08-13-2014, 06:07 PM
مقاومت آخرین لحظه
از هفت خان رستم گذشتهاید، از فاضلاب ِ گهتستها به سلامت عبور کردهاید و اکنون به رختخواب رسیدهاید، ناگهان دختر دستان هرزهی جویندهی شما را متوقف میکند، «نه». نخالهی فمینیستی اینجا میگوید «نه یعنی نه» و تلاش شما برای عبور کردن از این «نه» تجاوز جنسیست. عقل سلیم ِ مردی که باکره نیست و روزی شش بار کفدستی نمیرود بعلاوهی تجربه در زندگی عادی به او میگوید که تکتک زنان، فارغ از همه چیز، برای لاشی تلقی نشدن آخرین لحظه مقداری مقاومت معقول از خودشان نشان میدهند و فائق آمدن بر آن بخشی جدایی ناپذیر از رقص جفتیابی نر ِ حیوان ِ انسان است. من شخصا از سه راه جهت غلبه بر مقاومت واپسین لحظه با موفقیت استفاده کردهام که به ترتیب موفقیت و فراوانی آنها را لیست میکنم. 1. با کلام توافق، با عمل مخالفت بکنید:
این روش کلاسیک است.
> بسه،
- آره(بماید)
> نکن
- باشه (ببوسید)
> باید برم خونه
- آره باید بری(کشیده بزنید در کون!)
2. ندای وجدان و دست شیطان باشید: خودتان پیشدستی بکنید و بگویید چرا نباید سکس بکنید، اما در عین حال او را بمالید!
- خیلی زوده برای اینکار...
- نباید به این زودی سکس کنیم..
- ای کاش میتونستیم ساعت رو چند روز بکشیم جلو..
- من تا حالا نسبت به هیچکس این احساس رو نداشتم...
این روش جواب میدهد زیرا زن میبیند که شما دارید حرف ذهن او را بازگو میکنید و گمان میکند «عجب مرد فهمیدهای، این هرگز راجع به من فکر بد نخواهد کرد که دارم در قرار اول کیرش را تا دسته قورت میدهم... او روشنفکر است، فهمیده است، مهربان است.. ببینید چه لبهای قشنگی دارد... هممم. اصلا بعید است چنین مردی چنان افکار بدوی داشته باشد»... زهی خیال باطل! :e057:
3. کیر راست شده را بیرون بکشید! این موثرترین روش است. ترس دختر آنست که مبادا با سقط احترام و کاهش ارج، در پایان کار شما را از دست بدهد، رها کردن کیر ِآویزان راهیست به مراتب درجات مطمئنتر برای از دست دادن همیشگی شما. اینست که اژدها را اگر از خواب برخاسته از قفس برهانید تا جان را بسوزاند و عالم را خاکستر کند!
حالا، اگر همهی روشهای بالا را امتحان کردید و دختر همچنان به شما نه گفت، یعنی شما را دید که وسط اطاق ایستادهاید با شمشیر آخته و گفت غلافش بکنید، این فاحشهی خبیث شایستهی سرنوشتی شوم است! «بدن او، انتخاب او»؟ «خانهی شما، انتخاب شما»! او را پرت بکنید بیرون! من به شما خوانندهی محترم اطمینان میدهم، زنی که به خانهی مرد میرود و به او سکس نمیدهد خوب میداند که این شکنجهای روحی و جسمیست، حد غایت همهی گهتستهای متصور است، مرد کنترلی بر تحریکپذیری بدن خود ندارد و این عمل او را آزار میدهد، و با اینهمه، فاحشهی داستان ما از اینکار ابایی ندارد. پس برای من مهم نیست که ساعت دو نیمه شب است یا چهار صبح، مهم نیست که بیرون شهر یا در شهر غریب یا ویلای دماوند هستید، مهم نیست که خانهتان در خزترین محل شهر واقع شده، مهم نیست که با برادرش دوست هستید یا با پدرش شریک یا شوهرش آشنا(!)، این لاشی را با تیپا از خانهی خود بیرون میاندازید.
در ایران خوشبختانه من تا بحال به این حیوانات تهوعبرانگیز و شبهانسان برنخوردهام و این بخش آخر را تنها محض احتیاط گفتم که بدانید، ایرانی هنوز اینچنین قبیح نشده. زنان به خوبی از اثر و چگونگی تحریک جنسی باخبر هستند، دختری که خانه آمده میخواسته بدهد، حالا به هر دلیلی پای او شل شده و این حق اوست، اما اینهم حق شماست که در او احساس یک کیسهی زباله بودن را پدید بیاورید و او را بگذارید دم در!
زنده باد زندگی!