12-12-2014, 07:06 PM
منظورم این بود که همین که صرف حرف و قبول ظاهری رو هم میپذیرن باز بین اسلام و خشونت و زور و هرج و مرج محض تفاوت زیادی ایجاد میکنه و جای اندیشه دارد! یعنی به این اکتفا کردن آیا اینقدر احمق و سطحی بودن یا واقعا منطق و حقیقت و انسانیتی شاید در پس اسلام بوده و یا شاید در اون دوران خاص همین برای گسترش و قدرت اون نیاز و کافی بوده. بهرحال بازم جای شکر داره و اگر منصف و واقع بین باشیم باید این تفاوتها رو مطرح کنیم و اثرات عملی احتمالی اونا رد مد نظر قرار بدیم.
شما اگر بررسی کنید جنایتکاران و زورگویان تاریخ هرکاری دلشون خواسته کردن و میکنن و فقط یک حرف و قبول ظاهری مانع از امیال و جنایات اونا نمیشه. مثلا احساس کنن کسی دروغ میگه یا یک تهدیده خب راحت میزنن میکشنش یا حداقل آزار و محدودش میکنن. ولی در اسلام همینکه شما یک چیزی رو در ظاهر قبول/اعتراف بکنی کاریت ندارن و حقوق و امنیت کامل مسلمانان رو هم دریافت میکنی، ولو همه در عمل بدونن و مشاهده کنن که شما آدم معتقدی نیستی.
یک جورهایی بنظر میرسه بنیانگذاران اسلام خودشون واقعا بهش اعتقاد داشتن، وگرنه خیلی گروهها و داستانهای ساختگی در تاریخ وجود داشتن که یک مرام و باور و چیزی رو تبلیغ میکردن ولی چون خودشون هم اعتقادی بهش نداشتن و کاملا ساختگی بوده این رو در عمل هم مشاهده میکنیم که به این سادگی چنین امتیازات و نقطه ضعفهایی دست دیگران نمیدن که هرکس بتونه با صرف حرف و قبول ظاهری خودش رو نجات بده و از تیررس دور کنه!
مثل اینکه در یک حکومت کمونیستی به صرف اینکه بگی من کمونیسم رو قبول دارم دیگه کاری به کارت نداشته باشن و قبلا هم هر فعالیتی بر علیه کمونیسم کردی و هرچی گفتی و هر خسارتی که بهش زدی بیخیال بشن! عمرا!
در اسلام هم مثلا دیگه کار ندارن شما خمس و زکات میدی یا نه و در خلوت خودت چه میکنی نماز میخونی یا نه، عرق میخوری، زنا میکنی، یا حتی گاهی با موذی گری به اسلام ضرر میزنی و چیزی به ضررش میگی و غیره.
البته شاید همهء اینا بخاطر جبر شرایط و اشتباهات خودشون بوده، ولی بهرحال همین که یک چنین مواردی هم هست در عمل خیلی مفیده و خطرناک بودن اسلام رو به میزان قابل توجهی کاهش میده. همین که پیروان دین اینقدر روی این اصول مطمئن هستن و تغییرش نمیدن (یا نمیتونن بسادگی تغییر بدن) باز خیلی خوبه!
ببینید من سعی میکنم آدم منصفی باشم و اغراق و بی انصافی نکنم! بنظر من درمورد اسلام و حتی ج.ا. هم خیلی وقتا اغراق و انتخاب های عمدی شده و میشه و نقاط قوت و موفقیت و سودهایی که داشتن و دارن اکثرا نادیده گرفته میشه یا انکار یا کوچک نمایی میشه.
شما اگر بررسی کنید جنایتکاران و زورگویان تاریخ هرکاری دلشون خواسته کردن و میکنن و فقط یک حرف و قبول ظاهری مانع از امیال و جنایات اونا نمیشه. مثلا احساس کنن کسی دروغ میگه یا یک تهدیده خب راحت میزنن میکشنش یا حداقل آزار و محدودش میکنن. ولی در اسلام همینکه شما یک چیزی رو در ظاهر قبول/اعتراف بکنی کاریت ندارن و حقوق و امنیت کامل مسلمانان رو هم دریافت میکنی، ولو همه در عمل بدونن و مشاهده کنن که شما آدم معتقدی نیستی.
یک جورهایی بنظر میرسه بنیانگذاران اسلام خودشون واقعا بهش اعتقاد داشتن، وگرنه خیلی گروهها و داستانهای ساختگی در تاریخ وجود داشتن که یک مرام و باور و چیزی رو تبلیغ میکردن ولی چون خودشون هم اعتقادی بهش نداشتن و کاملا ساختگی بوده این رو در عمل هم مشاهده میکنیم که به این سادگی چنین امتیازات و نقطه ضعفهایی دست دیگران نمیدن که هرکس بتونه با صرف حرف و قبول ظاهری خودش رو نجات بده و از تیررس دور کنه!
مثل اینکه در یک حکومت کمونیستی به صرف اینکه بگی من کمونیسم رو قبول دارم دیگه کاری به کارت نداشته باشن و قبلا هم هر فعالیتی بر علیه کمونیسم کردی و هرچی گفتی و هر خسارتی که بهش زدی بیخیال بشن! عمرا!
در اسلام هم مثلا دیگه کار ندارن شما خمس و زکات میدی یا نه و در خلوت خودت چه میکنی نماز میخونی یا نه، عرق میخوری، زنا میکنی، یا حتی گاهی با موذی گری به اسلام ضرر میزنی و چیزی به ضررش میگی و غیره.
البته شاید همهء اینا بخاطر جبر شرایط و اشتباهات خودشون بوده، ولی بهرحال همین که یک چنین مواردی هم هست در عمل خیلی مفیده و خطرناک بودن اسلام رو به میزان قابل توجهی کاهش میده. همین که پیروان دین اینقدر روی این اصول مطمئن هستن و تغییرش نمیدن (یا نمیتونن بسادگی تغییر بدن) باز خیلی خوبه!
ببینید من سعی میکنم آدم منصفی باشم و اغراق و بی انصافی نکنم! بنظر من درمورد اسلام و حتی ج.ا. هم خیلی وقتا اغراق و انتخاب های عمدی شده و میشه و نقاط قوت و موفقیت و سودهایی که داشتن و دارن اکثرا نادیده گرفته میشه یا انکار یا کوچک نمایی میشه.