04-10-2012, 10:39 PM
Archive: andishehaa.com - Q&A - #1
***
مزدك بامداد
06-12-31
پیک 1
پرسش و پاسخهای فلسفی و دانشیك با مزدك
در اینجا میكوشیم كه با دوستان پرسش و پاسخهای دانشیك/ فلسفی
داشته باشیم و نیز پرسش و پاسخ های دیگری را كه در فاروم های
دیگر انجام شده، اینجا كپی خواهم كرد
+ تازه های دانشیك كه به فلسفه هم میتوانند راه داشته باشند.
***
مزدك بامداد
06-12-31
پیک 2
THE UNIVERSE
انفجار بزرگ / BiGBanG
Discovery Channel
بخش نخست
http://www.egoshare.com/97777c6ecc9f6ee6...01zip.html
بخش دوم
http://www.egoshare.com/2d2f48d20345e821...02zip.html
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
***
***
مزدك بامداد
06-12-31
پیک 3
پرسش و پاسخ های فلسفی/ دانشیك با مزدك
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
در كمابیش 14 میلیارد سال پیش، جهان تنها دارای گنجایش ده بتوان منفی 99 سانتیمتر3 بود
( شناخته شده با نام گنجایش پلانك). همه ماده/ انرژی كنونی، در چهره ای یگانه در این
"جا" گنجیده بود. خود این " جا" در اثر فاكتوری كه هنوز برای ما سراسر شناخته شده
نیست، در گسترش فزونبرفزون بود. ( برخی تئوری ها، این گسترش تند را دنباله ئ
در هم فرورفتگی جهان پیش از مهابنگ میدانند كه ازبس درهم فرو رفته، كه به این
گنجایش پلانك رسیده و در آنجا، افكت های كوانتومی كه معمولاً به شمار نمی ایند، دست
بالا را گرفته و روند را وارونه كرده اند). بهرروی در زمان پس از مهابنگ، ذره های
بنیادین ماده و انرژی( یا ذره های نیروبر) پیدا شدند كه جهان ما همگی از آنها ساخته شده اند.
این ذرات بنیادین بدو بخش هستند:
1- ذره های بنیادین جرم دار ( دارای جرم سكون)
كه كوارك و الكترون و نوترینو هستند.
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
2- ذره های انرژی و یا نیروبــَر ( بی جرم سكون) كه گلوئون و ذره w بوزون ( نیروی w )و فوتون و گراویتون
( كه اینك تنها وجود ریاضی دارد) هستند.
( ما فوتون ها را بیشتر در چهره ئ شید (نور) و یا سـُهش ( احساس) گرما " میبینیم " )
( در خور نگرش اینكه این دو گونه از ذره ها میتوانند بهم تبدیل
بشوند و مثلاً تصادف دو فوتون میتواند یك الكترون و یك پاد الكترون
را پدید بیاورد. اگر این الكترون و پاد الكترون بهم بخرند، باز دو
فوتون از آنها بدست میاید ( روشنگری ساده شده)
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
photon + photon --> electron + antielectron
پس از اینكه " جا" بیشتر گسترده شد، جهان " سرد تر" شد و كوارك ها دیگر
نتوانستند "آزاد" باقی بمانند.
كوارك ها را گلوئون ها به هم چسبانیدند و از چسبیدن سه تای انها، بسته
به باری كه داشتند، پروتون و نوترون بدست امدند.
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
اینها اجر های تراز دوی ساخت شكل های مادی شدند.
پس از اینكه باز هم جا بزرگتر و جهان سرد تر شد، الكترون ها
و پروتون و نوتورون ها هم دیگر نتوانستند آزاد باقی بمانند
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
و الكترون ها با چسب " فوتون " ( یا همان میدان كهربایی=الكتریكی)
به پروتون ها و یا پروتون ها و نوترون هایی كه یك " هسته " را درست
كرده بودند(با ذره/نیروی w)، چسبیدند . البته بـرد این چسب، از چسب گلوئون
كه كوارك ها را بهم میخسباند بیشتر است و این چسبیدن را نباید
مانند چسب اوهو تصور كرد، بلكه همان گرفتار شدن در پیرامون
هسته است. ( در ضمن همه چسب ها و چسب اوهو هم در تراز اتمی
با همان میدان الكتریكی بهم چسبیده اند .)
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
Artist view of the atomاز چسبیدن الكترون ها به هسته ها، آجر تراز سوم جهان مادی پدید امد
كه همان اتم است.
سه گام از كوارك تا اتم:
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
quark --> to proton/ neutron--> to Atom nucleus --> to Atom
سپس البته این اتم ها هم با همان چسب فوتونی ( یا میدان كهربایی)
كه در شیمی پیوند والانسی و یونی و غیره به آنها میگویند، بهم
چسبیده و آجرهای تراز 4، یعنی مولول ها را درست كردند.
مثلاً آب یك مولكول است كه از چسبیدن دو اتم هیدروژن و یك اتم اكسیژن پیدا شده است.
كه نیروهای كهربایی ( یا به زبان كوانتومی، داد و ستد فوتون ها ) آنها را نزد هم نگه میدارند.
water molecule
..to be continued...
***
مزدك بامداد
06-12-31
پیک 4
شیوه های گوناگون چسبیدن، هر بار ویژگی های گوناگون را پدید میاورد.
مثلاً اگر دو اتم اكسیژن به هم بچسبند ( با دو پیوند) مولكول اكسیژن را
درست میكنند و اگر سه اتم اكسیژن بهم بچسبند، مولكول " آُزُن " را درست
میكنند كه دارای ویژگی هایی دیگری از مولكول اكسیژن است.
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
اكسیژن<---> اُزُن www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
alcohol moleculeمولكول ( حرام) الكل كه بسادگی از دو اتم كربن، یك اتم اكسیژن و 6 اتم هیروژن درست شده.
همیجنور همه چیز كه در این جهان است، از این ذرات درست شده است
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
حتی خود شما !
-------
سپس سرد تر شدن هرچه بیشتر جهان ( در اثر هی بزرگتر شدن "جا") سبب شد كه فوتون ها
بتوانند سیر و سیاحت كنند و جهان " ترانما" transparent ( شفاف) شد.
توده های بزرگی از گاز ها ( بیشتر هیدروژن ) در " جا" كه اكنون دیگر بدان
اسپاش ( فضا) میگوییم، پرا كنده شدند. امّا یك نیروی دیگر هم در ماده پنهان
بود و آن نیروی گرانس بود كه بر خلاف نیروهایی كه در پیش یاد كردیم، بسیار
ناتوان ولی " دوربــُرد" بود و آن نیروی گرانش ( جاذبه اجرام ) است كه
پس از سرد تر شدن جهان، كم كم دست بالا را گرفت و به كشیدن این گاز ها
بسوی هم پرداخت. این گاز ها كم كم و كم كم گرد هم آمده و هی بهم فشرده
شدند و در اثر فشردگی، در مركز این فشردگی باز داغ تر شدند. در حالیكه
خود " جا" هی تهی تر و سردتر میشد. در اثر داغ شدن مركز گردآیش گازها،
بازهم این كوارك ها توانستند برای آزادی از دست گلوئون ها شانسی بدست
بیاورند و واكنش جوش هسته ای در این گردآیه های انبوه پیدا شد كه زادگاه
ستاره ها ( كهكشنها) گردید.
در اثر این واكنش، اتم های سنگین تر ، یعنی همان
عنصر های 100 و خورده ای كه ما از زیگ مندلیف میشناسیم، بدست امدند.
مثلاً فرق میان طلا و جیوه، یكی دو پروتون و نوترون در هسته بیش نیست.
www.daftarche.com]" class="mycode_img" />
to be continued...
***
مزدك بامداد
07-01-02
پیک 5
نقل قول:می خواستم بدانم از دید دگر اندیشان، حقیقت و واقیت چگونه تعریف می شود؟حقیقت چیزی نیست جز شناخت درست از واقعیت جهان " بیرونی".
تنها با این شناخت درست شما میتوانید واقعیت را بسود فرازیست
بهینه ئ خود دگرگون كنید.
Reality is out there, truth is in here
من میكوشم روشنگری بسیار ساده ای بكنم.
واقعیت از ریشه ئ وقع و یا رخداد میاید، یعنی
رویداد ها و انچه كه روی داده و روی میدهد،
واقعیت ها هستند و این در زبان انگلیسی همان
reality است كه به واقعیت های موجود در
جهان بیرونی گفته میشود و یا حتی به خود
جهان بیرونی .( یعنی بیرون از ذهن mind ما،
كه " جهان خارجی " هم بدان میگویند)
حقیقت یا truth همان شناخت ( انشالله ! درست) ما از
جهان بیرونی ( reality) و قانونمندی های مادی فرمانروا در ان است.
دانش كنونی ما گردآیه ای ( مجموعه ای ) از حقایق است،
یعنی چیز هایی كه از جهان بیرونی توانسته ایم بدرستی
دریابیم ، مانند اینكه آسمان آبی است، یا زمین گرانش دارد( جاذبه)
مثلاً رویداد هایی كه در گذشته روی داده و سپری شده و ما بدان
بدرستی پی برده ایم هم از ردیف " حقیقت ها" بشمار میروند
( حمله نادرشاه به هندوستان )
بیشتر واژه واقعیت ( reality ) را برای پدیده هایی
كه هم اكنون وجود و رویداد حقیقی دارند
، در زبان بكار میبرند. مثلاً میگویند واقعیت این
است كه امروزه جمهوری اسلامی در ایران حاكم است
و نمیگویند كه " حقیقت اینست كه ..".
واقعیت كنونی و آنچه اكنون روی میدهد
را میتوانیم با دستگری ( دخالت) خود دگرگون
كنیم. مثلاً نمیتوانید پرواز كنید، هواپیما میسازید
و پرواز میكنید و این reality را كه شما نمیتوانستید
پرواز كنید، دگرگون میكنید و رویداد تازه این است
كه اینك شما پرواز میكنید.
یعنی شما چینش مادی جهان بیرونی را میتوانید
از راه شناخت ( حقیقت) بسود خود دگرگون كنید
امّا شما نمیتوانید حمله نادرشاه به هندوستان را دگرگون
كنید ( گذشته-->محور زمان یكسویه است)، همچنین
شما نمیتوانید واقعیت/حقیقت های بنیادین مانند اینكه الكترون ها
همدیگر را دفع میكنند را دگرگون كنید، چون ماده نمیتواند
گوهر( ذات) خود (ماده) را دگرگون كند.
( یعنی شما نمیتوانید خود ماده را دگرگون كنید،
بلكه تنها میتوانید چینش ذرات مادی را دگرگون كنید)
جهان بیرونی ( واقعیت) ، و روابط مادی وجودی مستقل از ما دارند
هر چه ما این جهان بیرونی ( واقعیت) را بهتر و بیشتر
بشناسیم، به حقیقت های بیشتری دست پیدا كرده ایم و
یا به كل حقیقت بیشتر نزدیك شده ایم و توان اثر گذاری
خود را در رویداد های جهان ( چینش ماده/reality / واقعیت ) را بیشتر كرده ایم.
به عیسی نسبت داده اند كه گفته است :
" تنها حقیقت است كه میتواند شما را آزاد كند " كه
بدید من هم درست است، چون ازادی یعنی میزان تاثیر
گذاری و تعیین سرنوشت خود و كم كردن میزان اثر گذاری
جهان بیرونی بر خود ما.
مردم ( عوام ) و حتی خواص، ایندو واژه
را بجای هم و شایدگاه نادرست بكار میبرند
ولی به انگیزه گستردگی این خطا و پیوند
نزدیك این دو مفهوم با هم، این خطا چشم
پوشی پذیر است.
واژه های authentic و fact نیز در پیوند با این دو واژه هستند.
TRUTH= OUR UNDERSTANDING OF ("REALITY")
***
مزدك بامداد
07-01-02
پیک 6
نقل قول:با سپاس، اگر مقدور باشد کمی بیش تر پیرامون فرازیست توضیح بدهید، و ابزار این شناخت چیست؟you are welcome
فرازیست، بازگردان پارسی survival یا همان "بقای نوع" است.
چنانكه میدانیم، همه جانداران در تلاش فرازیست هستند و همه رفتار
و ساختار آنها در روند فراگشت ( پارسی تكامل انواع)، برای فرازیستن
و بجا ماندن ژن شان ، یعنی بجا ماندن خود،فرزندان و زادمان (=نسل) خود
و ژنهای همكار و همپیمان ، ساماندهی شده است. بوی گل و خار گل هردو
برای فرازیست او بدست طبیعت طراحی شده اند. جانداران ، بویژه جانداران
تراز بالاتر و فراگشته تر، سیستم های سیبرنتیكی هستند كه فرازیست آنها بستگی
بالایی به داده پردازی درست و كارآمد رایانه مركزی آنها ( مثلاً مغز) دارد.
داده هایی كه از راه گیرنده ها ( sensors ) به مغز میرسد، اگر درست پرداخته
شود و اگر پاسخ و برونداد درست ( output ) از این داده های ورودی ( input )
افمارش (= محاسبه) شود، سیستم شانس بیشتری برای بجا ماندن دارد.
بزبان ساده تر، ابزار دریافت حقیقت و شناخت درست جهان بیرونی در شما، نخست
همان حواس 5 گانه است كه داده ها را باید درست به مغز شما برساند ولی كار
مهم تر در ماتریكس نورونی مغز است كه باید از این داده ها، راه و چاه درست
را بازشناسد. روشی كه در درازای فراگشت فرهنگی بدان در این باره دست یافته ایم،
ابزار منطق است، یعنی روش و اسلوب درستی كه نیروی خرد ( محاسبه در راه
فرازیست بهتر) را با دیسیپلین مهار میكند و او را از خطا باز میدارد. جز این ابزار ،
هیچ ابزار دیگری برای سیستم آدمی مشاهده ( مشاهده ئ دانشیك) نشده است.
***
مزدك بامداد
07-01-02
پیک 7
نقل قول:اگر ممکن است توضیحی نیز در مورد جهان بیرون و درون دهید
چشم،
وقتی شما در رایانه، مثلاً یك بازی میكنید كه در آن فرمانده یك كشور
و گروهی سربازان در یك سرزمین هستید، آن جهان دارای وجود
مجازی است و از حركت الكترون ها درست شده، حركت در آن جهان
حركت مجازی است كه بدان میتوان holomovement گفت. درست
مانند حركت قطار بروی پرده ئ سینما.
ذهن ما هم درست مانند این جهان رایانه ای و یا این سینما، بازتابی از
جهان بیرونی را با حركت یونها و سیگنالها میان نورون های ماتریكس
مغز درست میكند ، تا مغز توانا به محاسبه پاسخ به كنش ها و داده های
جهان بیرون از ذهن، یعنی جهان واقعی و مادی بشود.
البته جهان ذهنی هم جهانی مادی است ( از كاركرد نورونها و یونها و ..
درست شده) همچنان كه پرده ئ سینما و نور پروژكتور مادی هستند،
ولی قطاری كه بروی پرده حركت میكند، در حقیقت قطار نیست، بلكه
بازتاب یك قطار در جهان بیرون از سینماست.
پس ما دو جهان داریم، جهانی بیرون از سیستم سیبرنتیك خود و جهانی
كه رایانه مركزی سیستم ما ، یعنی مغز، برای توانا ساختن ما به واكنش
برای ما پرژكت و سینما میكند. بر این پایه ، ما میتوانیم در ذهن خود
با سود بردن از توان تركیب combination ، موجودات ذهنی صرف،
یعنی بدون همتای خارجی و واقعی آنهم بسازیم، مثلاً میتوانیم مفهوم اسب
و مفهوم بال را با هم تركیب كنیم و اسب بالدار را در دهن خود بعنوان
موجودی ذهنی صرف پدید بیاوریم. بیشتر اختراعات برای نمونه، اینگونه
با توان تخیل پدید آمده اند، نخست در ذهن ساخته و سپس واقعی اش
را ساخته ایم. البته موجودات دیگری مانند جن و هری پاتر و خدا و .. هم
در ذهن خود ساخته و یا میتوانیم بسازیم كه همتای بیرونی و واقعی مادی ندارند.
***
مزدك بامداد
07-01-03
پیک 8
نقل قول: نگارنده ی نخستین : kheradred shift parameter
http://www.andishehaa.com/forums/showthr...1#post3871
با تشکر از بحث مفید و خردمندانه شما
شما صحبت از 14 میلیارد پیش کرده اید. ممکن است لطفا بفرمایید که این عدد از کجا بدست آمده است ؟
این شماره را دانشمندان، با توجه به نرخ انبساط كنونی
بویژه با توجه به امواج پس زمینه ( background ) كیهانی
كه گفته میشود از مهابنگ بجا مانده اند و میزان " جابجایی
سرخ " طول موج آن امواج است ( red shift parameter )
البته برخی تا 18 میلیارد سال هم برآورد كرده اند ولی استوار
ترین شمار، 14 میلیارد سال ( 13.7) كمابیش هست.
***
مزدك بامداد
07-01-03
پیک 9
نقل قول:پس با این تعریف جهان درون یا همان جهانی که مغز ما پرژکت می کند جهانی پوچ و بی ارزش است نسبت به جهان بیرون؟خیر، برای ما بارزش است، چون بدون این پرده و بدون مانیتور،
هدایت و پاسخ درست به كنش های جهان خارجی ممكن نیست،
یعنی سودی ندارد كه شما در یك بازی ، "جوی استیك" داشته
باشید ولی مانیتور نداشته باشید: یعنی یك كور و كر و .. كه نابودی اش محتمل است.
.Unexpected places give you unexpected returns