04-08-2015, 12:10 AM
Russell نوشته: داریوش جان فکر نمیکنی این دوست داشتن «خانواده» و «دوستان» زیادی متحجر و بدویست؟درود به دوست ِ خودم.
بله، به شدت بدویست، اما از یاد نبریم که پیش از آغاز سنت و مدرنیته، نیم میلیون سالی
را ما انسانها به همین صورت بدوی و صدالبته خوشحال(!) زیستهایم! من میگویم طبق
استقرای ریاضی، همانطور که ما میتوانیم به سنت بازگردیم، چرا نتوانیم به بدویت بازگردیم؟!
میدانم که منظور شما بازگشت به عقب در زمان نیست، اما پرسش ِ من از شما این است
که بالاخره شما اگر از همهی دستاورد خردگرایی و عقلباوری و مدرنیسم دلزده هستید،
آیا میتوانید همانقدر از گوش دادن به واگنر و ویوالدی و چایکوفسکی لذت نبرید و از آنها بیزار
باشید؟
سخن ِمن ِ متهم به نیهلیسم* این است که انسان خارج از چارچوب ِ زمانی-مکانیاش قابل
شناخت نیست و ما جز بازشناسی روشمند ِ تحلیلی-تاریخی آنچه از گدشته میدانیم راهی
به دروازههای تاریخ نداریم؛ هرمنوتیک ِ پرهیاهیو نیز گامیست در توهم به سوی آن غایت ِ
دستنیافتنی! بنابراین خارج از فهم و ذهن ِ ما چیزی به نام ِ سنت وجود نداشته و ندارد!
مسیحیت نسبت به یهودیت مدرن بوده و اسلام نسبت به مسیحیت؛ 1000 سال پیش
نسبت به 10000 سال پیشتر و امروز از 100 سال پیش مدرنتر! منظور اینکه ماشینیزه
شدن، علم و تکنولوژی و صنعتی شدن را، که همگی تحت یک عنوان قابل جمع شدن
هستند، اگر از گفتمان ِ مدرنیسم فاکتور بگیریم آنگاه خردگرایی باقی میماند و زمان؛
در مورد خردگرایی، من آنرا مستقیما و بلاواسطه تدام ِ «کار فکری» بشر میشناسم
و شاخهای از آن، چنانکه اسلام را هم!
من پیش از این به امیر گرامی گفتم که آنچه پیش آمده اجتنابناپذیر بوده، اما منظورم
به کلی بد فهمیده شد و به من درس ِ جبر در تاریخ داده شد! معنای آنچه که گفتم یادآوری
بیارزش بودن ِ آرزواندیشی تاریخی نبود، بلکه من بطور خاص در مورد مدرنیسم معتقدم که
بازگشت به سنت روحیهی ترقیخواهی (در معنای خاص خودم) و مدرنیسمجویی را در انسان
باز بیدار خواهد نمود همانطور که ترس و گریز از مصائب ِ عصری که آن را تحت ِ نام ِ دهشتآور ِ
مدرنیسم گردآوردی کرده او را به سوی سنتخواهی راهبر شده.
این کجروی از توهم نوستالژیک و خوشباورانهی «روزگار ِ خوش گذشته» ناشی میشود.
از آنجا که ما در اینجا با یک بحث کاملا تاریخی مواجهیم و از آنجا که در اینجا ادعاهای بس
گزاف پیرامون پدیدههای تاریخی ِ مستند مواجهیم و همچنین برای آنکه بدانیم چقدر این
«ایام ِ خوش دیروز» واقعیست، در ادامه از بحث ِ منطقی (Logical) پیرامون ِ آنها پرهیز
کرده و چند برگی از تاریخ را به بررسی میگذارم و آنها را با آنچه در اینجا گفته شده به
قیاس خواهم گذاشت.
---------------------------
معمولا وقتی مرا متهم به نهلیست بودن میکنند، اندکی خشم در من پدید میآید، اینبار
اما وقتی در برابر منی که میگفتم جهان در همین قامت ِ لختاش به اندازهی کافی میتواند
مکان ِ خوبی برای همزیستی انسانها باشد، دوستانی که میگفتند «خیر، برای این هدف
حتما به چیزی چون اسلام نیاز است» مرا متهم به نهیلیسم کردند، خندهام گرفت حقیقتا!
کسشر هم تعاونی؟!