01-24-2014, 08:03 PM
مزدک جان از اینکه نظرتان رو خوندم بینهایت خوشحالم. شما فردگرایی رو در گرو اجتماع میپندارید. این کاملا درست است. ولی بیشتر منظورم این بود که در یک جامعه (بدون از مرز بندی و نامگذاری های سیاسی و حزبی و ..) رفتارمان می بایست چگونه باشد؟ با خود بها دهیم تا اجتماع خوبی داشته باشیم یا به اجتماع بها دهیم تا فردیت خوبی داشته باشیم؟
این نوشته من رو بخونید لطفا:
تفاوت فرهنگی
این خاطره رو به نقل از یه نفر توی فیسبوک اینجا مینویسم. واقعا تاثیر گذار است..اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح مرا با ماشینش از هتل برمی داشت و به محل کار می برد.ماه سپتامبر بود و هوای سوئد در این ماه کمى سرد و گاهی هم برفى است. در آن زمان، 2000 کارمند شرکت ولوو با ماشین شخصى به سر کار می آمدند.
ما صبح ها زود به کارخانه می رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورترى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد و ما کلی پیاده راه می پیمودیم تا وارد ساختمان محل کارمان شویم.
روز اوّل، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. تا اینکه بالاخره روز چهارم به همکارم گفتم: "آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟"
او در جواب گفت:چون ما زود می رسیم و وقت براى پیاده رفتن داریم. بعد ادامه گفت: باید این جاهای نزدیک را براى کسانى خالی بگذاریم که دیرتر می رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند..
حالا این رفتار رو با خودمون مقایسه کنیم. من اگر زودتر میرسیدم، بهترین جای پارک ماشین رو انتخاب میکردم که هم از پنجره دفترکارم بهش دید داشته باشم و هم نزدیک در ورودی شرکت باشه و هم زیر سایه و ... و این رفتارم رو یک حق برای خودم میدونستم که چون زودتر اومدم و وقت شناس بودم و تنبلی نکردم پس لیاقت این جای پارک رو دارم.. ای بابا، اون که دیر رسیده، تنبلی کرده، بیشتر خوابیده، باید بهترین جای پارکینگ باشه، من که زودتر رسیدم بدترین جا؟!!!
بله دوستان. من و امثال من هنوز معنی کار تیمی رو درک نکردیم. نفهمیدیم هدفمون از رفتن به سر کار علاوه بر کسب درآمد ، حفظ محیط کارمون هم هست. حفظ بقای محیط کاری، با کار گروهی شکل میگیره. نه کار فردی! باید رفتارهامون به نفع شرکت و محیط کار باشه. به نفع همکارانمون باشه. اینجوری خود شخص پیشرفت میکنه..
.............................................. یه نفر
این نوشته من رو بخونید لطفا:
تفاوت فرهنگی
این خاطره رو به نقل از یه نفر توی فیسبوک اینجا مینویسم. واقعا تاثیر گذار است..اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح مرا با ماشینش از هتل برمی داشت و به محل کار می برد.ماه سپتامبر بود و هوای سوئد در این ماه کمى سرد و گاهی هم برفى است. در آن زمان، 2000 کارمند شرکت ولوو با ماشین شخصى به سر کار می آمدند.
ما صبح ها زود به کارخانه می رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورترى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد و ما کلی پیاده راه می پیمودیم تا وارد ساختمان محل کارمان شویم.
روز اوّل، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. تا اینکه بالاخره روز چهارم به همکارم گفتم: "آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟"
او در جواب گفت:چون ما زود می رسیم و وقت براى پیاده رفتن داریم. بعد ادامه گفت: باید این جاهای نزدیک را براى کسانى خالی بگذاریم که دیرتر می رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند..
حالا این رفتار رو با خودمون مقایسه کنیم. من اگر زودتر میرسیدم، بهترین جای پارک ماشین رو انتخاب میکردم که هم از پنجره دفترکارم بهش دید داشته باشم و هم نزدیک در ورودی شرکت باشه و هم زیر سایه و ... و این رفتارم رو یک حق برای خودم میدونستم که چون زودتر اومدم و وقت شناس بودم و تنبلی نکردم پس لیاقت این جای پارک رو دارم.. ای بابا، اون که دیر رسیده، تنبلی کرده، بیشتر خوابیده، باید بهترین جای پارکینگ باشه، من که زودتر رسیدم بدترین جا؟!!!
بله دوستان. من و امثال من هنوز معنی کار تیمی رو درک نکردیم. نفهمیدیم هدفمون از رفتن به سر کار علاوه بر کسب درآمد ، حفظ محیط کارمون هم هست. حفظ بقای محیط کاری، با کار گروهی شکل میگیره. نه کار فردی! باید رفتارهامون به نفع شرکت و محیط کار باشه. به نفع همکارانمون باشه. اینجوری خود شخص پیشرفت میکنه..
.............................................. یه نفر
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!