06-02-2014, 08:37 AM
گمانهای دربارهی «ماهیت» نگ
«نگ قدرتمندترین ابزار دلبری در دستان مرد است».
اما نگ دقیقا چیست؟
زمانی که میستری مفهوم نگ را کشف و نامگذاری کرد تعریفی که برای آن ارائه داد عبارت بود از «گفتاری که اعتماد بنفس دختر را موقتا پائین میآورد». نیک سووی، به نوعی با «بدعتگذاری» ایدهای نوین پیش کشید و آنرا راهی برای «سلب اعتبار» از خودتان در مقام کسی که قصد دارد مخ دختر را بزند تعریف کرد. نیک معتقد بود که زنان ذاتا مقدار اندکی از بیزاری نسبت به مردی که به ایشان علاقه نشان میدهد احساس میکنند و نگ شما را از جایگاه مردی که دارد از او دلبری میکند بالا میکشد به جایگاه کسی که «هنوز نظر قطعی خود را پیدا نکرده». من شخصا با تعریف میستری موافقم. اما در کل چندان مهم نیست، آنچه اهمیت دارد توانایی پیاده سازی درست یک نگ کارآمد در معنی اصیل آنست. شامورتی بازی سووی پیرامون این مفهوم برآمده از آن بود که وقتی مرد بتا با زنی صحبت میکند و آنچه میگوید چیزیست بجز «چقدر شما زیبایی» برای خودش پیشرفت محسوب میشود. اما بازیکن حرفهایتر باید بتواند میان «نگ» و آنچه بسیار شبیه آنست اما «دقیقا» خود آن نیست تفکیک قائل بشود.
> بد و بیراه: «اون فکه یا سلاح کشتار جمعی؟!»
چیزی که مردان تازهکار و بتاچهها اغلب با نگ اشتباه میگیرند، توهین و بد وبیراه بار زن کردن است. آنچه زن را در حالت تدافعی قرار میدهد نگ نیست. بد و بیراه کارکرد خودش را دارد، زمانی که دختر شروع به سرکشی کرده، فرمانبرداری نمیکند، در حال تحریک اعصاب شما با هدف برانگیختن «آلفای درون» از طریق خشمگین کردنتان است، زمانی که در جمع به شما بیاحترامی میکند.. بد و بیراه ِ طنزآلود روشیست برای ساکت کردن زن بدون «عقدهای» شدن. زمان ِ آنهم یا درون رابطهی بلندمدت است، یا با دختران بسیار وقیح و ناجور است که در واقع شما اهمیتی به سرنوشت رابطه نمیدهید. در مراحل آغازین رابطه بد و بیراه اگر با تحریک دختر بوده باشد «عقده» و اگر بیتحریک او باشد خشم خطرناک بتای سرخورده تلقی میشود.
> دستانداختن: « قیافت منو یاد زیزیگولو میاندازه، نمیدونم گوشای گندهاته یا چشمهای ریزت؟».
این یک تکنیک دیگریست که اغلب با نگ اشتباه گرفته میشود. دستانداختن دختر عملیست بسیار خوب و شایسته، او را در موقعیت روانی کاملا مناسبی قرار میدهد و در میان جذابترین ویژگیهای یک مرد است. اما، این همچنان یک نگ نیست! دستانداختن دختر در او احساس نزدیک شدن به مردی برجسته و ارزشمند را پدید میآورد، که خوب است، وانگهی کارکرد نگ را ندارد زیرا نگ سلاحیست برای خفه کردن پرنسس درون زن و «نشاندن او به جای خودش» نه ابزاری برای دلبری مستقیم. زنان در شرایط عادی به شما این فرصت را نمیدهند که شروع به دلبری از ایشان بکنید، شما نیازمند موشکی هستید که برجک گهتست و ... او را هدف بگیرد و برای لحظهای موقعیت خروج از موضع دفاعی را به شما بدهد. پس دستانداختن دختر هم نگ نیست.
> نگ: پس چیست این سلاح کشتارجمعی؟! ابزاری برای قرار دادن زن بطور زیرجُلی و به دور از رادارهای آماده به سلاخی او برای خنثی کردن این رادارها. برای منحرف کردن توجه از شما، به او. برای پدید آوردن احساس نقصان موقت و گذری در او به جهت اخذ فرصت برای انجام «جادو». ویژگیهای اصلی آن عبارتند از اینکه: دختر متوجه نگ خوردن نمیشود، اثر آن کاهش اعتماد بنفس او بطور لحظهای است، او را خودآگاه میکند، او را در تناسب با شما در موقعیت فروتری قرار میدهد و بدون آنکه او را در موقعیت دفاعی قرار بدهد شما را از موضع منفعل بیرون میکشد. بسیار خب، یک مثال ایدهآل برای فهمیدن آنکه نگ خوب چگونه باید باشد:
(بازیکن با لحنی صادقانه و چهرهای حقیقتا دلنگران): «گُلم، چرا صورتت اینقدر خسته به نظر میرسه؟ زیر چشمات گود افتاده. آخه یکم مراقب خودت باش»
[ATTACH=CONFIG]4229[/ATTACH]
از هر ده بار، نُه بار دختر حرف شما را تائید میکند، خودش را جمع و جور میکند و میکوشد دلیل خسته بودنش را توضیح بدهد حتی اگر پنج دقیقه پیش از خوابی ده ساعته برخاسته باشد! این یک نگ ایدهآل است که من از آن بارها با موفقیت ۱۰۰٪ استفاده کردهام. از آن الهام بگیرید و نگهای تخصصی خودتان را بر مبنی آن اختراع بکنید.
زنده باد زندگی!