04-09-2015, 05:43 PM
Dariush نوشته: مدل ِ ایدهآلی ِ امیر در صفات حتما و در ماهیت احتمالا؛ عصری که ما در آن آنقدر فارغ از قیل و قالهای تمدن، هتا در شکل سنتی و اولیهاش بودیم
که به معنای واقعی کلمه، دوری ِ انسان از خویشتن بود؛ مگر نه اینکه جدایی انسان از خویشتن و معطوف کردن ِ توجه و نگاهش به جایی خارج از خودش
مطلوب است از نظر شما؟
نه به هر جایی، اتفاقا مساله اینست که در نبود دین است که توچه انسان
به هر سمتی معطوف میشود. دین غالب امروز ترقی خواهان یک کتابچه
هم دارد که نامش هست «اعلامیهیِ جهانشمبول حقوق حشر».
من میگویم این غریزه باید رو به بالا و به سمت تعالی روح هدایت شود و
البته معنویت که البته این اساس بحث ماست و شما هم به همین دلیل است
که منرا مسلمان میخوانید. از همه عجیبتر برای من اینست که انتظار دارید
که مسلمان و مسیحی باید یهودیان و البته یکدیگر را دوست بدارند، که
اگر معنویت خوب است پس جنگ صلیبی نباید میبود و اگر مسحیت خوب
است یهودستیزی بیمعنیست و اینها باید عقاید و ارزشهایِ یکدیگر را با
آغوش باز بپذیرند. من گمان میکنم این نگاه جهانوطنی است که ایراد
کار است.
Dariush نوشته: شما نباید تمام جنگهای عصر جدید را به پای مدرنیسم بگذارید. من شما را ارجاع میدهم به جنگ بوسنی
که جنگی بود اگرچه ضدمسلمانان، با اینحال با ایدههای ملیگرایی و نژادپرستانه که از جمله ایدههای اصیل ِ
سنتی هستند، شروع شد. این جنگ بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین نسلکشی تاریخ بشر بود. هرچند که
خود هیتلر و نازیسم به عنوان ابداعگران ِ جنگ ِ جهانی دوم خود از همان قماش بودند.
من متوجه هستم که مظاهر مدرنیسم از قبیل ِ سلاحهای فوقپیشرفتهی جنگی غیر از خود مدرنیسم نیستند
اما شما نیز نباید از خاطر ببرید که جنایتکاران سنتی نسبت به بکارگیری پیشرفتهترین سلاحهای عصر خود برای
کشتار و قتلعام هیچ بیعلاقه نبودند. مطالعهی سیرهی حرامزادهای چون حجاجبنیوسف در این مورد درسهای
جالبی در بطن ِ خود دارد.
شرارتی که در جنگها و جنایاتِ عصر مدرن پدید آمد نباید از یاد ِ ما ببرید که مثلا در جنگهای صلیبی چه رخ داد،
جنگهایی که برخورد دو فرهنگ ِ مطلوب ِ شما، یعنی فرهنگ مسیحی و فرهنگ اسلامی بودند. خوشخیالی نیست
که بیاندیشیم اگر یکی از دو طرف مثلا بمب اتم در اختیار داشت، به دلیل ِ معذوریتهای اخلاقی از بکارگیری ِ آن
علیه طرف دیگر دوری می جست؟
من تقریبا تمام جنگها و جنایات عصر مدرن را به حساب مدرنیسم میگذارم
چراکه به حق به حسابش است. همانطور که گفتم این مدل جنگ را، Total War را
نه جنگ با ابزار مدرن، را لنین بود که در اروپا براه انداخت.
شما میخواهید همهیِ تقصیرها را بیاندازید تفصیر نازیها و همهیِ تقصیر کارهایِ
نازیها را هم بیاندازید به گردن محافظهکاران آلمان. اینجا که میشود اثر روی
کار آمدن بولشویکها و تلاش آنها در تسلط بر آلمان نادیده گرفته میشود و همینطور
از خاطرتان میرود که همین مسیحیان معتقد بودند که دشمن شمارهیِ یک نازیها
بودند. اتفاقا باید خدا را شاکر بود که بمب اتم اختراع شد و جنگ دو جریان ترقی خواه
محدود به جنگ نیابتی و محدود شد وگرنه معلوم نیست چه جنایتهایِ دیگری به
جنایتهایِ «تجارب اجتماعی» قرن بیستمی اضافه میشد.
و وقتی ارزشهایِ یک جامعه از هر طرف مورد حمله واقع میشود طبیعیست
که مقاومت مشاهده شود، مقاومت دربرابر امر به یکدست شدن و بیتفاوت شدن
دربرابر تفاوتها. و صد البته که در مبارزه با مدرنیسم باید از تکنولوژی مدرن بهره گرفته شود.
اینست که دینستیزان تا بحال برای حل مشکل حل شدهیِ جنگهایِ صلیبی تا بحال
جنایتهایی مرتکب شدهاند که از خود جنگهایِ صلیبی اگر بدتر نباشد بهتر نیست.
آنهم تحت نام برقراری صلح. و با جواب ندادن مصرفگرایی و حقوق بشر بعنوان جایگزین
دین مشخص است که این وضع بدتر و بدتر خواهد شد تا سقوط نهایی.
اینست که بنظر من از حالا باید به فکر آلترناتیو و زنده کردن ارزشهایِ دینی بود.
از نقد نیچه به مسیحیت گفتی ولی بنظر من میرسد که نیچه هم آگاهانه
میخواسته جامعه را بسوی فروپاشی هدایت کند و چه بسا اگر نتیجهیِ آنرا
میدید او هم چنین کاری نمیکرد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound