوشتی همچون
جهان ما داشته باشند و از جهان ما هم جدا باشند، مانند دو
دایره كه در روی دو برگ كاغذ جدا از هم نگاشته شده باشند
و هر كدام نیز در خود مرزمند ( محصور) باشند. از انجایی
هم كه زمان بی ماده و ماده بی زمان معنی ندارد و شدنی
نیست، پس ازلی بودن ماده متصور است و در نتیجه، هر گونه
چینش ممكن میتواند و بیگمان در ازل ( بینهایت منفی در محور زمان
تا كنون ) روی داده باشد و در ابد ( از اكنون تا بینهایت مثبت در محور
زمان ) هم روی بدهد. یعنی ممكن است مزدك این جمله را بارها نوشته
ولی نه لزوماً برای جناب آته ایست ...
دیگر انیكه مغز ما یك دستگاه الكترونی است و روشن است كه در
آن در اثر داد و ستد یون ها ( الكترون ها) موج های كهربایی (
الكتریكی) پدید میاید كه میتوان انها را اندازه هم گرفت ( مثلاً
موج آلفا و یا بتای مغزی و غیره) ولی اینكه امواج آهنكهربایی
( الكترو مغناتیسی) هم پدیدبیاید، دانسته نیست چون تنها این گونه
موج ها هستند كه میتوانند بتابند ( ساطع) شوند و نه موج های
كهربایی صرف( كه تنها با الكترود ها میتوان آنهارا بیرون
كشید)
برای اثر نهادن آدمها برروی هم راه های دیگری است كه بیشتر
از راه روان انجام میشود كه آنهم بحثی روانشناسی و جامعه
شناسی میتواند بشود.
***
مزدك بامداد
08-01-08
پیک 141
[quote]
نگارنده ی نخستین : Renad
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38245
به آن چیزی كه شما میگویید مراجعه كردیم آن چیزی كه شما گفتید نیافتیم ؛ بلكه بر عكس همگان بر این باورند كه احتمالا الكترون و كوارك و نونترینو هم قابل تجزیه هستند .
اصولا اگر چنین باشد و ما بالافرض جزء لایتجزی نداشته باشیم چه بلایی سر شما می اید ؟[/quote]
فعلاً كه هیچ ساختار درونی در الكترون و فوتون و دیگر
ریزگان بنیادین دیده نشده است! اینكه احتمالش هست هم
بله احتمالش هست كه خدا هم كشف شود !!
پس اگر را كاشتند ، مگر سبز شد!!
***
مزدك بامداد
08-01-09
پیک 142
بله همچنان كه گفتید، انرژی فروكش و فراكش دریا ها
( جزر و مد) دارای چنان چگالی نیست كه اقتصادی
باشد ولی در این زمین آزمایش هایی شده است و بهر
روی بسنده ی نیاز انرژی ما را نمیكند. نفت و سوخت
فسیلی هم رو به پایان است و میماند انرژی آفتاب و
انرژی اتمی. انرژی آفتابی هم دارای مرز است و نمیتوان
همه ی زمین را شیشه پوش و ایینه كاری كرد بر این پایه،
تنها جایگزین، همان انرژی اتمی است كه بر دو گونه تواند
آزاد شود یكبار انرژی از شكافت هسته و یكبار انرژی از
جوش هسته ای و یا فوزیون ( چیزی كه در ستارگان و در
ستاره ی هور ( خورشید) هم روی میدهد. ما هم اكنون تنها
میتوانیم این انرژی را با بمب هیدروژنی ، یعنی كنترل نشده
آزاد كنیم و كوشش دانشمندان در این است كه بتوان فرایند
جوش هسته ای را در پیرامون و روش كنترل شده ای
آزاد كرد و برای همین، پروژه ای سترگ در فرانسه آغاز
شده است كه بیگمان تا 40 سال* آینده، به بر خواهد نشست
( گزارش های پیوسته بدان را دنبال میكنم). این پروژه در
شهر cadarache در نزدیكی مارسی و با بودجه ی
2 بیلیون دلار در سال 2005 آگاز شده. آنگاه ما شاید
براستی سرچشمه ی خشك نشدنی از انرژی را خواهیم
داشت. این روند دیگر نیازی به اورانیوم و یا عنصر
دوزخی پلوتونیوم ندارد.البته هنوز سده ها و هزاره های
دیگری فراروی آدمیان است و روزی هم شاید بشود كه
بی جوش هسته ای و تنها بگمان من با پیدا كردن و دانستن
فند های كوانتومی، انرژی را یكراست از دگرگونی جرم بدست آورد.
*
از معجزات عدد چهل !؟ www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
***
مزدك بامداد
08-01-09
پیک 143
[quote]
نگارنده ی نخستین : Renad
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38346
1-باز
هم كه با یك پرسش علمی به دلیل كم آوردن برخورد گوبلزی كردی ؛ بررسی
احتمالی یك پدیده هرگز به معنای در اگر نشستن نیست. شما فرمودید بروید
تحقیق كنید رفتیم تحقیق كردیم دیدیم كه بسیاری از فیزیكدانان بر این
باورند كه الكترون و فتون و ... "ریز بنیادین ! " نیستند و با قرائن و
شواهد علمی بر این باورند كه "احتمالا " درات بنیادین چیز های دیگری هستند
و این احتمال یك احتمال علمی است نه یك احتمال من در آوردی .
2- من میدانم درد شما چیست ؛ درد شما اینست كه با رد وجود ذرات بنیادین و
بینهایت بودن آنها كاخ ماتریالیسم خود ساخته فرو میریزد چرا ؟ چونكه در
اینصورت با فرض زمان بینهایت ؛ بهم زدن این آش ؛ آش كشك هم تصادفا ایجاد
نخواهد شد. (البته اینجا تصادف اشكالی ندارد ! و علمی است )[/quote]
بیخود است!
حتی در فرض اینكه مثلاً الكترون هم بخش پذیر باشد
ناگزیر باید به جزیی بخش ناپذیر باید رسید چون از دید
ریازی هم یك چیز را نمیتوان بینهایت بار شكافت و بخش
كرد چون این بدین معنی است كه چیزی از هیچ درست
شده باشد كه تناقض است. تنها عددی كه میتوان آنرا مثلً
بینهایت بار به 2 بخش كرد همان صفر است چون نتیجه اش
هم همان صفر است ( همتای بیرونی آن مفهوم هیچ است)
یعنی هیچ را تنها میتوان بینهایت بار بخش كرد و بازهم هیچ داریم!
پس ناگزیر موجودات مركب مادی باید از موجودات و ذرات بسیط
مادی ساخته شده باشند چون محدودند !!
***
مزدك بامداد
08-01-09
پیک 144
[quote]
نگارنده ی نخستین : Renad
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38349
بلكه
الزاما برای جناب آته نمی دونم چی چی . چرا ؟ وقتی ماده ازلی بوده باشد پس
احتمال پیدایش جهان ما و كلیه حوادث داخل آن بینهایت بار قطعا رخ داده ؛
چون ذرات بنیادین محدودند. این یعنی تحلیل علمی تناسخ ارواح كه خیلی جالب
است.[/quote]
خیر این ها به روح كه مفهومی موهوم است ربطی ندارد!
[COLOR="Silver"]
---------- Post added at 11:46 PM ---------- Previous post was at 11:46 PM ----------
[/COLOR]
Archive: andishehaa.com - Q&A - #17
***
مزدك بامداد
08-01-09
پیک 145
[quote]
نگارنده ی نخستین : Renad
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38348
چند سوال بنیادین فلسفی
1- "علت نهایی" تحولات كمی و كیفی اشیا چیست ؟
2- حدود و مرز ذرات بنیادین كدام است ؟
3- آیا می توان ذره ای را بنیادین تصور نمود در حالی كه فقط از" احتمال"
وجودشان در نقطه ای می توان سخن گفت ؟ منظورم اینست كه آنچه مایه "ثبات"
در تحول است كدام است.
4- در یك برخورد علمی صرف (و نه فلسفی ) ؛ تفاوت حركت و متحركت در ماده -
كه همان انرژی است - چیست؟ این حركت - حركت انرژی - چه نوع حركتی است.؟[/quote]
1- نیروهای ذاتی 4 گانه ی مادی ( كه دراصل یكی هستند) یا همان انرژی !
2- حدود و مرز ان در فیزیك اتمی دانسته است و همان ذرات بنیادین الكترون
و كوارك و فوتون و .. میباشند.
3- ذرات مادی از جنبش درست شده اند و ویژگی جنبش همان جنبش و دگرگونی
در مكان و ساختن چینس های نوین در هر آن است. مایه ی ثبات نسبی است
و بسته به شرایط، یك چینش ( مثلاً طلا) میتواند زمان درازتری پایدار بماند و
چینس دیگر ( مانند اورانیوم ) زمان كمتری ولی چینشی كه ابدی باشد نداریم.
تنها خود گوهر مادی، یعنی جنبش ازلی و ابدی است چون اصلاً خود زمان
از جنبش متنازع میشود!
ذره تنها یك تصور نزدیك به حقیقت از حالت ماده است. موج هم همینجور.
4- انرژی و یا جنبس با بالاترین سرعتی كه جنبش میتواند داشته باشد
یعنی با تندای نور موصوف است و زمان بر او نمیگذرد !
انرژی كه مهادین ترین چهره ی ماده است، در هنگام گیر افتادن در مكان
( كه گویا ابعاد ریز فراوانی بجز سه بعد كلان هم دارد) در چهره ی جرم
نمایان میشود. در حقیقت ذرات جرم دار چیزی نیستند جز همان ذرات انرژی
كه در یك مكان كوچك گیر افتاده اند. برای فهم بهر انرژی چون یك دونده است،
زمانی كه این دونده در كمال ازادی میدود، همان انرژی بدون جرم است كه
میشناسیم و با تندای نور میجنبد. ( بزبان دیگر انرژی چیزی نیست جزجنبش)
ولی اگر این دونده در استادیوم گیر كند، یك زندانی " نسبی " است چون در عین
جنبش با سرعت نور به نگر ،میاید كه در استادیوم گرفتار است و مكان اشغال
كرده و در نتیجه جرم نشان میدهد. حال اگر این دونده در دور یك حوض گیر
كند و یا حتی در یك قفس مانند فرفره بگرد خود بگردد، بازهم در عین جنبش،
در یك مكان گرفتار است وبیشتر و بیشتر تبدیل به جرم شده است . آنگاه
میتوان از ذره جرم دار سخن گفت كه چیزی نیست جز انرژی فشرده و گرفتار.
البته آنگاه هم اگر دوندگانی آزاد باشند كه باهم این قفس را كه در درون آن
دونده ای زندانی بگرد خود دوان است، بردارند ، این دونده ی گرفتار هم
به نیروی آنها به جنبش میافتد ولی دیگر نمیتوانند با این بار با تندای
پیشین خود كه سرعت نور بوده جنبش داشته باشند. تنها زمانی كه این
دونده از قفس رها شود او و دیگرانی كه او را "حمل" میكردند دوباره
همان انرژی ازاد شده و سرعت نور را دوباره بدست میاورند.
***
مزدك بامداد
08-01-11
پیک 146
بله بازگشت به گذشته چیزی نیست جز بازسازی چینشی
كه در گذشته حاكم بوده است. بزبان دیگری زمان وجودی واقعی
ندارد و چیزی نیست جز دگرگونی چینش ها. اگر شما امروز
بیدار شوید و اتاق خود را با همان دكوراسیونی ببینید كه در بچگی
درآن بوده، یك ان حس بازگشت به گذشته به شما دست میدهد.
پس بردیگر، زمان وجود وچاعی ندارد، گذشته وآینده وجود ندارند
و تنها چیزی كه هست، ماده است در جنبش كه شما بعنوان یك
لحظه ی "زمان حال " دریافت میكنید و گذسته از سنجش چینش
پیشین كه در حافظه ی شما مانده وا چینش كنونی بدست میاید!
همچنین شما نمیتوانید در بعد زمان، همانگونه كه در بعد واقعی
مكان شدنی است، به دلخوه به پیش و به پس بروید بلكه همواره
اسیر " زمان حال" میباشید.
ابعاد جهان احتمالاً میتوانند تغییر كنند چون از 11 بـُعد جهان در
مهابنگ، تنها 3 حلقه تودرتوی ان منبسط و باز شده و هنوز هم در
حال باز شدن است. ممكن است كه مهابنگ پسین و یا پیشین
دو بعد و یا 6 بعد باز شده و یا باز شود، بسته به ارتعاش كوانتومی
و حكم آن !؟
***
مزدك بامداد
08-01-14
پیک 147
[quote]
نگارنده ی نخستین : atheist
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38665
این سوالات ذهن من رو مشغول کردند .
-چرخش ماه به دور زمین و زمین به دور خورشید تصادفی است درسته ؟
-بعد از اینکه ماه و زمین به فاصله ماکسیمم رسیدن یعنی
دیگه از زمین به ماه نه انرژی و نه تکانه برود ماه از مدار چرخشی دور زمین
خارج میشه یا نه ؟
-ذرات بنیادین محدود هستند ؟ اگر محدودند چطور میتونیم
بگیم بینهایت چینش ذرات داریم ؟ پس در این صورت باید مکان رو بی نهایت فرض
کنیم که در این صورت وقوع بیگ بنگ در بی نهایت زمان با مشکل روبرو میشه .
-میشود بی نهایت جرم و انرژی رو در حجم پلانک جای داد و این به صورت تجربی قابل مشاهده است ؟
اگر بتونیم بی نهایت جرم و انرژی رو در حجم پلانک جای بدیم اونوقت پس ذرات بنیادین محدودند درست میگم یا نه ؟
اگر نتونیم اونوقت ذرات محدود داریم و با بی نهایت چینش ذرات تناقض داره پس باید بی نهایت مکان رو قبول کنیم .
با این حساب پس مهابنگ در مکان رخ داده .
-با باز شدن ابعاد دیگر جهان شرایط جدیدی بر جهان حاکم میشه یا خیر ؟ یعنی قوانین فیزیک تغییر میکند ؟
اگر 11 بعد باز و یا در همین 3 بعد کلان بمونه و مهابنگی دیگر رخ بدهد تکلیف این ابعاد چی میشه ؟
ممکن است در مهابنگ بعدی ناگهان 15 بعد باز شود .
پس مهابنگ بعدی شرایط جدید رو رقم میزنه و ممکنه در مهابنگ بعدی دیگر من و شما نباشیم .
- ابعاد در مکان وجود دارند درسته ؟
استاد روشنگری بفرمایید که دارم دیوونه میشم .[/quote]
آری زمانی خواهد رسید كه اصولاً زمین در خورشید كه
" غول سرخ " شده بخار خواهد شد و همچنین ماه و غیره!
ذرات بنیادین دارای شمار محدود هستند ( یعنی ماده/انرژی
در جهان محدود و مرزمند است) بر این پایه شمار چینش
های ممكن نیز بینهایت نیست و مرزمند است. برای همین
هم گفتیم كه در زمان میتواند چندین بار تكرار شود همچنان
كه در بازی تخته نرد هم مثلاً چینش " یك و دو" بار ها
میتواند تكرار شود چون دو تاس و ششنمره بیشتر نداریم.
گفتیم كه مقدار ماده بینهایت نیست و برای همین هم در مهابنگ
و در گنجایش پلانك ، بینهایت ماده/انرژی نبوده است.
با باز شدن ابعاد هم قوانین فیزیك در اصل دگرگون نمیشوند
بلكه شرایط صدق آنها دگر گون میشود.
نمونه برای فهم:
میگوییم كه اب در 100 درجه در سطح دریا بخار میشود.
روشن است كه اگر در سطح دریا نباشیم و مثلاً بالای
كوه دماوند باشیم، آب در 70 درجه مثلاً بجوش میاید.
مكانیسم اثر ماده برهم ( همكنشی) كه ذاتی ماده/انرژی
است یكسان است و یكسان میماند ولی شرایط ، چهره های پیدایش
و كاركرد این همكنشی ها را دگرگون میكند. افتادن یك سیب
برای زمین هم از نیروی گرانش است و گشتن ماهواره هم
همینجور ولی این یكی هیچ همانند آن یكی دیده نمیشود!
***
مزدك بامداد
08-01-14
پیک 148
[quote]
نگارنده ی نخستین : atheist
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38816
استاد دیر کردید امیدوارم مشکلی برایتان پیش نیامده باشد .
لطفآ به این سوال هم پاسخی دهید .
من لیوان رو از میز ناهار خوری به آشپزخانه میبرم توجیه چینش ذرات مادی در مورد علت این پدید چیه .
در اصل من در چینش ذرات تغییر و تحولی ایجاد نکردم بلکه فقط مکان چینش رو تغییر دادم .
امسال وضع محصولات صنعتی خوب نبود و علتش تصمیمات نادرست دولتمردان بود . چینش ذرات در مورد این چگونه توجیه میشود .
علت و معلول در علم ریاضیت توجیهی دارد یا خیر ؟
مثال : در اعداد طبیعی علت اومدن عدد 7 این است که بعد از 6 واقع شده.
اگر میشود : چینش ذرات چگونه برای ان توجیه دارد
اگر نمیشود : میتوان گفت علت و معلول فقط در جهان مادی مفهوم دارد و در
جایی که ماده عملآ در اون نیست بی معنی است ؟ اگر مورد دوم مورد قبول
شماست یک توجیه قانع کننده بیارید چون این یهویی به فکرم زد و خودم
نتونستم براش توجیهی بیارم .
با تشکر[/quote]
در اصل شما در چینش ذرات دگرگونی داده اید چون دگرگون
كردن جای چیزی هم چینش كلی ذرات را بهم میزند ( یعنی چینش
لیوان دگرگون نشده ولی چینش " اتاق" و درون " خانه" دگرگون
شده چون لیوان بخشی از چینش " خانه" بود. همچنین خود شما)
انگیزه ی مهادین و ریشه ای همه ی دگرگونی های كلان هم همان
انبساط جهان و افزایش آنتروپی برآمده از آن است.
یعنی در واپسین نگاه، همه كارهای ما در راستای پیدا كردن و
گساردن انرژی است و همه نبرد ها هم بر سر این انرژی است
كه كدام یكان انرژی-گسار ( یعنی آدم و جانور و .. كه واحد ها
و سیستم های مذرف كننده ی انرژی هستند) انرژی بیشتری بدست
آورده و بگسارد ( مصرف كند) --> مصرف كردن انرژی هم
یعنی همان بیشتر كردن آنتروپی جهان ! و گرنه انرژی كه از
میان نمیرود بلكه در اثر مصرف، پراكندگی آن بیشتر شده و
مصرف كردن آن دشوار تر میشود.
همه جنگ های ما و یا حتی كنكور سراسری و یا دعوا برای
دوست دختر و یا فحش دادن بهم و یا بازی قایم موشك و غیره
همه نماد های از نبرد فرازیست ( نبرد بقا) برای بدست آوردن
انرژی هستند.
آری پدیده " علت و معلول" تنها در جهان مادی و برای ماده
مشاهده و آروین ( تجربه) شده است و نمیتوان آنرا به
جهان و موجودات ! غیر مادی نیز بست!!
***
مزدك بامداد
08-01-14
پیک 149
[quote]
نگارنده ی نخستین : Renad
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38706
در
لابلای پرستیژ دانشیك سر از استدلالات فلسفی در آوردید ؟ پس به قول فلاسفه
یونان یك "اتم" لازم است وجود داشته باشد ؟ چه چیز موجد حركت این "اتم" می
شود ؟ - كه آن خود موجد حركت سایر مواد می گردد ؟ -
(اتم را به معنی فلسفی بكار بردم )
اتمی كه خود تجزیه ناپذیر است ؛ و سنگ بنای كائنات را تشكیل میدهد ؛ چه عامل و یا عواملی به جنبش و حركت درش می اورد ؟[/quote]
بیخود و چند سفسته پیاپی است!
نخست اینكه آروین ما نشان داده است كه ذره هایی هستند كه
خود دیگر از ذره های كوچكتری درست نشده اند.
چون شما این دستاورد دانشیك را پذیرا نشدید، ما از ریاضی
كه زبان طبیعت و خرد بلورین است ، برای شما فرنود آوردیم
و این به " فلسفه" كاری ندارد. اصولاً امروز دیگر فلسفه
دنبالچه و پیرو دانش است و مانند دوران ارستو دیگر نیست!!
این یك سفسته !
دیگر اینكه فرزانگان یونانی بودند كه باور داشتند كه جهان از
ذرات بنیادین بخش ناپذیر درست شده است و واژه ی بخش
ناپذیر در یونانی همان " آتوم" است.
در سده های تازه كه دریادتند كه باشندگان همه ساختار پیوسته
ندارند و دانه دانه هستند و از گلوله های عنصر های شیمیایی
درست شده اند، دانشمندان ان نام را برای انی ذره ها برگزیدند
به این گمان زود رس كه این ها همان ذره های بخش ناپذیر
هستند كه دیرتر روشن شد كه انیها خود نیز تا دو سه تراز
ژرفتر بخش پذیرند.
براین پایه مفهوم فلسفی اتم با مفهوم علمی اتم جداست بیسواد!
و بكار بردن یكی در رد دیگری یا از بیسوادی و یا از شارلاتانیسم
و فریبكاری است. امروزه كماكان فلسفه ی اتومیستی استوار
است چون ذراتی داریم كه دیگر خود از ذرات كوچكتری
درست نشده اند و همین ها سایسته ی نام و مفهوم " فلسفی"
اتم (= بخش ناپذیر) هستند ولی از انجا كه " نام " اتوم در
فیزیك به ذرات " عناصر" گفته شده و جا افتاده است، دیگر
از بكار بردن در كانتكست های دیگر خودداری میشود تا بیسواد
ها قاتی نكنند و شارلاتان ها بل نگیرند!!
عامل حركت ویا همان جنبش ، همان است كه در فیزیك بنام
انرژی شناخته میشود، هرگاه انرژی به ذره ای بچسبد
و یا سوار آن شود، ذره دارای جنبش میشود ، پس میجنبد!
هرگاه انرژی از ذره جدا شد، آنگاه ذره دیگر جنبش ندارد.
( البته خود ذره هم از جنبش درست شده است)
***
مزدك بامداد
08-01-16
پیک 150
[quote]
نگارنده ی نخستین : atheist
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post38862
استاد چگونه به این نتیجه رسیده اند ؟
اگر مکان بینهایت باشد مرزمند نیست
چگونه به این نتیجه رسیده اند که تمام ماده و انرزی جهان در این نقطه جمع شده .
حتی امکانش هم نیست که یک ذره خیلی کوچک که در جهان است در نقطه مهابنگ نبوده ؟
مهابنگ میتوانسته رخ بده اگر و تنها اگر تمام ماده و انرژی جهان در ان نقطه جمع میشده . این رو چگونه توجیه میکنید ؟
پس چرا میگویند قوانین فیزیک بعد از بیگ ینگ اعتبار دارد ؟ چه عاملی باعث
شد در ان زمان قوانین جدیدی بر جهان حاکم شود .پس مهابنگ هم که چینش ذرات
است در مکان اتفاق افتاده چون چینش هم از نظر من جابه جایی در مکان است .
گسترش خود مکان رو که در چند پست بالاتر گفتید برای من روشن کنید .
این در جواب این بود
اگر بود من متوجه نشدم میشه واضحتر میگید .
با تشکر[/quote]
1- دانش میگوید كه مقدار ماده در جهان محدود است
و همان مقدار محدود كم و بیش نمیشود. اگر بینهایت
بود كه دیگر اصل پایایی ماده/ انرژی بی مورد میشد!
پس شمار ذره های ماده/انرژی در كیهان محدود است.
2- چون شمار این ذره ها محدود است، چینش های
گوناگونی كه این شمار محدود میتوانند درست كنند هم
سرانجام محدود است.
3- مكان هم محدود است( گرچه در حال گسترش) ولی
بیكران است. چم بیكران هم اینست كه لبه و كناره و
كرانه ندارد. برای نمونه سطح كره ی زمین محدود است
و چند دریا و خشكی بیشتر ندارد ولی بیكران است، چون
گوی مانند ( كروی) است و بر روی ان هر اندازه كه بروید
به لبه و مرز مكان نمیرسید بلكه فوقش به همانجایی میرسید
كه پیشتر هم بوده اید. یعنی اگر شما هما كنون با كشتی
كیهان پیما به سوی بیرون از منظومه ی خورشیدی و دور
از زمین پرواز كنید و راه خود را هم كژ نكنید، از سوی
دیگر راستای آغاز مسافرت، باز به زمین میرسید !
4- همه ذرات مادی این جهان در همان گنجایش بوده اند.
این روشن ینست كه مهابنگ به چه اندازه از ماده و چگالی
آن نیاز دارد. شاید هم نیمی از ماده ی كنونی برای یك مهابنگ
دیگر كوچولوتر بسنده باشد. ( برای همین هم میگویند كه جهان
های دیگری هم شاید باشند كه هر كدام از مهابنگ بزرگ
و كوچك خودشان بدست امده باشند.
5- میگویند كه انی قانون ها پس از مهابنگ اعتبار دارند
چون در محاسبه ی ریاضی در زمان كمتر از پلانك، به
پاسخ ریاضی بینهایت ویا بخش بر صفر میرسند ولی در عمل
این دلیل نیست كه این قوانین پیس از انهم اعتبار داشته اند یا خیر.
برخی از قانون ها هم دارای سرشتی هستند كه آنها را به شرایط
تعریف قانون وابسته میكند. برای نمونه قانون نگذشتن از
چراغ قرمز جایی اعتبار و وجود دارد كه اصولاً چراغ قرمزی
وجود داسته باشد و روشن است كه در میان قبیله های ادمخور
آفریقا اعتبار و مورد مندارد. زمانی هم كه از " بی اعتباری"
برخی قانون ها در بیگ بنگ سخن گفته میشود هم از برای
همین است، چون با گردآمدن كل ماده در یكجا، دیگر مورد
صدق قانون وجود ندارد ( مثلاً ربایش الكترون و پروتون
و ربایش زمین و ماه و .. همه یكی هستند)
6- دگرگونی در چینش میتواند در مكان باشد و یا نباشد.
مثلاً فرفره ای كه ساكن است با فرفره ای كه میچرخد
در یك مكان هستند ولی با هم تفاوت دارند. دگرگونی های
" كوانتومی" هم هستند كه مكان در انها موردیت ندارد.
7- خود "جا" و یا مكان دارد بیشتر میشود.
باید مكان را رویه ی یك گوی 4 بعدی فرض كنید ( مثلاً زمین
یك گوی و 3 بعدی است و اگر بزرگ شود، مساحت ها كه رویه ی آن
هستند، مثلاً كشور ایران هم بزرگ خواهد شد) این گوی 4 بعدی هم دارد
بزرگ میشود و بر این پایه، اگر جهان مثلاً 100 لیتر جا
داشت، اكنون 100000 لیتر جا دارد!
8- منظور این بود كه همه كارهای ما و پدیده های جهان
در راستای همین گسترش و " سرد" شدن جهان و افزایش
آنتروپی و كم شدن تمركز انرژی است. دور شدن كهكشان ها
از هم، به همان انگیزه است كه دویدن ادم در پی نان !
نان=انرژی متمركز و دارای اتروپی كم -->
مدفوع=تراكم انرژی كمتر و آنتروپی بیشتر شده!
انرژی نان منهای انرژی مدفوع=انرژی گرمایی كه
از راه پیكر و كار ها ما ( فوتبال و ..) در جهان پخش
میشود و دیگر قابل استفاده نیست! و تنها به آنروپی
جهان می افزاید!
***
مزدك بامداد
08-01-16
پیک 151
[quote=alijohar]
[quote]
گرچه بین دانشمندان اختلاف نظر هست و آروین شما هم بدرد خود شما می خورد ولی فرض كنیم اینطور باشد.
معلوم می شود هنوز مفهوم فلسفه را خرد بلورین شما
فرنود نكرده ! یك گزاره منطقی در عین حال یك گزاره فلسفی هم هست ؛ و هرگز
فلسفه پیرو علم نبوده و نیست ؛ اصلا یعنی چه این حرف ؟
مثلا اینكه كل بزرگتر از جز است و یا اینكه هر
معلولی نیاز به علت دارد و یا اینكه "چون انرژی و ماده وقتی بهم تبدیل می
شوند چیزی غیب نمی گردد پس ازلی و ابدی اند " فلسفی هستند نه علمی !
منظورم اینست كه اصل استنتاج فلسفی و منطقی است و امروزی هم نیست بلكه دقیقا ارسطویی است و درست هم هست.
این را كه من یادت دادم تحویلم نده . مصادره نكن.
مطمئن باش بعدا چیز های
دیگری هم روشن خواهد شد. هم اینك بسیاری از دانشمندان بر روی اینكه ذرات
بنیادین شما واقا بنیادین هستند علامت سوال گذاشته اند.
بله درك میكنم ؛ چون هدف وسیله را توجیه میكند و
اصل بقا جن به ما می گوید بهینه اینست كه ناجوانمردانه طرف را بكوبیم تا
پیروز میدان شویم این را می گویی. من كه خود برای شما باز كردم كه بین
"اتم فلسفی " و "اتم علمی " فرق قائلم چرا می گی ؟ چون "جوانمردی " مفهومی
ارزشی است كه در ماتریالیسم استالینی جایی ندارد. [/size]
[color=blue]پس عامل حركت همان انرژی است ؛ عجب !
پس ما چیزی داریم بنام ذره ؛ كه اگر انرژی به آن بچسبد آن ذره حركت می كند !
انرژی باعث چه نوع حركتی از انواع حركت می شود ؛ چرا انرژی باعث حركت می شود ؟
اصلا توجه میكنی چی می گی ؟ این كه دور باطل است و تا
آن جایی كه من میدانم فرنودی برای رد دور هنوز از علوم تجربی صادر نشده
.یا به سوالاتم پاسخ بده یا ترا به اماكن می سپارم :
1- عامل حركت چیست ؟ (حركت هر چیزی )
2- اگر ذره همان جنبش است پس چسبیدن انرژی به ذره و انگه به حركت در آوردن آن چه می شود ؟
این حرف های متناقض را برای آن شاگردانی بنویس كه احتمالا عرب زبانند و فارسی ایران باستان را نمی دانند.[/quote]
1- بیخود است، در ذرات بنیادین اختلاف نظر نیست.
فرضیه هم كه مقام اصل اثبات شده را ندارد.
2- شما اینجا فلسفه و منطق را با هم قاتی كردید كه
دو مقوله جدا هستند ! گویا چون ارستو دستی در
هر دو داشته!!
استنتاج و اینها، به مقوله ی منطق logics بر میگردد
در حالیكه هزار جور فلسفه گوناگون داریم !!
فلسفه و حتی خود منطق هم از مشاهده و آروین بدست
آمده و حتی خود خرد ( عقل) هم همینگونه بدست آمده
است و بر ان پایه چون دانش بهترین مشاهده و آروین
خردمندانه است، پس فلسفه هم نمیتواند چیزی بگوید كه
بر پاد دانش باشد و برا یهمین امروز فلسفه دنبالچه ای
از دانش شده است و جایگاه و ارزش پیشین را ندارد!
3- اكنون كه از ما با سیلی یاد گرفتید بیسواد!!
4-این سفسته ی مصادره به مطلوب آینده است!
هر چیز اثباتی را میتوان به آینده ارجاع داد!
مثلاً انیكه در اینده خدا اثبات خواهد شد !!
بهرروی روند كند شدن بخش كردن ذره ها نشان میدهد
كه در صورتی هم كه یك ذره ی بنیادین هم باشد كه
بعدان روشن شود كه از دو و یا چند ذره است،
همان تازه ها ذرات بنیادین خواهند بود !
یعنی در مهاد و پرنسیپ ذرات بنیادین چیزی دگرگون نمیشود!!
5- بله بارها گفتیم كه گوهر این جاهن همان جنبش است
كه همه چیز از ان ساخته شده است و نام دانشیك اش
همان انرژی است. یعنی یك ذره ی انرژی همان یك بسته
از انی عصاره است، یك بسته ی جنبش ! برای همین هم
به هر چیزی كه بچسبد به جنبش آن افزوده میشود،
در دانش میگویند به انرژی ان افزوده شده!
خود ذرات جرم دا هم كه انرژی به جنبش آنها می افزاید،
از خود همان انرژی درست سده اند، كه در صورت و چهره ی
این ذره گرفتار در مكان است ( مانند فرفره ای كه دور خود
میچرخد).
شما میتوانید یك چنین فرفره ای را روی ك دست خود
گرفته و انرا از اینجا به انجا ببرید. پس در عین داشتن
جنبش درونی، میتواند جنبش بیرونی هم داشته باشد!
ذره جرم دار هم همین است، همان نارژی و جنبس فشرده
و گرفتار در مكان است ( انشتین) و در عین حال، یك ذره ی
انرژی ( آزاد) میتواند بدان جنبش در بیرونی در مكان هم
بدهد ( با چسبیدن خود به ان ذره جرم دار).
مانند شما كه فرفره را برداشته و بجای دیگر میبرید!
اكنون این فارسی فهم شد بیسواد !؟
***
مزدك بامداد
08-01-16
پیک 152
[quote]
نگارنده ی نخستین : هیچکس
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post39056
آقای مزدک بامداد، مرا به سبب فضولی در میان سخن ببخشید. سوالی دارم که امیدوارم پاسخ گویید. این
برای روشن شدن ذهن است:
شما می گویید شمار ذره های مادی محدود است.
همچنین می گویید مکان نیز محدود است.
یعنی ذره های محدود قرار گرفته اند در مکان محدود. این تلقی من است که اگر اشتباه است باید
توضیح دهید تا بیشتر بفهمم. سوالات پیش پا افتاده وقت شما را تلف خواهد کرد؛ می دانم!
اما مهر ورزید و به زبانی ساده توضیح فرمایید. کوتاه و مختصر انچنان که در حد فهم من باشد.
با تشکر و احترام.www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> [/quote]
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
آقای "هیچكس"، آری شما نوشته ی ما را بخوبی
در یافتید. دانش نوین چنین میگوید كه اندی " ماده"
( مثلا ً چندین میلیارد تـُن ) در اثر گسترش " جا "
( مكان) در همان " جا" پراكنده شده است و این
جا هم دارد ( فعلا ً) هی بیشتر میشود ( ولی بازهم
مقدار محدود ، مثلا ً چند سال نوری مكعب است)•
***
مزدك بامداد
08-01-16
پیک 153
[quote]
نگارنده ی نخستین : هیچکس
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post39061
ممنون از این که پاسخ گفتید.
اکنون می خواهم بدانم مقصود شما از این که می فرمایید ماده ازلی است یعنی چه. پستهای
پیشین را به دقت خوانده ام. (البته چنین می پندارم) گویا عقیده دارید ماده ازلی است به این
معنا که در هر زمانی ماده بوده است. یعنی ما نمی توانیم زمانی در نگر بگیریم که ماده ای نبوده
باشد. آیا درست دانستم؟ اگر سوالاتم را محدود مطرح می کنم برای این است که از پاسخ های
شما گیج نشوم. این ضعف من است. شما از ضعف من چشم پوشی کنید و پاسخ بفرمایید. یک
دنیا سپاس.[/quote]
بله "ماده" ( كه آنرا با ماده ی عوام كه
تنها به ذرات جرم دار میگویند عوضی
نگیریم) ازلی است، یعنی همان چیزی كه
همه چیز ها از ان درست شده است،
( كه همان جنبش و یا انرژی=ماده)
ازلی است چون زمان از جنبش بدست
میاید و وجود واقعی و ناوابسته ( مسقل)
از جنبش ( ماده) ندارد!
بر این پایه نمیتوان زمانی را در نگر گرفت
كه پیش از ان ماده نبوده باشد، یعنی ماده
آفریده شده نیست، خود وجود و بودن و جنبش
است كه گوهره ی بودن هم همان است!البته امیدوارم گیجترتان نكرده باشم !
•
.Unexpected places give you unexpected returns