04-08-2012, 03:58 PM
Archive: gozareforum.com - #1
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
پرسش و پاسخ های فلسفی/ دانشیك با مزدك
در اینجا پرسش و پاسخ هایی با مزدك، از فاروم های دیگر
باز تابیده میشود. گذشته از این، برای پرسش و پاسخ با دوستان
هم آماده هستیم .
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:می خواستم بدانم از دید دگر اندیشان، حقیقت و واقیت چگونه تعریف می شود؟
حقیقت چیزی نیست جز شناخت درست از واقعیت جهان " بیرونی".
تنها با این شناخت درست شما میتوانید واقعیت را بسود فرازیست
بهینه ئ خود دگرگون كنید.
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول: اگر ممکن است توضیحی نیز در مورد جهان بیرون و درون دهید
چشم،
وقتی شما در رایانه، مثلاً یك بازی میكنید كه در آن فرمانده یك كشور
و گروهی سربازان در یك سرزمین هستید، آن جهان دارای وجود
مجازی است و از حركت الكترون ها درست شده، حركت در آن جهان
حركت مجازی است كه بدان میتوان holomovement گفت. درست
مانند حركت قطار بروی پرده ئ سینما.
ذهن ما هم درست مانند این جهان رایانه ای و یا این سینما، بازتابی از
جهان بیرونی را با حركت یونها و سیگنالها میان نورون های ماتریكس
مغز درست میكند ، تا مغز توانا به محاسبه پاسخ به كنش ها و داده های
جهان بیرون از ذهن، یعنی جهان واقعی و مادی بشود.
البته جهان ذهنی هم جهانی مادی است ( از كاركرد نورونها و یونها و ..
درست شده) همچنان كه پرده ئ سینما و نور پروژكتور مادی هستند،
ولی قطاری كه بروی پرده حركت میكند، در حقیقت قطار نیست، بلكه
بازتاب یك قطار در جهان بیرون از سینماست.
پس ما دو جهان داریم، جهانی بیرون از سیستم سیبرنتیك خود و جهانی
كه رایانه مركزی سیستم ما ، یعنی مغز، برای توانا ساختن ما به واكنش
برای ما پرژكت و سینما میكند. بر این پایه ، ما میتوانیم در ذهن خود
با سود بردن از توان تركیب combination ، موجودات ذهنی صرف،
یعنی بدون همتای خارجی و واقعی آنهم بسازیم، مثلاً میتوانیم مفهوم اسب
و مفهوم بال را با هم تركیب كنیم و اسب بالدار را در دهن خود بعنوان
موجودی ذهنی صرف پدید بیاوریم. بیشتر اختراعات برای نمونه، اینگونه
با توان تخیل پدید آمده اند، نخست در ذهن ساخته و سپس واقعی اش
را ساخته ایم. البته موجودات دیگری مانند جن و هری پاتر و خدا و .. هم
در ذهن خود ساخته و یا میتوانیم بسازیم كه همتای بیرونی و واقعی مادی ندارند.
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:یعنی این صفحه، یا به عبارتی این دنیا، به خودی خود ابزاری بیش نیست؟
بله، میتوان گفت كه ابزاری است كه درازای میلیارد ها سال
فراگشت ژنتیك، برای فرازیست هرچه بهتر پدید آمده است.
بویژه در آدمی توان داده پردازی بیشتر از جانداران دیگر
است ولی آنها در عوض دارای چیزهای دیگری شده اند
كه ما نداریم، مثلاً میتوانند پرواز كنند و یا چشم شهباز كه
ریزبینی ( resolution ) آن بارها بیش از چشم ماست و
یاخفاش كه " سونار" ( رادار صوتی) دارد و ما نداریم و الخ
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:یعنی آدمی از بدو پیدایش این ابزار را به این قدرت امروز نداشته است؟
خیر،
چنانكه اسكلت های بجای مانده از نیاكان آدمی نشان میدهد،
مغز آنها نسبت به بدن شان از امروز كوچكتر بوده و كم كم
ما به مقام " هومو ساپینس" یعنی آدم اندیشمند، رسیده ایم و
فراگشت هم یعنی این، از ساده به پیچیده و از ناكارآمد به كارآمد تر.
]
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:ببخشید من اینجا یه سوالی داشتم ...
انسان واقعا چه نیازی داشته كه موجودی به نام خدا را هزاران سال پیش در ذهن خودش درست كنه و شروع به پرستش اون موجود بكنه ؟؟
اصلا این ایده ی وجود داشتن موجودی برتر ازانسان كه انسان را خلق كرده از كجا اومده ؟
درسته
موجودات خیالی مثل هری پاتر و اسب بالدار فقط ساخته ی ذهن بشرو برای ایجاد
سرگرمی خلق شده اند .. ولی میتونم بپرسم هدف از خلق یه موجود برتر و پرستش
اون چی بوده ؟؟
به قول شما انسان اسب را دیده و بال را هم دیده
در ذهن خودش این دوتا مفهوم را با هم تركیب كرده و این موجود افسانه ای
تشكیل شده .. میتونم بپرسم انسان مفهوم خدا را چهوری فهمیده ؟؟ و چه طوری
تونسته این موجود را برای خودش توجیح كنه ؟؟
ممنون ...
از ترس.
ترس شاید یكی از بزرگترین برنامه های پایه ای است.
اگر شما و حتی افلاتون، در جنگل ناگاه با شیری
روبرو بشوید، فرصت برای برنامه های پیشرفته تر
كه بجهت پیشرفتگی " كند " هم هستند نیست، آنجا
دیگر برنامه ساده و سوزانده شده، كه تند هستند، در
بخشی از ثانیه حساب میكنند كه شما زورتان به آقا
شیره میرسد و یا خیر و بیدرنگ شما یا فرار میكنید و
یا اگر سامسون و رستم باشید، با شیر درگیر میشوید.
در گذشته هم این ترس از توفان و تندر و آذرخش
و خشكسالی و پتیاره های دیگر ( بلا های دیگر)
و دیدن اینكه موجودات زورمند تری هستند كه
دوام میاورند، سبب شده است كه انسان یك موجود
با زور خیلی زیاد تر از خود را تصور كند كه
گویا میتواند این بدی ها را كنترل و بسود بشر مهار
كند. انشتین در این باره چنین نوشته:
a God، in short، who is but a reflection of human frailty. ...
(Albert Einstein، obituary in New York Times، 19 April 1955)
البته این تنها انگیزه پیدایش مفهوم خدا و .. نیست.
همچنین است پیدایش مفهوم مثلاً " روح "، كه بسادگی
از تنفس آدمی به این مفهوم تجریدی رسیده اند، یعنی
دیده اند كه كسی كه مرده است، بر خلاف كسی كه
زنده است، از دهانش " دم "=( روح در عربی در
اصل یعنی باد و نفس و دم ) بیرون نمیاید و زمانی
كه نفس واپسین از دهان بیرون میاید( چون در مرگ،
نفس بار واپسین بیرون میاید و نه تو) و طرف میمیرد،
گفتند كه چیزی كه مایه زندگی بوده ، یعنی همان دم
( در سانسكریت همان " atma " كه به معنی
نفس و روح هم هست ( در انگلیسی odem
كه مانند " دَم " فارسی هم از ریشه ئ آتما آمده، )
از بدن وی بیرون رفته است و بدینسان مفهوم روح
پدید آمده و سپس تجرید شده است، جالب است كه در
قران هم نوشته است كه خدا آدم را از گل ساخت و
سپس برای زنده كردن او، از روح خودش در وی
" دمید " ( یعنی از زندگی و نفس خود، فوتی هم به
دماغ آدم كرده و بدینسان زندگی را هم بوی دمید)
.....
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:..
آیا تشخیص خوبی و بدی هم در چیپ سوزانده شده؟
..
تعریف خوبی و بدی هم از اصل فرازیست ژن سرچشمه میگیرد،
یعنی چیزی خوب است كه در راستای فرازیست بهینه ئ ژن ،
( بهینه یا optimal یعنی برای ( حاملان) ژنهای هر چه بیشتر
زندگی هرچه بهتری را گارانتی كند). اصول اخلاقی، كه همان
خوب و بد را می نمایانند، در كـُد فرهنگی ما نوشته شده و نه
در كـُد ژنتیك.
برای توضیح، ما آدمیان، مانند برخی جانوران دیگر، دارای دو
كـُد سازنده ئ جسم و رفتار خود هستیم، یكی كـُد ارثی ژنتیك
و دیگری كـُد اكتسابی و شبه ارثی فرهنگی. یعنی اگر شما
بجای ایران در شهر سالت لیك سیتی زاده شده بودید، اكنون
یلك مسیحی " مورمونی " ( فرقه ای كه در این شهر آمریكا
زندگی میكنند) بودید و خوب و بد شما همان بود كه از بچگی
در مغز شما از سوی مورمونها قیف میشد.
در جانداران هم مثلاً گوریل ها به بچشان روش شكار موریانه
را با ابزار یك تركه ئ خیس یاد میدهند و این " یاد دادن " یعنی
انتقال "كـُد فرهنگی " به زادمان پسین ( نسل بعدی).
اخلاق و خوبی و بدی هم از اینرو درست مانند كـُد ژنتیك دستخوش
فراگشت بوده و در هر جایی و جامعه ای اخلاق مناسب آن جا پدید آمده،
مثلاً دیده اند كه مهمان نوازی، گرچه كمی خرج دارد، ولی اگر
اخلاق جامعه و فراگیر بشود، ممكن است خود طرف هم زمانی
كه در نیاز و میان راه گیر افتاده است، از بدبختی و مرگ رها
شود، پس گفته اند كه مهمان نوازی خوب است، یا دیده اند كه اگر
برادر و خواهر ازدواج كنند، بچه شان معمولاً خل و چل از آب در میاید
و توان فرازیست ندارد، پس گفته اند این ازدواج " بد " است و برای انیكه
آدمها اصلاً این كار را نكنند، یك ترس از خدا و چماغ آتشین را هم
بدان چسبانیده و " شرع" درست كرده اند مثلاً...[COLOR="Silver"]
---------- Post added at 04:58 PM ---------- Previous post was at 04:56 PM ----------
[/COLOR]
Archive: gozareforum.com - #2
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:و چگونه یک ملت باید تشخیص درست بدهد؟
حقیقت مطلق و انحصاری؟
بیش تر توضیح میدهید؟
میدانیم كه پیروان هر دینی و حتی هر فرقه ئ كوچك دینی،
ادعا دارند كه حقیقت مطلق را در دست دارند( مثلاً بصورت
آیات یك " كتاب مقدس") و هیچكس دیگر هم این حقیقت را
جز اینها ندارد ( انحصاری) ، یعنی باقی "گمراه "، كافر
نمیدانم نجس و ... هستند، حتی درون یك دین، مثلاً اهل سنت
شیعه ها را رافضی و از دین برگشته و بدعت گذار میدانند و
شیعه ها هم آنها را ناصبی و .. خوانده به عمر و عثمان و .. فحش
میدهد و اهل بیت را قبول دارد و ... مسیحی هم هیچكدام اینها
را قبول ندارد و یهودی هم هیچكدام این قبلی ها را و هندو ها را
هیچیك از اینها و .... !!!
امّا پس از رنسانس و بیداری در اروپا و پیدا شدن آموزه های
هومانیستی و خردگرایی، این اصل در میان جهانیان پیشرفته
روشن و پذیرفته شده است كه هیچكس نمیتواند به هیچ دلیل
( چه داشتن كتاب به اصطلاح آسمانی و چه همراهی امام زمان و ...)
ادعای داشتن حقیقت مطلق و انحصاری و خطا ناپذیری را بكند و
پایه ئ دمكراسی هم همین اصل و رجوع به خرد جمعی است
كه تنها از راه آزادی بیان ، این خرد جمعی میتواند تبلور یافته
و ملتی را كه از این مهاد ( اصل) پیروی میكند، بر ملت های دیگر
كه این امكان را ندارند، برتر سازد و به بهروزی ( بیشتری) دست یابد.
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:با درود .بخصوص خدمت یار قدیمی مزدک که از سایت گفتمان بسیار خاطره داشتیم با هم.
لطفا
یک سوال فلسفی مرا پاسخ دهید.=ایا وجود و هستی ما باید بنده باشد که حالا
دنبال خدا بگردیم؟ایا وحدت وجود و هستی نظریه بهتری نسبت ه نظریه بندگی و
خدا نیست؟
بدید من هم این تئوری یگانگی ، گامها از تئوری جدایی
زیبا تر و اندیشمندانه تر است وآفرین بر جناب اسپینوزا.
از سوی دیگر هم دانش ( فیزیك و زیست شناسی و ..)
هم چیزی جز این نمیگویند كه گوهر وجودی همه شكل
های مادی، و همه پدیده ایی كه به غلط معنوی خوانده میشوند،
یكی است و آن همان ذرات بنیادین ماده هستند ( كه در دو
چهره ی كلان ( عمده) جرم و انرژی نمود پیدا كرده اند)
***
Mazdak
۳۰-شهر-۸۵
نقل قول:با درود
خود ترس چیست، تعریف جامعی برای آن وجود دارد؟
اگر
این گونه بوده، چرا اغلب آدمیان، این موجود را اینقدر بزرگ توصیف کرده
اند، یعنی چه آنان که در افریقا بوده اند، چه یونان و یا هر جای دیگر، چرا
توصیفات شبیه به هم در این بین زیاد است؟
ترس یك برنامه است، نرم افزار است ( software ) برای واكنش
تند ، نرم افزاری بنیادین و " نزدیك به ماشین " است. درد و لذت
و .. همه برنامه هایی هستند كه در مغز انجام run میشوند كه
فرازست ما را گارانتی كنند، درد و رنج ، برای نمونه، برنامه های
گوشمالی ( تنبیهی) و لذت و خوشی، برنامه های پاداشی هستند.
با این دو گونه كاتگوری از برنامه ها، سیستم ما در راه فرازیست
نگه داشته میشود و فراوان از جاده بیرون پرت نمیشویم.
مثلاً با كاهش انرژی و سوخت در پیكر، برنامه ی رنج دهنده ئ
گرسنگی انجام میشود، ( كسانی كه بر اثر سانحه و یا .. این
برنامه را از دست داده اند، چند گام به مرگ نزدیكترند)،
دیگر بخش های توانایی های مغزی و پیكری شما بدست و پا میافتند
( yellow alarm !) تا به چلوكبابی، نشد نان خشكی، برسید و
هر چه گرسنه تر، خوردن لذت بیشتری میدهد ( برنامه ی پاداشی)
ولی زمانی كه سیر شدید ( green status !) دیگر خوردن لذت
ندارد. همین مكانیسم در مورد تشنگی، سرما و گرما، اعمال جنسی
و .. كار میكند و شما را روی خط وسط جاده نگه میدارد( با اندكی
پیخ و تاب قابل تولرانس!)
شوند اینكه ( دلیل اینكه) این مشتركات میان همه بشر هست،
بسادگی از آنجاست كه همه آدمیان از آفریقا، و از 1 ریشه برخاسته اند و
نیاز ها و شرایط انها همه جا با درسد بالایی یكی بوده و فرهنگ های
گوناگون، از اینرو مشتركاتی پایه ای ولی جزئیاتی گوناگون و متنوع
دارند.
***
Mazdak
۳۱-شهر-۸۵
</p>
اشکان نوشته:
نقل قول:این شناخت درست با چه ابزاری باید صورت بگیرد تا به حقیقت منتهی بشود ؟؟
با عقل صرف ( عقل نوع بشر ) ؟؟!
جناب مزدک مگر اینگونه نیست که عقل انسان با هر مرحله ایی که میگذراند ، اندوختهء خود را افزایش میدهد ؟؟
چگونه میتوان بر این عقل خطا پذیر تکیه نمود و تشخیصش را در مورد حقیقت ، خالی از نقص دانست ؟؟
كسی هم نگفته است كه خالی از نقص است، ولی
میتوان بدان تكیه نمود. برای همین هم شما مثلاً برای
رفتن به حج، بجای شتر، سوار هواپیما می شوید.
مهم اینست كه بدانیم كه چیزی بالاتر
از عقل نداریم و آنچه بنام " وحی"
بخورد ما داده شده، نادرست است
( چون دانش و خرد میتواند نادرستی
گفته ها را 100٪ اثبات كند، امّا درستی-
100٪ آنها را نمیتواند)
***
Mazdak
۳۱-شهر-۸۵
</p>
ارژنگ نوشته:
نقل قول:اما این دانش و خرد نیز ، دائما در حال تغییر و نوسان است .
و نیز هنوز انسان نسبت به این دنیا ، و نسبت به سرشت و سرنوشت خویش مجهولات بسیاری دارد .
مجهولاتی ، گشادتر از « فاصله ی بین کمونیسم تا امپریالیسم » !
]
بله، ولی دلیلی نداریم كه این جای خالی را با
موجودات موهوم و جن و الله و .. پر نمائیم.
***
Mazdak
۱-مهر-۸۵
مرآت نوشته:
نقل قول:وقعا برخی اسمایلی ها از کلام گویاترند !!!
استاد یادشان رفته بنویسند :
پرسش و پاسخ های فلسفی/ دانشیك با استاد مزدك
پس خوبه شما یادتان بود!
***
Mazdak
۱-مهر-۸۵
</p>
مرآت نوشته:
نقل قول:ضمنا بنده رای اولین بار کلمه "دانشیک" را میشنوم. آیا همان دانش است که  "یک" به ان افزوده شده یا اصطلاحی خاص است؟
دانشیك، یعنی علمی.
دانش + یك=دانشیك=علمی=scientific
مانند
نزد + یك=نزدیك
تار + یك=تاریك
..
.Unexpected places give you unexpected returns