04-10-2012, 10:43 PM
Archive: andishehaa.com - Q&A - #10
***
مزدك بامداد
07-04-29
پیک 82
نقل قول: نگارنده ی نخستین : Renadبیخود است،
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post14686
حال
كه "تصادفا" داری حرف هایی می زنی كه منهم موافقم ؛ سوال اینست كه چون هر
فعلی از انسان سر میزند تابع اصل خلل ناپذیر "علیت " است با فرض اینكه
سلسله امور نا متناهیه ممتنع نباشد ؛ در لحظه t=0 انفجاری رخ داد ؛ و
"تصادفا" "موج و ذره " طوری بهم گره خوردند ؛ كه زمین پیدا شد و تصادفا
شما پیدا شدید ؛ خوب آیا در سرنوشت خود نقش دارید یا خیر ؟ "سوال مشخص
پاسخ مشخص " (این جمله از تروتسكی است ) . و چون نقش داری ما اسمش را
گذاشتیم Rearrenge كائنات توسط انسان . این آچ مز اول [/size]
آچ مز دوم اینكه : حال اگر "فرض " كنیم خدای
وجود دارد او چون به سلسله علل و معلولات آگاه است می تواند سر نوشت انسان
را پیش بینی علمی كند ؛ این یعنی علم خدا به سر نوشت انسان كه مانع اختیار
وی نیست .! [/size]
[color=#0000ff]حال كه به علیت به عنوان یك قانون عام و غیر
قابل تخطی اعتقاد داری ؛ باید بدانی كه بر اساس علیت ؛ كلیه امور ممكن
برای اینكه به وجوب برسند ضرورتا نیازمند علتند ؛ اما سلسله این امور نمی
توانند نا متناهی باشند چرا كه در این صورت ما نباید هیچ وجوبی را مشاهده
كنیم ؛ این آچ مز سوم
و اما آچ مز چهارم ...
مگر نگفتید كه خدا چیره برزمان است؟
پس " پیش بینی " موردیت ندارد، چون او
"پیش و پس" را یكجا میبیند ( و این بدان معنی
است كه اختیار آدمی وا دانش خداوندی در تضاد
است و ما در دیدگاه اسلام اختیار نداریم و سربوشت
منا از پیش روشن است ; به داتسان موسی و خضر
در قران هم نگاه كنید كه نمونه ای از این اجبار و حتی
قصاچ قبل از جنایت را هم ببینید!)
پس در دید اسلام ما در سرنوشت خود نقش نداریم!
و از همان عام ذر مشخص بوده چه خواهد شد!!
----
بازساماندهی ( rearrenge ) كه شما اكنون املایش
را هم درست یاد گرفتید!، زمانی بایسته میشد كه ساماندهی
نخستین بدرد نخور باشد!
----
دیگر اینكه جناب بیسواد!
در فلسفه و دانس نوین از تسلسل علّی سخنی در میان نیست
بلكه تسلسل در چینش اشكلال مادی مطرح است كه هر چینشی
از چینس پیشین مادی در اثر حركت كه ذاتی ماده است، فرارسیته
است و هر آن و هر لحظه چینش ها و شكل ها در دگرگونی هستند
و این تسلسل هم محال شمرده نمیشود وا بینهایت در گذشته و آینده
( ازلی و ابدی ) میباشد و برهان های فارابی و پورسینا هم در باره
محال بودن تسلسل، دیری است كه رد شده اند. علت همه دگرگونی
ها هم انرژی و یا نیروهای ذاتی مادی شناخته شده اند ، مانند
گراویتون و فوتون و گلوئون و ...( فیزیك/ كوانتوم )
پس شما هستید كه بیسوادی و آگاهی های كهنه شده و از رده بیرون
شما. شما را آچمز نموده است!!
***
مزدك بامداد
07-04-29
پیک 83
نقل قول: نگارنده ی نخستین : Renadبیسواد!
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post14698
پس
چون این آجر زمانی می افتد كه آجر قبلی بزند به او ! و آن آجر قبلی زمانی
چینشش به هم می خورد كه آجر قبل تر بزند به او ! و تا بینهایت ؛ بفرمایید
در چه شرایطی ما میبینیم كه آجر ها دارند می افتند ؟ مگر بینهایت شما دان
شیك باشد ؛ یعنی كوچلو موچلو باشد . این آچ مز چهارم .
آچ مز پنجم اینكه فلسفه نوین (خارجی) علیت را با اصل عدم قطعیت در تضاد
میداند (كه البته به دلیل عدم درك درست از علیت است ؛ تازه و ابتدایی
هستند ایراد ندارد)
روشن نكردید كه اصل علیت را میپذیرید یا خیر؟
if
yes:
بر طبق گفته شما ، زمانی این آجر می افتد كه آجر پیشین به او
خورده باشد: پس اكنون كه میبینیم كه این اجر می افتد، پس نتیجه
میگیریم كه اجر پیشینی هم بوده و آجری پیش از پییشین و همینجور
تا بینهایت و اشكالی هم ندارد، چون گفتیم كه ماده ازلی است!
بوارونه، اگر بگویید كه یك آجری هست كه خود بخود می افتد
و نیاز به اجر پیشین ندارد، فرض نخستین خود را كه ( افتادن
هر آجر منوط به افتادن آجر پیشین است)را باطل كرده اید و كل
استدلال شما باطل است. پس معتبر دانستن اصل علیت هم لزوماً
به بینهایت بودن سلسله علّی منجر میشود=ازلی بودن ماده/حركت! www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
No:
از سوی دیگر اگر بگویید كه برخی پدیده ها علت ندارند و خودبخود
روی میدهند، پس انگاه پدید آمدن چیز ها نیاز بایسته به علت ندارد،
یعنی لزوم وجود خدا ( كه در تعریف دینداران علت اولیه است)
منتفی میشود! www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
به این میگویند : " آچمز"، بیسواد!
***
مزدك بامداد
07-05-01
پیک 84
نقل قول: نگارنده ی نخستین : Renadبیخود است،
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post14873
[color=#000000]اشكال
دارد خوب هم اشكال دارد ؛ اگر رویداد "آ" علتش در نهایت در بینهایت است پس
برو تا بهش برسی ! و وقتی رسیدی به ما هم بگو ! از آنجا كه هرگز به
بینهایت نخواهی رسید پی علل تامه رویداد "آ" جمع نخواهند شد و رویداد "آ"
هرگز اتفاق نخواهد افتاد ؛ اما حالا كه افتاده ! یعنی "آ" رخ داده ؛ پس
حتما و بطور قطع تا بینهایت نبوده و لحظه ای بوده كه علل تامه وقوع "آ"
جمع شده . فلسفه بچه بازی نیست برو راجع به مهبانگ مقاله بیار.. .
چیزی بنام علت تامه !! یا علت فاعلی و همانند های اینها تنها در
فلسفه ی نادانشیك باستانی شما هست و نه در فیزیك نوین.
هر چیزی كه روی میدهد تنها از نیرو های ذاتی ماده است
و آنچه كه تسلسل دارد، چینش مادی است كه یكی جای چینش پیشین
را میگیرد و علت این دگرگونی هم همین نیروهای ذاتی ( حركت)
ماده هستند.پس هر چیزی كه روی میدهد، همان " علت تامه !" اش
درست پشت سر آن بوده، یعنی جمیع تمام شرایط ( پارامتر ها و نیرو های ذاتی)
برای روی دادن و یا پدید امدن چیزی در یك آن پیش از آن رویداد جمع بوده اند!
و همین جور تا بینهایت منفی در زمان !
پس این فلسفه و حكیم تان را بیندازید زباله دانی كه امروزه اینها منسوخ شده اند!!
***
مزدك بامداد
07-05-02
پیک 85
نقل قول: نگارنده ی نخستین : زیبا
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post14915
[size=4][font=Tahoma][color=blue][font=Tahoma][size=4][color=green]درک احساسات نمی تواند توسط مغز باشد ....
زیرا مادی نیستند ... خودتان اینرا گفتید ....
مغز فقط می تواند فعالیت مادی داشته باشد ....
تئوری و فهم نیز از همین دست هستند ....
..
:
Amygdala -> emotions
The neural bases of emotion
The [b]amygdala as emotional centre[/b]
Cells in the amygdala receive input from all sensory modalities, but
many amygdaloid cells respond to complex stimuli only (e.g. faces)
& some respond to all senses. The classic demonstration of the role
of the amygdala in emotion is Kluver-Bucy syndrome, originally reported
in monkeys whose amydalae had been removed (Kluver & Bucy, 1939).
These animals showed: a) tameness & lack of fear b) indiscriminate
eating patterns c) greatly increased & inappropriate sexual
behaviour d) a tendency to attend & react to all visual stimuli e)
oral examination of objects, all of which can be attributed to damage
to the amygdala. Kluver-Bucy syndrome
..
http://www.lifesci.sussex.ac.uk/home...d/emotion2.htm
پس بازهم دانش بر پاد شما سخن میگوید!
***
مزدك بامداد
07-05-07
پیک 86
نقل قول: نگارنده ی نخستین : Renadماتریالیسم چنین چیزی نگفته ، ( سفسته تحریف مواضع طرف)
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post15356
ماتریالیسم اینجا آچ مز می شود ؛ چون او حفظ حیات را همین حیاط فردی و مادی خودش تعریف كرده
؛ اما جهان بینی توحدی پاسخ دارد ؛ آنكه "خودش" را كشت به "خود " دیگری
فكر میكرد ؛ برای حفظ آن "خود دیگر " خودش را كشت ؛ اینست كه "شهادت " در
راه آزادی مردم در جهان بینی توحدی مفهوم عقلی و منطقی پیدا میكند و در
ماترالیسم نه ! بلكه خیانت ممكن است لازم آید (برای حفظ خود )
***
مزدك بامداد
07-05-12
پیک 87
در یكی دو ماه اینده زمان نخواهم داشت
و در پی ان، كمتر میتوانم پاسخگو باشم و
یا در گفتمان ها انباز شوم.
***
مزدك بامداد
07-06-16
پیک 88
به به !
گویا چشم براهند ما دوماهی اینجا نیاییم تا این برادران و
خواهران اسلامی ناب و الهی عبادی فی سبیلل الله به
ما انگ بزنند و سفسته كنند و گمانه زنی و خاله زنك بازی
در بیاورند كه اسلام عزیز مبادا از میان رفته و بركات
ان برای مفت خور ها بریده شود!!
***
مزدك بامداد
07-06-16
پیک 89
نقل قول: نگارنده ی نخستین : spritچه چنین باشد و یا نباشد، پیوندی با این جستار ندارد.
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post19439
حداقل بخشی اش از نوشته های خود شماست . آنها را
که دیگر منکر نیستید .
ضمن این که این دو ماه را هم حتما در فارومی دیکر به
امور غیر انتفاعی اشتغال داشته اید .
گمانه زنی های خود را هم اینجا نیاورید. اگر درباره
جستار نوایی دارید بیاورید و گرنه پارازیت غدغن است!
***
مزدك بامداد
07-06-17
پیک 90
[quote]
نگارنده ی نخستین : زیبا
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...#post19548
کدامش را می خواهید انکار کنید ...؟
سن خود را ...؟
ستیزه جویی با مردم مسلمان ایران را ...؟
دوستی و عشق به دشمنان خونریز و کینه توز مردم ایران را ....؟
[size=4]چاک دادن سینه برای دفاع از تجاوز صهیونیستها و مزدوران آمریکایی را ....؟[
.Unexpected places give you unexpected returns