11-01-2014, 08:51 PM
Ouroboros نوشته: اگر منظورتان را درست فهمیده باشم، فردی که قادر به درک، درونی کردن و سپس جان سالم به در بردن از حقیقت است میشود آن جنونپیشهای که جای دیگر از او صحبت میکردم. کافی نیست که اینها را بدانید، و کافی نیست که این آگاهی را درونی کرده باشید، بلکه باید بتوانید «میل» را نیز به سلامت از این پروسه عبور بدهید و هنگامی که به سوی دیگر مغاک رسیدید، همچنان مشتاق به بازی کردن باشید. شاید تا اندازهی زیادی وابسته به بخت و اقبال یا ذات و طبع فردی باشد؟
اگر منظورت اینست که شخص شایستهی رقابتی در زندگیهای ما وجود ندارد، من راهکارم رقابت با خود خویشتن است.
آری، نه شخصی وجود دارد و نه معیار عینی که لازمهاش فعالیت در راستای راضی کردن باقی جامعه. آنچه من میگویم ولی اینست که: وقتی تنها گزینه همین سرگرم کردن خود در بالا رفتن از هرم قدرت است جایی برای عقب نشتن نیست، مثلا اگر ورزشکاری هست که برای خود هدفگذاری کرده، با یک مصدومیت از این تلاش هر روزه دور میافتد و ارزش جایگزینی هم تا برگشتن به شرایط مسابقه برای چنگ زدن ندارد، پیشتر خانواده بود و ارزشهایِ والایی که به گذشتن از این گلوگاهها کمک کند، ولی امروز چیز چندانی وجود ندارد.
Ouroboros نوشته: من در یک نوشتهای سعی کردم مهمترین دلیل این را توضیح بدهم(جنگی آخرالزمانی که نشان میدهد در عصر بمب اتمی پایبندی به ارزشهای مردانه برای مردان بسیار پرهزینه خواهد بود)، اما همچنان میتوان استدلال کرد که مجموعهای از عوامل دخیل هستند: سپرده شدن پسران به مادرانشان، وجود بذر زنمحوری مذهبی در گلدان سنت که در شرایط مناسب ریشهی زنپرستی فمینیستی میشود، ناتوانی طبیعی مردان در رغیب دیدن زنان(«موفقیت او موفقیت من خواهد بود»)، دارندگی جامعه تا جایی که نگهداری از بازندهها امکانپذیر میشود و آنها از حداقلی از زندگی بهرهمند میشوند و دیگر فشار طبیعی برای برنده شدن و برنده ماندن روی همه نیست، سختتر بودن قدرت و قدرتمند شدن از ضعف و ضعیف بودن، کاهش پاداش اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، قانونی و تا اندازهای اقتصادی برای قدرت مردانه، دعوت عمومی چپ از بازندهها و ...آری آن مقاله خاطرم هست، و البته همهیِ این موارد مهم هستند. ولی خب باید راه حلی برای بیرون رفتن از این حالت وجود داشته باشد. گمان نمیکنم رها کردن گرسنگان برای مرگ تنها راه حل باشد.
ضمنا حالا که دوباره بحث ترس از جنگ را مطرح کردی بگویم که این برای من قدری عجیب است. خسارت از دست دادن 10 جنگجو در یک قبیلهیِ کوچک و ترس از دشمن پشت دروازه بگمانم کمتر از اینها نباشد. بگمانم هر چه بوده نطفهاش قبل از جنگ اول شکل گرفته باشد، اینطور نیست؟
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound