08-06-2014, 05:12 PM
Tinnitus نوشته: من در این مورد چون تجربهای نداشتهام یعنی در هیچ گاه زندگیام در پی کسداران نبودهام بلکه تنفری دیرینه از آنان داشتهام نمیتوانم پاسخی درخور بدهم تنها میتوانم به طور انتزاعی بگویم این به قول مارکسیستها نشان ازخودبیگانگی مردان است.اگر براستی چنین است؛ و شما بر خلاف دیگران ضعف و ناتوانی خود را در رهایی از نیاز به زنان، در خودفریبی توجیه نمی کنید؛
باید درنظر داشته باشید که آتش نفرت به آنان وجود خودتان را نیز می سوزاند. تداوم افکار نفرت آمیز در ذهن و روان موجب هدر رفتن انرژی و قوای روانی می شوند. و زمان گرانبها دایما در این افکار نفرت انگیز تلف می شود. از این رو ابراز نفرت،پدافند از حقوق مردان(؟!) و یا مبارزه با زنانگی ممکن است در کوتاه مدت همچون یک مسکن موجب آرامش خاطر باشند؛ ولی در راستای عقلانیت و نگاه بلند مدت راهکارهایی کودکانه به نظر می رسند.
به باور من بهترین راهکار، تنها و تنها در پیشروی در گرو مسیر شخصیِ زندگیِ به غایت فردگرایانه و بی تفاوتی از اجتماع می باشد. زیرا در این صورت می توان خود را از پلیدی ها و تاریکی های جهان تا حدی رها ساخت.
نظرتان چیست؟
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...