04-17-2014, 07:31 PM
[MENTION=505]Persepolis[/MENTION] گرامی. شک سیستماتیک به این مساله اینجور حکم میکنه که من به عنوان یک شنونده بی طرف، نخست به خودِ شما شک کنم. یعنی من احتمال «درست بودن داستان» شما رو در برابر «نادرست بودن داستان»تون در برابر هم دارم. عقل سلیم با اتکا به استقراء تجربی حکم میکنه که احتمال نادرست بودن (به هر دلیلی) داستان شما بیشتره. حالا علت نادرستی ممکنه غرض ورزی شما، نفع شما در این داستان، تحت تاثیر دیگران بودن، خوردن عرق بیش از ظرفیت مجاز و ... باشه. مهم نیست علتش چیه. مهم اینه که این احتمال بر نخستینی میچربه.
بنابر این شما هم (اگر دارید راست میگویید) به همین ترتیب باید به سخنان دیگران شک کنید. احتمال نادرستی اون داستان به هر دلیلی بیشتر از درستیش هست. چقدر واقعن احتمال میدید که پسرخاله شما از قبل به دوستانش گفته باشه براتون مهمون میارم؟ آیا اینکه از قبل خبر به اون اهالی رسیده باشه محتمل تر نیست تا اینکه بگیم خبر از غیب براشون رسیده؟
در مورد تکرار یک داستان از دهان تعداد افراد زیاد، این نکته رو در نظر داشته باشید که یک فردِ صاحب نفوذ در جمع میتونه چنین کاری رو انجام بده. کافیه در مسجد اون روستا هر روز صحبت هایی از این دست گفته بشه. خود به خود موضوع اپیدمی و باور پذیر میشه (به خاطر تکرار زیاد).
یکی از موضوعات مشابه این، ادراکات غیرعادی (Extrasensory perception) هستند. فرد مثلن در روزی که نگرانی و دلشوره ای به دلش افتاده ناگهان متوجه میشه که کسی از دست رفته یا دچار مشکل شده. واقعن چه ارتباطی بین اینها میشه از نظر منطقی ایجاد کرد؟ جز «تقارن» و «تعاقب»؟
خلاصه اینکه باور کردن این قضیه، حتا اگر یک شهر هم اونو تکرار و روش تاکید کنند، به اندازه باور کردن داستانی مثل این که «دیدم قطعات لیوان شکسته شده از روی زمین برگشت روی میز و مجددن ساخته شد» از گویندش «کوروش بیخدا» هست بی خردانه و دور از حافظه ی علمیِِ عقل سلیمه.
بنابر این شما هم (اگر دارید راست میگویید) به همین ترتیب باید به سخنان دیگران شک کنید. احتمال نادرستی اون داستان به هر دلیلی بیشتر از درستیش هست. چقدر واقعن احتمال میدید که پسرخاله شما از قبل به دوستانش گفته باشه براتون مهمون میارم؟ آیا اینکه از قبل خبر به اون اهالی رسیده باشه محتمل تر نیست تا اینکه بگیم خبر از غیب براشون رسیده؟
در مورد تکرار یک داستان از دهان تعداد افراد زیاد، این نکته رو در نظر داشته باشید که یک فردِ صاحب نفوذ در جمع میتونه چنین کاری رو انجام بده. کافیه در مسجد اون روستا هر روز صحبت هایی از این دست گفته بشه. خود به خود موضوع اپیدمی و باور پذیر میشه (به خاطر تکرار زیاد).
یکی از موضوعات مشابه این، ادراکات غیرعادی (Extrasensory perception) هستند. فرد مثلن در روزی که نگرانی و دلشوره ای به دلش افتاده ناگهان متوجه میشه که کسی از دست رفته یا دچار مشکل شده. واقعن چه ارتباطی بین اینها میشه از نظر منطقی ایجاد کرد؟ جز «تقارن» و «تعاقب»؟
خلاصه اینکه باور کردن این قضیه، حتا اگر یک شهر هم اونو تکرار و روش تاکید کنند، به اندازه باور کردن داستانی مثل این که «دیدم قطعات لیوان شکسته شده از روی زمین برگشت روی میز و مجددن ساخته شد» از گویندش «کوروش بیخدا» هست بی خردانه و دور از حافظه ی علمیِِ عقل سلیمه.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی