12-15-2014, 08:28 PM
کوشا نوشته: مشکل این است که با انکار خدا
هویتی به نام "من" معنا و مفهوم خود را از دست می دهد؛ "من" تکیه گاه می خواهد
و بدون "من" چه فرقی می کند هستی موجود باشد یا معدوم.
خب فکر کنید خدا نیست مثلا شما نمیتوانید بگید "من"؟! شاید این حرف آخوندها را شنیده اید که در طول 7 سال سلولهای بدن همگی عوض میشوند و هویت "من" به این دلیل پایدار است که روح وجود دارد و روح را خدا ساخته پس خدا هست! اگر منظورتان این است که جواب در این است که سلولهای جدید براساس DNA (حافظه) سلول های قبلی ساخته میشوند پس نیازی به روح و خدا نیست.
"من" چه تکیه گاهی میخواهد؟!
اینکه میگویید بدون "من" چه فرقی میکند که هستی موجود باشد یا معدوم منظورتان چیست؟ خب اگر "من" نباشم هرگونه اتفاقی که در جهان بیفتد برای "من" بی معنی است ولی این باعث این نمیشود که جهان از حرکت بایستد! واقعیت ادامه پیدا میکند حتی اگر "من" نباشم.
البته من به
جبر باور دارم تحت تاثیر پست اول تاپیک زیر:
http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8...8%9F-1100/
فکر من بیشتر به این سمت میرود که چون زمان بی ابتدا و بی انتهاست پس هیچ چیز اول و آخر نداره و همانطور که انفجار بزرگ رخ داده دوباره همه چیز سر جای اولش برمیگردد و این روند تکرار میشه و زندگی هر شخص بعد از مرگش بینهایت بار قبل تکرار شده و بینهایت بعد تکرار میشه.
http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8...8%9F-1100/
فکر من بیشتر به این سمت میرود که چون زمان بی ابتدا و بی انتهاست پس هیچ چیز اول و آخر نداره و همانطور که انفجار بزرگ رخ داده دوباره همه چیز سر جای اولش برمیگردد و این روند تکرار میشه و زندگی هر شخص بعد از مرگش بینهایت بار قبل تکرار شده و بینهایت بعد تکرار میشه.