04-17-2014, 08:12 PM
kourosh_bikhoda نوشته: شک سیستماتیک به این مساله اینجور حکم میکنه که من به عنوان یک شنونده بی طرف، نخست به خودِ شما شک کنم. یعنی من احتمال «درست بودن داستان» شما رو در برابر «نادرست بودن داستان»تون در برابر هم دارم. عقل سلیم با اتکا به استقراء تجربی حکم میکنه که احتمال نادرست بودن (به هر دلیلی) داستان شما بیشتره.کوروش جان سخنت کاملن درسته، من هم اگر چنین سخنی از کسی دیگر شنیده بودم شاید مانند شما فکر میکردم ولی شوربختانه این داستان عین چیزی بود که بمن گفتند و خودم با گوشهای خودِ خودم شنیدم و البته خودم در آنجا هیچ چیز غیرعادی ندیدم.
kourosh_bikhoda نوشته: حالا علت نادرستی ممکنه غرض ورزی شما، نفع شما در این داستان، تحت تاثیر دیگران بودن، خوردن عرق بیش از ظرفیت مجاز و ... باشه. مهم نیست علتش چیه. مهم اینه که این احتمال بر نخستینی میچربه.اون "خوردن عرق بیش از حد مجاز" جالب بود:e057:
تنها نفعی که من از این داستان میبرم فهمیدن دلیل منطقی و درست در پوچی این قضیه هستش. من فقط می خواهم دلیل نادرستی این قضیه رو بفهمم و مطمئنم که جن و پری و اسپاکتی وجود نداره ولی چرا مردم آنجا اینطورند؟ آنهم این آدمهای درست. خب به من حق بده که به قضیه مشکوک شوم! یا اینکه بگویی که این داستان تخیلی خودم هستش و نه جایی رفتم و نه چیزی بمن گفته شده!!! که در آنصورت من به این داستان بیشتر مشکوک میشوم چون هیچکس که نداند خودم که میدونم رفتم و شنیدم!
kourosh_bikhoda نوشته: بنابر این شما هم (اگر دارید راست میگویید) به همین ترتیب باید به سخنان دیگران شک کنید. احتمال نادرستی اون داستان به هر دلیلی بیشتر از درستیش هست. چقدر واقعن احتمال میدید که پسرخاله شما از قبل به دوستانش گفته باشه براتون مهمون میارم؟ آیا اینکه از قبل خبر به اون اهالی رسیده باشه محتمل تر نیست تا اینکه بگیم خبر از غیب براشون رسیده؟بله من هر احتمالی رو میدم و از واژۀ دروغگو و بیمار روانی هم در پیک های قبلی استفاده کرده ام.
kourosh_bikhoda نوشته: در مورد تکرار یک داستان از دهان تعداد افراد زیاد، این نکته رو در نظر داشته باشید که یک فردِ صاحب نفوذ در جمع میتونه چنین کاری رو انجام بده. کافیه در مسجد اون روستا هر روز صحبت هایی از این دست گفته بشه. خود به خود موضوع اپیدمی و باور پذیر میشه (به خاطر تکرار زیاد).حتا در این حد که یک شهرک بگویند طرف با اجنه ازدواج کرده و فرزند هم از آن داره؟! کوروش جان می گویند برای معاینه پیش این شخص می آیند! همانطور که قبلش پدرش اینکار رو میکرد.
kourosh_bikhoda نوشته: یکی از موضوعات مشابه این، ادراکات غیرعادی (Extrasensory perception) هستند. فرد مثلن در روزی که نگرانی و دلشوره ای به دلش افتاده ناگهان متوجه میشه که کسی از دست رفته یا دچار مشکل شده. واقعن چه ارتباطی بین اینها میشه از نظر منطقی ایجاد کرد؟ جز «تقارن» و «تعاقب»؟من خودم به شخصه این قضیه رو با داستان فاتیما که البته داستان فاتیما در مقیاس بسیار بزرگتر هستش و ریچارد داوکینز به آن اشاره میکنه می دانم.
kourosh_bikhoda نوشته: خلاصه اینکه باور کردن این قضیه، حتا اگر یک شهر هم اونو تکرار و روش تاکید کنند، به اندازه باور کردن داستانی مثل این که «دیدم قطعات لیوان شکسته شده از روی زمین برگشت روی میز و مجددن ساخته شد» از گویندش «کوروش بیخدا» هست بی خردانه و دور از حافظه ی علمیِِ عقل سلیمه.خب همین دیگه یعنی پاسخ منطقی برای رد اینگونه داستانها چه میتونه باشه؟ یعنی شما هم معتقدید یا دروغگو هستند یا مشکل روانی دارند؟