04-10-2012, 10:45 PM
Archive: andishehaa.com - Q&A - #15
***
مزدك بامداد
07-11-28
پیک 127
نقل قول: نگارنده ی نخستین : آسمان2بوزونها همگی بسته های انرژیند.
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post34775
خیلی ممنونم که پاسخ میدید
بوزونها همگی بسته های انرژیند. درسته؟
گلویونها و گراویتونها چه تفاوتی با فوتونها از نظر ماهیت دارند؟
یه سوال دیگه، انرژی امواج الکترومغاطیس، با طول موجشان رابطه عکس داره؟
اگر بله، آیا امواج رادیویی کمترین انرژی (کمتر از نور مرئی) انرژی دارن؟
گلویونها و گراویتونها جزء امواج الکترومغناطیس محسوب میشند!؟(ببخشید اگر یه خورده شوت هستم!)
گلویونها و گراویتونها تفاوتی با فوتونها از نظر ماهیت ندارند :
از دید همکنشی با ذرات تفاوت دارند. مثلا گلویون ها با «رنگ»
کوارک ها هم سروکار دارند و فوتون ها با «بار» کهربایی...
انرژی امواج الکترومغاطیس، با طول موجشان رابطه عکس دارند
امواج رادیویی کمتر از نور مرئی انرژی دارند , و مثلا پرتو گاما
بیشتر ( برای همین برای آدمی مرگبار است).
گراویتونها تا جاییکه میدانم «رسما» جزء امواج الکترو-مغناطیس
محسوب نمیشند.ولی موجی با همان ویژگی ولی با « اسپین»
دیگر ( اسپین گراویتون =۲) میباشند.
گلویونها تا جاییکه میدانم «رسما» جزء امواج الکترو-مغناطیس
محسوب نمیشند.ولی موجی با همان ویژگی +ویژگی همکنشی با
«رنگ» میباشند.
*
***
مزدك بامداد
07-11-29
پیک 128
نقل قول: نگارنده ی نخستین : آسمان2انرژی دارای حالت های گوناگون از دید « گرفتاری در مکان» است.
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post34880
ممنونم آقای مزدک عزیز
در مورد انرژی درونی، وقتی که سرعت یک جسم در حال حرکت زیادتر بشه، انرژی
درونیش افزایش پیدا میکنه. درسته؟ در این صورت جنبش ذرات اون جسم افزایش
پیدا کرده؟ اگر جسم را تا سرعت نزدیک نور برسانیم باز هم انرژی جنبشیش
زیاد میشه؟
انرژی پتانسیل چیست و آیا با انرژی شیمیایی فرق داره؟ آیا انرژی پتانسیل تحت تاثیر میدان گرانش افزایش پیدا میکنه؟
مثلا انرژی در باتری گرفتار است ( در پیوند های شیمیایی) و یا
در میدان های نیروی دیگر٫ مانند میدان گرانش . مثلا اگر شما
سنگی را بالای کوه ببرید ٫ آن انرژی که از دست دادید که هیچ
نمی شود بلکه در میدان گرانشی انبار میشود و سپس اگر سنگ
را رها کنید خودش پایین می غلتد. همچنین اگر تکه آهنی را از
آهنربا جدا کنید٫ آن انرژی که از دست دادید که هیچ نمی شود
بلکه در میدان آهنربایی انبار میشود و الخ..
پس هرگونه انرژی گرفتار در مکان را می توان انرژی « پتانسیل»
= توان « بالقوه» دانست که در گاه آزاد شدن جنبش میشود
= توان « بالفعل».
حتی امروزه میدانیم که خود جرم هم یک گونه انرژی گرفتار است!
پس هرکجا که انرژی جمع شود چهره ی «پتانسیلی و جرمدار» بیشتری
دارد و دوست دارد آزاد باشد و بسوی جاهایی که کمتر انرژی جمع شده
برود و در گاه این رها شدن و رفتن٫ جنبش و کار پدید میآید. یعنی از «اختلاف
پتانسیل » میتواند جنبش پدید بیاید. حتی در جوامع بشری هم که پول=
کار= انرژی است٫ اگر اختلاف طبقاتی بالا برود جنبش و انقلاب محتمل تر
می شود !
----
انرژی درونی هم ترکیب گویایی برای انرژی جنبشی نیست.
آری انرژی جنبشی مثلا یک کیلوگرم آهن با تندای ۱۰ متر بر ثانیه, از انرژی
جنبشی یک کیلوگرم آهن با تندای ۱ متر بر ثانیه ٫ ۱۰۰ برابر بیشتر است.
*
***
مزدك بامداد
07-12-01
پیک 129
نقل قول: نگارنده ی نخستین : آسمان2مفهوم های درون و بیرون معلمولاً نسبی هستند. و به سیستم
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post35030
مرسی
کلا انرژی درونی چیه، و انرژی مکانیکی چیه؟
هایی كه در نگر ماست وابسته اند. مثلاً آشپزخانه درون خانه است
و بیمارستان بیرون از خانه است و لی همه اینها درون شهر هستند.
در باره ی انرژی هم همین است. مثلاً در درون پروتون, انرجی بچهره ی
گلوئون ها گرفتار است و انرژی درونی پروتون است ولی از بیرون
همانند جرم پروتون بنگر میاید و همه این ها هم درون اتم هستند.
انرژی درون یك اتم هیدروژن و یا اتم اكسیژن از هم جدا و یكی
" بیرون " از دیگری است ولی هردو مثلا در سیستم مولكول آب
بهمراه انرژی پیوندی شان، از وند های دورنی این مولكول
هستند. پس در هر پله از پیچیدگی یك انرژی نهادین و درونی و
یا سرشتین و یك انرژی بیرونی ناسرشتین میتواند در كار باشد.
برای نمونه الكترون از انرژی درست شده كه میتوان آنرا انرژی درونی
و یا سرشتین او دانست و اگر اكنون به این الكترون تندا ( سرعت) بدهیم،
انرژی آن افزایش پیدا میكند كه نسبت به آن انرژی درونی، بیرونی
بشمار میرود ولی اگر این الكترون در یك اتم باشد، به كل انرژی درونی
آن اتم افزوده گشته است بگونه ای كه از بیرون از اتم، جرم آن افزوده
اندازه گیری میشود. ( جرم=انرژی دربند در مكان)
--
انرژی مكانیكی هم گویش دیگری برای همان انرژی جنبشی
چیز های جرم دار است. همه انرژی ها از یك جنس اند و
بسته به جای گرفتاری و چهره ی انها, به آنها مثلاً انرژی نفتی،
انرژی خورشیدی, انرژی اتمی، انرژی گرمایی ، انرژی كهربایی
(= یا الكتریكی )، انرژی ذغال ، انرژی باد، انرژی مكانیكی ،
انرژی پتانسیل، انرژی جنبشی و و .. میگویند.
*
***
مزدك بامداد
07-12-08
پیک 130
تعریف طول موج برای همه ی موجها یكی است.
" برد" امواج آهنكهربایی هم در حقیقت یكسان است
و در خلاء كامل برد برابر دارند. ولی در جاهایی مانند
آب و یا هوا و یا شیشه و یا جایی كه میدان های گرانشی
هست و .. برخی فوتون ها جذب می شوند و یا انرژی خود
را در اثر برخورد با ذرات دیگر و یا اثر میدان ها از
دست داده و یا راهشان كژ و خمیده میشوند و الخ. برای
همین در جاهایی جز از خلاء. برد های گوناگون هست كه
به فركانس ( انرژی) و گونه ی ذراتی كه در سر راهشان
است و .. وابسته است. برای نمونه آب، بیشتر فوتون های
فركانس سرخ را جذب میكند و بر این پایه به آبی میزند...
یا احتمال برخورد ذرات انرژی دار با درات هوا و .. بیشتر
است ( چون طول موجشان كمتر است) ولی امواج رادیویی
احتمال برخورد كمتری دارند و یا برای نمونه از امواج فركانس
ویژه ای برای رادار سود میبرند چون با هواپیما ها و اشیایی
بزرگتر از ذرات هوا و ... برخورد كرده و بر میگردد.[size=5]•
[/size]
***
مزدك بامداد
07-12-08
پیک 131
نقل قول: نگارنده ی نخستین : مزدك بامداد
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post34897
انرژی دارای حالت های گوناگون از دید « گرفتاری در مکان» است.
مثلا انرژی در باتری گرفتار است ( در پیوند های شیمیایی) و یا
در میدان های نیروی دیگر٫ مانند میدان گرانش . مثلا اگر شما
سنگی را بالای کوه ببرید ٫ آن انرژی که از دست دادید که هیچ
نمی شود بلکه در میدان گرانشی انبار میشود و سپس اگر سنگ
را رها کنید خودش پایین می غلتد. همچنین اگر تکه آهنی را از
آهنربا جدا کنید٫ آن انرژی که از دست دادید که هیچ نمی شود
بلکه در میدان آهنربایی انبار میشود و الخ..
پس هرگونه انرژی گرفتار در مکان را می توان انرژی « پتانسیل»
= توان « بالقوه» دانست که در گاه آزاد شدن جنبش میشود
= توان « بالفعل».
حتی امروزه میدانیم که خود جرم هم یک گونه انرژی گرفتار است!
پس هرکجا که انرژی جمع شود چهره ی «پتانسیلی و جرمدار» بیشتری
دارد و دوست دارد آزاد باشد و بسوی جاهایی که کمتر انرژی جمع شده
برود و در گاه این رها شدن و رفتن٫ جنبش و کار پدید میآید. یعنی از «اختلاف
پتانسیل » میتواند جنبش پدید بیاید. حتی در جوامع بشری هم که پول=
کار= انرژی است٫ اگر اختلاف طبقاتی بالا برود جنبش و انقلاب محتمل تر
می شود !
----
انرژی درونی هم ترکیب گویایی برای انرژی جنبشی نیست.
آری انرژی جنبشی مثلا یک کیلوگرم آهن با تندای ۱۰ متر بر ثانیه, از انرژی
جنبشی یک کیلوگرم آهن با تندای ۱ متر بر ثانیه ٫ ۱۰۰ برابر بیشتر است.
*
***
مزدك بامداد
07-12-12
پیک 132
نقل قول: نگارنده ی نخستین : آسمان2
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post35358
بسیار متشکرم
به عنوان مثال در تکنولوژی بلوتوث، اگر دو گوشی موبایل فاصله چند دهمتری بیشتر داشته باشن، ارتباط بین اونا برقرار نمیشه.
در صورتی که فرکانس امواجی که میفرستن بیش از 2 گیگاهرتزه. این برد کم به
علت برخورد با ذرات هوا هست و در خلا تا فاصله های بیشتری جوابگو خواهد
بود؟
این قله و قعر، واقعی هستند یا مجازی. مثلا مسیر حرکت هر موج در فضا یک خط
هست که دارای قله و قعره و بطور کلی این قعر و قله برای امواج
الکترومغناطیسی از نظر هندسی تعریف میشه؟
یک سوال دیگر هم دارم، قانون سوم نیوتون، در همه مقیاس ها صادق است؟
متشکرمwww.daftarche.com]" class="mycode_img" />
آری در خلاء بردها همسان هستند.
دیگر اینكه دسته ی امواج آهنكهربایی هر
چه دور تر میروند كم چگال تر میشوند مانند
نور یك چراغ دستی كه هر چه دورتر بتابانید
كمتر روشن میكند مگر اینكه این دسته ی
موج ها لیزری باشند كه اندازه ی پراكندگی
آنها كمتر باشد. داستان بلوتوث هم همین است
كه اگر توان و چگال میدان در راه دور كاهش
پیدا كند، ولتاژ بسنده برای دریافت سیگنال
پدید نمیآورد و دریافت ممكن است با از دست
دادن بیت ها آگاهی همراه باشد و برای همین
از اندازه ی ویژه ای كمتر باشد، از جابجاییفایل جلوگیری میكند.
فوتون راه راست میرود ولی میدان آهنكهربایی آن
در هر جا دیگرگونه است و با بسامد ویژه خود
بالا و پایین میرود. با موج های مكانیكی نسنجید.•
***
مزدك بامداد
07-12-28
پیک 133
نقل قول: نگارنده ی نخستین : atheist
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37172
با سلام و سپاس فراوان خدمت استاد مزدک عزیز و دیگر دوستان
اگر متوجه شده باشم شما میگویید گذشته چیزی نیست جز چینش خاص ذرات در ان لحظه .
من میخواهم کمی فراتر بروم پس طبق قانون احتمالات این چینش 100% یک بار دیگر رخ خواهد داد ! .
سوال من این است آیا میتوان گفت مها بنگ هم چیزی نیست
جز چینش خاص ذرات ماده در یک لحظه ؟ اگر نظریه من درست باشد پس ممکن است
یک بار دیگر مهابنگ اتفاق بیافتد و حتی میلیارد ها بار دیگر . اگر این
نظریه من درست باشد ازلی بودن ماده بیشتر قابل درک است این قابل توجه
Renad که هی نظریه من دراوردی توحید را به رخ ما میکشد .
بله در " آینده بینهایت" كه در پیش روست، یعنی
چینش های بیشماری كه پس از این روی خواهند
داد، اینكه همین چینش اكنونی باز بدست بیاید
همان ١۰۰% است كه گفتید. بر این پایه مهابنگ
میتواند بارها و بارهای دیگر نیز روی بدهد و
مزدك و شما هم شاید بارها این پرسش و پاسخ را
انجام داده باشید و انجام بدهید.•
***
مزدك بامداد
07-12-30
پیک 134
نقل قول: نگارنده ی نخستین : Rouzbeh
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37221
سرور مزدك پرسشی دارم
اگر درست دریافت كرده باشم، در تیوری مهبانگ (بیگ بنگ)
گفته شده است كه زمانی ( 80 میلیارد سال پیش؟) همه ی هستی در جایی به
اندازه ی سر یك سوزن انباشته شده بود و آنگاه ناگهان تركیده و و این جهان
كیهان گسترش یافته، و گویا هنوز هم
در روند گسترش است.
جوریكه من می فهمم، ماده بریخت جرم ,خود گونه ای از انرژی
فشرده است ، یعنی اتمهایی هستند كه دارای ابر الكترون و هسته میباشند .
این الكترون های دور هسته میچرخند چون انرژی
جنبشی دارند و از سویی نمیتوانند(به آسانی ) بگریزند چون هسته ی اتم آنهارا بسوی خود میكشد (نیروی گرانش ).
اكنون اگر این الكترون ها كم كم انرژی خود را ببازند، به
هسته نزدیكتر و نزدیكترشده و سرانجام از جنبش واایستاده و درون هسته می
افتند. این گونه ماده را ، اگر درست یادم باشد،
"جرم مرده" مینامند كه فشردگی چنین ماده ای ، شاید سد ها برابر سنگینی پولاد ( در میدان گرانشی زمین ، ) باشد.
پرسش من اینست كه چگونه ماده میتواند بیش از این فشرده بشود ، آنچنانكه همه هستی جهان در جایی بكوچكی سر سوزنی جای بگیرد ؟
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
ماده از انرژی درست شده است كه در حقیقت حجم
ندارد بلكه این میدان های مادی هستند كه حجم
و اشغال مكان را پدید میاورند. برای نمونه شیشه برای
نور دارای حجم ! نیست چون نور از ان میگذرد ولی
دست من از دست شما نمیگذرد چون میدان ها الكتریكی
اتمهای ان همدیگر را دفع میكنند و بدینسان معنی اشغال مكان
و یا حجم پدید میاید. الكترون هم همانگونه كه گفتید، میتواند
با دادن انرژی ( تندی) به سوی هسته شلیك شده و با ان
مثلا ً یك نوترون و یك ذره دیگر را بسازد.
بر این پایه، همه ذرات مادی میتوانند، از انجاییكه یك گوهره
بیشتر ندارند، همچون موج سوار هم شده و در جای بسیار
ریز حجم پلانك وجود داشته باشند.
آنچه هم كه در ١۳،۷ میلیارد سال پیش " تركیده"، ماده نبوده
بلكه " مكان " بوده كه " منبسط" و یا از هم وا كشیده شده كه
با تركیدن یكی نیست، چون تركیدن یعنی گسترش در مكان،
در حالیكه مهابنگ ، گسترش خود مكان بوده است و آنگاه كه
ماده با مكان بیشتری مواجه شده، چهره های دیگر آن هم كه
درخور آن شرایط باشد، نمایان شده! درست مانند اب كه در
شرایط سرما بچهره ی یخ درمیاید و در گرما ، روان و یا گاز است.
در هر جای فشره ای هم جنبش مادی از میان نمیرود چون
همه چیز از انرژی یا همان گوهره ی جنبش درست شده است
و میدان موج های مادی همواره در دگرگونی است و اصولا ً
همین كه مهابنگ پدید امده، تنها از این میتوان باشد كه یك جنبشی
در كار بوده است، چرا كه اگر جنبش نبود، دگرگونی هم نبود و
حالتی به حالت دیگر در نمی امد و مهابنگی پدید نمیآمد و همه چیز
همانگونه میماند كه بود.•
***
مزدك بامداد
07-12-30
پیک 135
نقل قول: نگارنده ی نخستین : Renad
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37284
اما
اینكه كوارك و الكترون و ... شكاف پذیر ! نیستند مورد توافق فیزیكدان ها
نیست ؛ بلكه اصولا بر این باورند كه ما با شكافتن ! به ماده بسیط هرگز نمی
رسیم . نتیجه اینكه اگر این آش را بینهایت بار بهم بزنیم ؛ امكان ندارد
حلیم كه سهل است آش كشك هم ایجاد شود.
لطفا یك توضیح غیر كشكی ارائه شود.
به بنمایه های اكادمیك فیزیك نگاه كنید.
آنجا همان چیزی كه نوشتیم هست و
در الكترون و كوارك و نوترینو و ..
ساختمان درونی دیده نشده است.•
[COLOR="Silver"]
---------- Post added at 11:45 PM ---------- Previous post was at 11:44 PM ----------
[/COLOR]
Archive: andishehaa.com - Q&A - #16
***
مزدك بامداد
07-12-30
پیک 136
نقل قول: نگارنده ی نخستین : اشكبوسwww.daftarche.com]" class="mycode_img" />
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37233
با پروانه ی استاد بامداد
به شما و دیگر دوستان اندرز می دهم كتاب مبانی فیزیك نوین، نوشته ی وایدنر
را مطالعه كنید. در این كتان ، كه كتابی دانشگاهی است مطالب بسیار مفید و
سطح بالایی راجع این مسایل، از خمیدگی فضا تا جهان ۳۳ ذره و سیاهچاله
ها(كه به مهبانگ هم پیوند دارند) بیان شده است.
پیشنیاز كتاب از نگر فیزیكی مكانیك، الكتریسیته و مغناطیس است( كتان
هالیدی یا نایت بسنده است، اما اگر مكانیك كلپنر و الكترودینامیك هم بلد
باشید بهتر است) و از نگر ریاضی تا سر حد معادلات دیفرانسیل می باشد.www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
ما در اینجا میكوشیم كه به كتاب ارجاع ندهیم بلكه
پاسخی ساده و گویا و در همان حال نزدیك به درستی
بدهیم و گرنه بجای باز كردن این جستار میگفتیم كه
همه برای پرسش های خود به این كتاب ها نگاه كنند.
ما تنها زمانی كه كسانی ژرفتر میخواهند بروند و نیاز
به معادلات و زبان ریاضی و یا اتوریته ی آكادمیك
پیدا میشود ( یعنی زمان كه سخن ما را باور نمیكنند)
به كتاب های دانشمندان فیزیك ارجاع میدهیم.•
***
مزدك بامداد
07-12-30
پیک 137
نقل قول: نگارنده ی نخستین : اشكبوسwww.daftarche.com]" class="mycode_img" />
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37231
با درود و به پروانه ی استاد مزدك بامداد
نگر من در جایگاه یك دانشجوی ریاضی جز این است.
بر پاد آنچه شما فرمودید، <احتمالات> دانشی بسیار بسیار پیچیده و در
هم تنیده است. این پرسش میمون فاقد ارزش ریاضیاتی است زیرا در ریاضیات
پیشرفته، احتمالات در جایگاههای گوناگون تابع فاكتورهای متفاوت است و
اینگونه نیست كه با یك متد ساده(آنهم مدل دبیرستانی!) بتوانیم یك نگر
كارشناسانه در مورد احتمال وقوع موضوعی بدهیم.
برای نمونه احتمال شیوع بیماری های وبا فاكتورهای بسیاری از قبیل مكان
تولید، بنمایه های زیستی، دما، هوش نسبی باكتری های موجود(هوش=سازگاری با
پیرامون) و ... همگی دخیلند و اینگونه نیست كه ما به تندی زاد و ولد و مدت
آن بسنده كنیم.
در این مورد هم موضوع میمون بسیار در هم تنیده است و مسلما هوش میمون خود
یكی از فاكتورهاست. برای نمونه اینجا حتما ضریبی(یا تابعی) باید نقش بازی
كند میزان <<انتخاب رندوم>> را در میمون تعیین كند. به بیانی
دیگر باید بگوید به چه نسبتی و به چه میزانی میمون میتواند یك مجموعه ی
رندوم را هدایت كند.(یعنی ممكن است تا ابد روی ٢ دكمه فشار دهد و این
توانایی را نداشته باشد كه چیزی را كه در آن اصطلاحا قفل كرده دگرگون
كند). در مورد بحث رندوم، كه ریزكاوانه اینجا از حیاتی ترین فاكتورهاست،
می توان گفت یكی از پیچیدگی های ریاضی است. رندوم، همانگونه كه میدانید،
یعنی چینشی كه تكرار با دوره ی تناوب ثابت در آن نباشد.
برای نمونه این چینش پسین در این عدد ۴.۳۳۳۳۳۳(با فرض گویا بودن) رندوم
نیست و دستگاه از پیش میداند كه چه چیزی اینجا باید قرار گیرد. توانایی به
وجود آوردن مجموعه ای با چینش رندوم با هوش در ارتباط تنگاتنگ است.
كامپیوتر ها برای نمونه می توانند تابع رندوم را هندل كنند چون سرعت
بسیاری برای چك كردن مجموعه های پیشین دارند.
یكبار به خاطر دارم جلسه ی اولی كه در كلاس تركیبیات در دبیرستان بودم،
استاد از همه می پرسید كه ریاضیات چه نمره ای گرفتید و اگر می گفتید <
آ > می گفت :
" گرفتی یا بهت دادن ؟ "
اگر می گفتی گرفتم می گفت:
"پس اگر ازت سوال بپرسم بلدی جواب بدی ؟!!! "
بیشترینه ی دانش آموزان جا می زدند و حرف خود را دگرگون می كردند، به من
كه رسید گفتم گرفتم.!!! مرا پای تخته برد و این پرسش از من كرد:
" استوار كن اگر عددی رندوم و اتفاقی از بین اعداد برگزینیم، این عدد حتما و حتما گنگ است!"
!!!!!!!
من به عنوان یك شاگرد اول دبیرستانی یكم پیچ خورد ، تا به حال همچنین پرسشی ندیده بودم و به نگرم هم منطبق بر منطق نبود!
گفتم:" این نمی تواند درست باشد، چرا كه این عدد، هر چند با حتمال پایین، اما می تواند گویا باشد".
بعدش گفت به خاطر جسارتت صفر نمی گیری اما بشین!
آن موقع توضیح داد:
"اتفاقی چیست؟؟ چینش رندوم چه معنا دارد؟؟
هنگامیكه می گوییم یك عدد اتفاقی و رندم انتخاب كرده ایم، این یعنی ما نمی
دانیم چه چیز قرار است در جایگشت های پسین عدد قرار گیرد و این یعنی عدد
گنگ است و این همان تعریف عدد گنگ است!. مثلا ٢.۳۴ گنگ نیست زیرا شما
دقیقا می دانید كه پس از ٢ ، تمام جایگشتها صفر هستند پس این معنای رندوم
نمی دهد!!! "
این را هم بگویم كه رندوم را << عملا >> بر بازه تعریف می
كنند. یعنی می گویند چینش رندوم در این ١۰۰۰۰۰۰۰ جایگشت. موضوع كتاب هم
همین است، فرض كنید كتاب داوكینز ١۰۰۰۰۰۰۰^١۰ جایگشت داشته باشد، این كه
چینشی رندوم در این جایگشت بوجود آید فقط كار كامپیوتر است، حال آنكه چینش
رندوم منطبق بر كتاب هم باشد. این احتمال صفر نیست، اما عملا صفر تلقی می
شود ، مانند انسان بالدار كه عینیت ندارد، حتی اگر در بینهایت تعریف شود،
چون مصداق در دنیای خارج پیدا نمی كند و اساسا این سوال به نگر من بار
ریاضیاتی ندارد.
بنگر من سخن ما در كل درست است، چون مثلا ً خود
هوش هم تنها از یك چینش ویژه ی از ذرات مادی،
مثلا ً در مغز ما، پدید امده است كه تكامل پیچیده تری
از هوش آغازین و پایه ای مادی است كه در فیزیك بنام
همكنشی ۴ نیروی مهادین ( در این میان ۳ نیروی مهادین)
شناخته شده است. یعنی همان گونه كه همكنشی میان فوتون
و الكترون، الكترون تا در گرد هسته نگاه میدارد، همكنشی
فوتون با شبكیه چشم ما و سیگنال كهربایی پدید امده از ان
در مغز ما به واكنش دیگری می انجامد كه نام ان روند را هوش
نهاده ایم. از انجاییكه ماده همان انرژی فشرده است و گوهره ی
سازنده ی ان جنبش( انرژی) می باشد، چینش ذرات انرژی در هر
آن دگرگون میشود كه این دگرگونی با پارامتر ها و شرایط ذرات
در انزمان وابسته است و بهمراه قانومندی مادی ( یعنی این نیروهای
۳ گانه) هر آن چینشی به چینش دیگر فرا میروید. از انجاییكه شمار
ذرات مادی و یا كل انرژی جهان ثابت و محدود ولی زمان نامحدود است،
میتوان گفت كه هرگونه چینشی كه طبق این قانونمندی شدنی است،
زمانی براستی روی هم خواهد داد. سراییدن شاهنامه و چینش واژگان
آن شدنی بوده و شده است، اینكه فردوسی هوشمند و ادبـوَر بوده است
هم یك چینش شدنی بوده است كه شده و مغز فردوسی چیده شده است،
پس بروی هم هر چینشی چه بظاهر از هوشمندی باشد ویا كوركورانه
بنگر بیاید، دارای ترازی از هوش مادی است كه ذاتی ماده است .
--
برای همین هم چینشی بنام مرد بالدار كه شدنی است ، شده وخواهد شد
گرچه امروزه نباشد. •
***
مزدك بامداد
07-12-30
پیک 138
نقل قول: نگارنده ی نخستین : برهان
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37238
لذا امكان واجب الوجود بودن ماده وجود ندارد .
نقل قول: نگارنده ی نخستین : برهانwww.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" /> www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37238
ماده چنان نیازمند است كه با كمی فكر كردن به راحتی به این خواهیم رسید كه امكان واجب الوجود بودن ماده وجود ندارد .
یك دلیل قوی همین است كه مطرح شد ( یعنی نیازمندی ماده كه با فرض واجب الوجود در تضاد است ) و دیگری این اصل بدیهی كه فاقد شیء نمی تواند معطی آن باشد
***
مزدك بامداد
08-01-03
پیک 139
نقل قول: نگارنده ی نخستین : atheistما میدانیم كه " فعلاً " راستای دگرگونی ها در راستای به اصطلاح
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post37540
تا
انجا که علم میداند کایینات جهت دار هستند و دارای افزایش بی نظمی پس تا
زمانی که این جهت حفظ شود چینش بیگ بنگ حتی در بی نهایت آینده هم رخ
نخواهد داد .
مثل اینکه روی صفحه مختصات از صفر به سمت مثبت بی نهایت
حرکت کنی چیزی که مشخص است تا زمانی که به هما ن سمت حرکت کنی هیگاه عدد
صفر یک و ... را نخواهی دید که همان گذشته است .
در این حالت است که میتوان گفت تعادل ترمودینامیکی حکمی بر ازلیت ماده است !
در تعادل ترمودینامیکی فقط چیز هایی مثل دما فشار حجم و
... ثابت میماند اما جنبش که گوهره ماده است ثابت نمی ماند و این جنبش
باعث تغییر و تحول در چینش ماده میشود تا جایی که به لحظه بیگ بنگ برسد .
استاد مزدک نگر شما چیست ؟
مهاد ترمودینامیكی است و مهاد ترمودینامیك تنها از بسیاری
مشاهده پدید امده و مهادی برای همه زمان ها نیست. این مهاد
هم اكنون دگرگون شده و تنها نوعی " احتمالات" "ترتیب" چینش ها
را میرساند و هیچ چینشی را غیر ممكن نمیكند. ( mutiplicity )
برای دریافت بهتر، دو تاس را در نگر بگیرید كه احتمال اینكه
جمع آنها 7 باشد به مراتب بیش از انی است كه جمعشان 2 باشد.
یا احتمال اینكه در گاه خالی كردن بار اجر از كامیون، آجرها
بترتیب در كنار هم قرار بگیریند بسیار بسیار پایین تر از این است
كه آجر ها بگونه ی درهم روی زمین ریخته شوند ولی این احتمال
هر چند اندك هم باشد، صفر نیست. بر این پایه چون ماده همان جنبش
است و جنبش هم جاودانه هست، همواره دگرگونی خواهد بود ولی
چون ما نمیتوانیم یك توده اجر را از توده ی دیگر اجر تمیز دهیم،
برخلاف اجر های مرتب كه در دید ما اختلاف و دگرگونی " بزرگی"
است، میگوییم كه جهان در راستای ترمودینامیكی و بسوی "كم ترتیبی"
میرود. از سوی دیگر مگس یكروزه ای را فرض كنید كه بر روی یك
پاندول بسیار بزرگ و با شعاع مركزی بسیار بزرگ است. او و همه
زادمان های پسین او كه روی این پاندول زیسته و زاد و زای كرده اند،
میگویند كه این پاندول در یك راستای ویژه است و جهانشان را دارای
یك راستا میدانند كه گویا همواره چنین بوده و همواره نیز چنین خواهد
بود، چرا كه بسادگی زیستكرد و تجربه شان جز انی را در نمی یابد
ولی این امكان كه جهان انها یك " پاندول" باشد و یا بقول فیزیك یك
جهان سیكلی باشد، از این مشاهده ابتدایی، نفی نشده است و مشاهده
های دیگر میتوانند نشان دهند كه مثلاً جهان پاندولی است كه میتواند
در یك راستای دیگر هم روندی داشته باشد.
.Unexpected places give you unexpected returns