05-28-2014, 10:03 AM
یک مورد از تجربیات شخصی من در زندگی که بدرد هر دو جنس میخورد:
هرگز به دختری که عقدهی الکترا و پسری که عقدهی اودیپ ندارد اعتماد نکنید! وجود ایشان پر است از کثافات جورواجور و رنگارنگی که برخورد با آنها بازی شما را ویران خواهد کرد. زنانی که از پدر خود به هر نحوی بدگویی میکنند را بلافاصله دور بیاندازید و پسری که عاشق مادر خود نیست را به دوستی نگیرید.
مردی که عاشق مادر خود نیست = اُمگا
زنی که عاشق پدر خود نیست = ابرلاشی
هر دوی اینها بازندههای اجتماعی هستند و راهی برای ارتباط عاطفی و جنسی سالم با جنس مخالف نمیشناسند. لاشی به زیر مردان افتادن را تنها راه جلب توجه ایشان دریافته و امگا در انزوای جنسی یا سطل زباله بسر میبرد. هر دوی اینها آرامش زندگی و سلامت روانی شما را تهدید خواهند کرد. عینیت هم هیچ توجیهی نیست، خود من هیچ مادر استثنایی نداشتهام اما با این وجود او را دوست میدارم و بینهایت برایش احترام قائلم، چنانکه اگر یک تلفن بزند که «به تو نیاز دارم» من از هزاران کیلومتر آنسوتر خودم را به او میرسانم. «پدرم خیلی مرد بدی بود» و نمیدانم «معتاد بود» و «کتکمان میزد» و ... این چرندیات یعنی ابرلاشی ِ عقدهای ِ بیمار که لاشیگری و عقدهای بودن و بیماری خود را میخواهد از طریق انتقال گناه به پدری احتمالا زیادی بتا توجیه بکند. با هر آنچه در توان دارید بگریزید!
هرگز به دختری که عقدهی الکترا و پسری که عقدهی اودیپ ندارد اعتماد نکنید! وجود ایشان پر است از کثافات جورواجور و رنگارنگی که برخورد با آنها بازی شما را ویران خواهد کرد. زنانی که از پدر خود به هر نحوی بدگویی میکنند را بلافاصله دور بیاندازید و پسری که عاشق مادر خود نیست را به دوستی نگیرید.
مردی که عاشق مادر خود نیست = اُمگا
زنی که عاشق پدر خود نیست = ابرلاشی
هر دوی اینها بازندههای اجتماعی هستند و راهی برای ارتباط عاطفی و جنسی سالم با جنس مخالف نمیشناسند. لاشی به زیر مردان افتادن را تنها راه جلب توجه ایشان دریافته و امگا در انزوای جنسی یا سطل زباله بسر میبرد. هر دوی اینها آرامش زندگی و سلامت روانی شما را تهدید خواهند کرد. عینیت هم هیچ توجیهی نیست، خود من هیچ مادر استثنایی نداشتهام اما با این وجود او را دوست میدارم و بینهایت برایش احترام قائلم، چنانکه اگر یک تلفن بزند که «به تو نیاز دارم» من از هزاران کیلومتر آنسوتر خودم را به او میرسانم. «پدرم خیلی مرد بدی بود» و نمیدانم «معتاد بود» و «کتکمان میزد» و ... این چرندیات یعنی ابرلاشی ِ عقدهای ِ بیمار که لاشیگری و عقدهای بودن و بیماری خود را میخواهد از طریق انتقال گناه به پدری احتمالا زیادی بتا توجیه بکند. با هر آنچه در توان دارید بگریزید!
زنده باد زندگی!