02-11-2014, 11:11 AM
لنگراندازی: بخش دوم
نوع دیگر لنگراندازی برای آینده وصل کردن آن به چیزی بصورت خودآگاه برای دختر با یک خاطرهی خوش است، نوع اول اگر احساس هراس و از دست دادن مهر شما را یادآور میشد، این مدل احساس عشق و میل به نگاه داشتن شما را زنده میکند. این ویدیو از میستری را ببینید:https://www.youtube.com/watch?v=fTAJYjV_zxg
این تکنیکیست بسیار بسیار پیشرفته و قدرتمند. دختری که شما با او از این تکنیک استفاده بکنید ماهها، حتی سالها بعد آن «یادگاری» را حفظ میکند و با خوشی و لذت و شادمانی به آن نگاه میکند، حال آنکه سرویسهای طلای همسر بتاچه در اولین فرصت به پول نزدیک میشود و گلهای او خیلی پیش از پژمردن اثر خود را از دست میدهند و در بهترین شرایط جز لحظهای نوازش منیت زن هیچ فایدهای به حال شما ندارند. زمانی که یک بازیکن هدیه میدهد اما، هدیهی او «معنا»دار است، نمادیست از رابطهای که با دختر داشته، در کانتکست قرار میگیرد، «خاص» و «منحصربفرد» است و چنانکه میدانیم شاید فقط یکی دو چیز در این جهان برای زنان لذتبخشتر از «خاص بودن» برای و «یکییکدانه» بودن مردی ارزشمند باشد.
یکی از اسرار اثربخشی بازی، و دلیل آنکه هیچ زنی نمیتواند این اثربخشی را با صدای بلند بپذیرید، شما در او احساس خاص بودن بوجود میآورید ولو آنکه همین کلک را به صد دختر دیگر هم زدهاید و پنج دقیقه پیش داشتهاید همین روتین را در پارک سر چهار راه روی دختری دقیقا مثل او اجرا میکردهاید! در نظر زنان این عملیست بسیار رذیلانه و سخیف. وقتی ما به شما میگوییم که آنرا انجام بدهید خونشان به جوش میآید و ترجیح میدهند که به انکار اثربخشی آن در هر شکل و قالبی بپردازند. قابل درک، اما بی فایده است.
من مدتی پیش این تکنیک را با دختری بسیار زیبا که یکی دو ماه بود هم را میشناختیم به اجرا گذاشتم تا اثربخشی آنرا بیازمایم. این درواقع «پایان پرشکوه» من به قراری رویایی بود: آتش، رقص، کباب، شادنوشی و عیش کنار رودخانه با آدمهایی که دوستشان دارید. نه رستوران آن چنانی، نه کافیشاپ لوکس و نه شمع و موسیقی کلاسیک و این چرندیات. این قرار یک تجربهی معنادار و لذتبخش و خودمانی بود که بیبرنامه ریزی قبلی پیش آمده بود، «بریم جاجرود؟ بریم». پیشبینی ناپذیری و انفجاری بودن یک ویژگی جذاب دیگر برای مردان است. اینست که موقعیت را برای اجرا کردن تکنیک ایدهآل میکرد زیرا لحظهای که میخواهید آنرا «جاودانه» بکنید باید بسیار زیبا و آرامشبخش و رمانتیک و از همه مهمتر، خودانگیخته باشد. اینست که من ناگهان تصمیم گرفتم که این کلک را اجرا بکنم، پس دختر را صدا زدم و تکنیک بالا را با کمی تغییر اجرا کردم! در مورد من به جای شیشه، ابژه سنگ بود و به جای «خیابان»، تجربیات آن شب را مرور میکردم.
یک زن و یا مرد به این ویدیو مینگرد، و آنچه میبیند شاید چندان برایش خارقالعاده نباشد، حتی چه بسی مضحک به نظر برسد. اما تصور بکنید زنی را، مردی که دوستش میدارد و جذاب میبیند و مدتی هم با او سپری کرده و اکنون یکی از بهترین شبهای دوران روابطشان را سپری میکنند در میان بازوان خود گرفته، و با صدایی آرام در گوش او زمزمه میکند که « تا ابد وقتی به این سنگ دست میزنی، یاد این لحظه بیوفتی.. که چقدر تو این دقیقه احساس خوبی داشتیم.. چقدر عاشقم بودی و عاشقت بودم...» و ... گمان میکند آن زن شانسی خواهد داشت؟ میستری دربارهی شرایطی که دارد، اتفاقاتی که افتاده و احساسی که میکند حرف میزند، این باعث میشود عواطف زن به جهتی که میخواهید متمرکز بشود و «هدیه» نهایی نمایندهی احساسات و حالات بیشتری باشد. یادآوری کردن خوشگذرانیها یا خاطرهی خوبی که میخواهید «هدیه» کذایی زنده نگه دارد بسیار مهم است چرا که تاکید به تشدید میانجامد.
میستری چندین بار میگوید «هیچوقت نمیدانی چه اتفاقی ممکن است بیافتد»، این برای تحریک و تشدید احساس محدود بودن دسترسی زن به شما و پایانپذیری رابطه است، زن احساس بسیار خوبی در آن لحظه دارد و نمیخواهد که این احساس خوب به پایان برسد، شما به طور تلویحی یادآوری میکنید که این احساس رفتنیست و باید چیزی داشت تا آنرا برای همیشه زنده نگاه داشت. میستری همینطور به دختر میگوید که خودش شیشه را بردارد، این یک «تست فرمانبرداری» کلاسیک است، از زن بخواهید که یک کاری برایتان بکند، هر کاری، و اگر پیروی کرد یعنی در موقعیت روانی مناسبی برای اجرای تکنیک است. میستری اما به دختر دست نمیزند، من اینجا متفاوت عمل کردم و تا جایی که میتوانستم ارتباط جسمی برقرار کردم.
با این اوصاف باید بتوانید حدس بزنید نتیجهای که من گرفتم چه بود: تکنیک جواب داد، مثل باقلوا! دختر حتی سه چهار قطره اشک شوق ریخت! اکنون که مدتها از ماجرا گذشته هم گاهی به من پیام میدهد که «دارم سنگتو نگاه میکنم عشقم، بهم زنگ بزن»، «با سنگمون خوابیدم»، «یاد اونشب نمیذاره بخوابم...دلم میخواد کنارت باشم».. گمان میکنید بتاچهای در زندگی هرگز از زنی شنیده «با سرویس پنج میلیون تومانیات خوابیدم عشقم»!؟ نه به جای ن میشنود که «برو پوشک عوض کن بعد دستت را بشور سبزی را که میخواهی پاک بکنی کثیف نشود»!
لنگراندازی مثبت قدرتمند است. خیلی قدرتمند. شاید حتی بیش از اندازه! اگر این تکنیک را درست و اصولی اجرا کنید، باید راههایی برای جلوگیری از «وبال» شدن دختر بیاموزید. پس در صورتی که قصد ارتباط بلند مدت، یعنی بیش از شش ماه را با یک زن ندارید از این تکنیک استفاده نکنید. در «ماه عسل» رابطه نیازی به تکنیکهای بلندمدتی مثل لنگراندازی نیست، این کارها متعلق به زمانیست که شور و شوق رابطه فروکش کرده و دختر تصمیمات خود را بازنگری و بازاندیشی میکند، یا هیجان رابطه کم شده و دختر از خودش میپرسد که از اول کار در شما چه دیده بود، آن زمان لنگرها به کار میآیند، یعنی لنگرها متعلق به زمانی هستند که کشتی رابطه وارد هوای طوفانی ِ «عادت کردن» و «عادی شدن» و «روزمرگی» میشود، این تکنیکی برای ایجاد جذابیت نیست، برای بخشیدن دوام به آنست.
زنده باد زندگی!