12-14-2013, 06:47 AM
Mehrbod نوشته: کسیکه زندگی آسوده و آسانی دارد که این اندازه برای دانش و نمیدانم آت و آشغال آموختنادعای بدون دلیل و سند روشن و محکمی است از دید بنده.
بدو بدو نمیکند, آن اندازهای میخواند و میاندوزد که زندگی اش را بگذراند و بیهوده نبوده باشد.
از کجا معلوم؟
بعدم خب زندگی آسوده شاید نداشتیم اما وقتی میتونیم با قدرت، زندگی آسوده تری ایجاد کنیم، چرا نکنیم؟
آسودگی زندگی هم که فقط با سکس نیست، وگرنه من اگر میخواستم میتونستم به سکس هم برسم، مثلا ازدواج کنم با وجود هزینه های زیادی که داشت و عدم مشاهدهء آمادگی دلخواه در خودم، ولی میدونستم که بعدش بدبخت تر میشم و اون لذت سکس بنظر من به هیچ وجه بر اون رنجهای اضافه شده نمیچربید.
کلا انسان موجود پیچیده ایست و بنظر من هنوز هم تاحد زیادی ناشناخته.
من خودمم هنوز نمیتونم خودم رو کامل و دقیق و مطمئن تحلیل کنم و بشناسم، چه برسه به دیگران.
بعدم چی رو گفتی آت و آشغال؟
علم رو؟ فناوری رو؟ قدرت رو؟
من از بچگی به اینا علاقه داشتم. یعنی شاید هم پدرم منو علاقمند کرد، چون خودش علاقمند و درگیر با این چیزها بود تاحدی، و فکر کرد منم علاقه و استعداد دارم، و بنابراین منو وارد این خط کرد تاحدی (درحدی که خودش سواد و دانش و مهارت داشت).
من دوست داشتم مثلا از طرز کار رایانه سردربیارم و بهش مسلط باشم.
و خیلی دوست داشتم به این آرزو برسم.
یکی از چیزهایی که دیدم با ازدواج کردن به احتمال زیادی ممکنه از دست بدم، فرصت برای رسیدن به همین قبیل آرزوهای خودم بود.
بعدم اینا اگر آت و آشغال و بدردنخور هست پس چرا بارها میبینم که افراد دیگر از بابت نداشتنش حسرت میخورن و تحقیر میشن؟
مثلا کارفرمای خودم اینقدر دوست داره خودش هم بلد بود و میتونست! آدم پولداری هست و خوب هم سکس کرده (حسابی هم خانم باز بوده، ولی الان دیگه کم کم داره بازنشسته میشه!!).
آدم صاف و ساده ای هست و بارها این آرزو و خواسته رو به زبان آورده. بعضی وقتا با حسرت آشکاری نگاه میکنه و چیزی میگه در این زمینه.
و همینطور خیلی افراد دیگه.