05-14-2014, 07:39 PM
25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی را گرامی بداریم . نام فردوسی با شاهنامه ای قرین است . كه پشتوانه تمدن و فرهنگ و سرمایه عظیم ملی و میهنی بشمار می آید . در باره عظمت شاهنامه زیاد گفته اند و ما به قسمتی از نوشته نظامی عروضی سمرقندی قناعت می كنیم . كه می گوید .
استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود ، از دیهی که آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طبران است . بزرگ دیهی است و از وی هزار مرد بیرون آید . فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت ، چنانچه به دخل آن ضیاع ( زمین زراعتی ) از امثال خود بی نیاز بود .
فردوسی از عقب یک دختر بیش نداشت و شاهنامه به نظم همی کرد و همه امید او آن بود که از صله آن کتاب جهاز آن دختر بسازد . اندیشمندان این جمله را باور ندارند كه شخصیتی چون فردوسی ارزش شاهنامه را به جهاز دختر بفروشد . در حالی كه او از بزرگان دیار خویش بود وشوكتی تمام و املاك فراوان داشت. لیكن این عشق میهن و مهر نیاكان بود كه زحمت 30 ساله را بر او هموار كرده . نه چشم داشت به صله شاه محمود .
*بیست و پنج سال در آن کتاب مشغول شد که تمام کرد و الحق هیچ باقی نگذاشت و سخن را به آسمان علیین برد ودر عذوبت به ماء معین رسانید و کدام طبع را قدرت آن باشد که سخن را بدین درجه رساند که او رسانیده است . در نامه ای که زال همی نویسد به سام نریمان به مازندران در آن حال که با رودابه دختر شاه کابل پیوستگی خواست کرد :
یکی نامه فرمود نزدیک سام - سراسر درود و نوید و خرام
نخست از جهان آفرین یاد کرد - که هم داد فرمود و هم داد کرد
وزو باد بر سام نیرم درود - خداوند شمشیر و کوپال و خود
چماننده چرمه هنگام گرد - چراننده کرکس اندر نبرد
فزاینده ی باد آوردگاه - فشاننده ی خون ز ابر سیاه
به مردی هنر در هنر ساخته - سرش از هنرها برافراخته
استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود ، از دیهی که آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طبران است . بزرگ دیهی است و از وی هزار مرد بیرون آید . فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت ، چنانچه به دخل آن ضیاع ( زمین زراعتی ) از امثال خود بی نیاز بود .
فردوسی از عقب یک دختر بیش نداشت و شاهنامه به نظم همی کرد و همه امید او آن بود که از صله آن کتاب جهاز آن دختر بسازد . اندیشمندان این جمله را باور ندارند كه شخصیتی چون فردوسی ارزش شاهنامه را به جهاز دختر بفروشد . در حالی كه او از بزرگان دیار خویش بود وشوكتی تمام و املاك فراوان داشت. لیكن این عشق میهن و مهر نیاكان بود كه زحمت 30 ساله را بر او هموار كرده . نه چشم داشت به صله شاه محمود .
*بیست و پنج سال در آن کتاب مشغول شد که تمام کرد و الحق هیچ باقی نگذاشت و سخن را به آسمان علیین برد ودر عذوبت به ماء معین رسانید و کدام طبع را قدرت آن باشد که سخن را بدین درجه رساند که او رسانیده است . در نامه ای که زال همی نویسد به سام نریمان به مازندران در آن حال که با رودابه دختر شاه کابل پیوستگی خواست کرد :
یکی نامه فرمود نزدیک سام - سراسر درود و نوید و خرام
نخست از جهان آفرین یاد کرد - که هم داد فرمود و هم داد کرد
وزو باد بر سام نیرم درود - خداوند شمشیر و کوپال و خود
چماننده چرمه هنگام گرد - چراننده کرکس اندر نبرد
فزاینده ی باد آوردگاه - فشاننده ی خون ز ابر سیاه
به مردی هنر در هنر ساخته - سرش از هنرها برافراخته