05-25-2014, 02:46 PM
مطالعهی مانیفست الیوت به ما نشان میدهد که او بینهایت «مغرور» بوده، چنان مغرور، که وقتی به دختری لبخند میزده و پاسخ نمیگرفته ساعتها در خلوت بابت این نمایش ضعف خودخوری میکرده. اما میان جنس غروری که او دارد، با جنس غروری که یک مرد آلفا بروز میدهد تفاوتهای بسیار ظریف و جالبی هست:
۱. غرور آلفا عمدتا معطوف به زنان است، غرور امگا تماما معطوف به مردان: الیوت مردان «آلفا» را موجوداتی عوضی، بدرفتار و ابله میبیند که زنان به جای او که پسری مهربان، خوشرفتار و صمیمیست انتخابشان میکنند. به عبارتی او نمیپرسد «چه بکنم تا مثل این مردان موفق بشوم»(مثل ما مردان میانهحال ِ بتا)، او میپرسد «چرا من موفق نیستم؟» یا «به چه حقی مرا انتخاب نمیکنند، چه چیز بهتری میخواهند»؟
۲. غرور آلفا نمود ِ عینی و بیرونی دارد، یعنی برآمده از دستاوردهای فرد در جهان خارجیست، غرو امگا یا به کلی فاقد انگیزش بیرونیست، یا محرکهای بیربط و بیارزشی دارد(مثلا ده میلیون امتیاز در وارکرفت!): الیوت با آنکه بیامو سوار است و به دستاوردهای خود در زندگی میبالد، در اعماق وجود خود، و به هنگام برشمردن این دستاوردها آشکار است که هیچ اعتقادی به آنها ندارد زیرا هیچکدام متعلق به خودش نیستند. مثلا او از دستمزد خودش بیامو نخریده، پول پدرش بوده. الیوت خیلی ساده، هیچ دستاورد واقعی و قابل اندازهگیری ندارد، اما «معتقد» است که اگر «بخواهد» قادر به انجام هر کاری هست.
۳. غرور آلفا به تائید دیگران نیازی ندارد، غرور امگا تماماً وابسته به تائید بیرونیست: عجیبترین چیزی که در زندگی خواندهام همین گریستن دو ساعته در مستراح بخاطر جواب سلام نگرفتن از یک دختر بوده. مردی که دائم از بزرگمنشی و والامنشی و جایگاه بینظیر خود لاف گزاف میزند، با یک اخم ساده یا لبخند ِ بیجواب مانده چنان از هم میپاشد که باورکردنی نیست. اینست که اصلا از یکجا به بعد تصمیم میگیرد دیگر خودش را هرگز در معرض این «داوری بیرونی» قرار ندهد زیرا داوری منفی چندان برایش دردناک است که تاب و تحمل آنرا ندارد.
۴. غرور آلفا حالتی «پدرانه» به خود میگیرد، غرور امگا حالتی «تحقیرآمیز»: الیوت دائم از برتریهای خود نسبت به مردان دیگر و حقارت آنها در تناسب با خودش صحبت میکند. کار به جایی میرسد که او حتی از زنان بابت انتخابهایشان بیزار میشود و به ایشان میگوید «به شما نشان خواهم داد آلفای حقیقی کیست». او به جای آنکه مراجع بیرونی را به رسمیت نشناسد، همزمان با تکذیب مرجعیت آنها میکوشد تائیدشان را هم بدست بیاورد و به ورطهی خود ابطالگری میافتد.
۱. غرور آلفا عمدتا معطوف به زنان است، غرور امگا تماما معطوف به مردان: الیوت مردان «آلفا» را موجوداتی عوضی، بدرفتار و ابله میبیند که زنان به جای او که پسری مهربان، خوشرفتار و صمیمیست انتخابشان میکنند. به عبارتی او نمیپرسد «چه بکنم تا مثل این مردان موفق بشوم»(مثل ما مردان میانهحال ِ بتا)، او میپرسد «چرا من موفق نیستم؟» یا «به چه حقی مرا انتخاب نمیکنند، چه چیز بهتری میخواهند»؟
۲. غرور آلفا نمود ِ عینی و بیرونی دارد، یعنی برآمده از دستاوردهای فرد در جهان خارجیست، غرو امگا یا به کلی فاقد انگیزش بیرونیست، یا محرکهای بیربط و بیارزشی دارد(مثلا ده میلیون امتیاز در وارکرفت!): الیوت با آنکه بیامو سوار است و به دستاوردهای خود در زندگی میبالد، در اعماق وجود خود، و به هنگام برشمردن این دستاوردها آشکار است که هیچ اعتقادی به آنها ندارد زیرا هیچکدام متعلق به خودش نیستند. مثلا او از دستمزد خودش بیامو نخریده، پول پدرش بوده. الیوت خیلی ساده، هیچ دستاورد واقعی و قابل اندازهگیری ندارد، اما «معتقد» است که اگر «بخواهد» قادر به انجام هر کاری هست.
۳. غرور آلفا به تائید دیگران نیازی ندارد، غرور امگا تماماً وابسته به تائید بیرونیست: عجیبترین چیزی که در زندگی خواندهام همین گریستن دو ساعته در مستراح بخاطر جواب سلام نگرفتن از یک دختر بوده. مردی که دائم از بزرگمنشی و والامنشی و جایگاه بینظیر خود لاف گزاف میزند، با یک اخم ساده یا لبخند ِ بیجواب مانده چنان از هم میپاشد که باورکردنی نیست. اینست که اصلا از یکجا به بعد تصمیم میگیرد دیگر خودش را هرگز در معرض این «داوری بیرونی» قرار ندهد زیرا داوری منفی چندان برایش دردناک است که تاب و تحمل آنرا ندارد.
۴. غرور آلفا حالتی «پدرانه» به خود میگیرد، غرور امگا حالتی «تحقیرآمیز»: الیوت دائم از برتریهای خود نسبت به مردان دیگر و حقارت آنها در تناسب با خودش صحبت میکند. کار به جایی میرسد که او حتی از زنان بابت انتخابهایشان بیزار میشود و به ایشان میگوید «به شما نشان خواهم داد آلفای حقیقی کیست». او به جای آنکه مراجع بیرونی را به رسمیت نشناسد، همزمان با تکذیب مرجعیت آنها میکوشد تائیدشان را هم بدست بیاورد و به ورطهی خود ابطالگری میافتد.
زنده باد زندگی!