12-09-2013, 11:42 AM
Alice نوشته: این که روزگاران جوانیتان بر باد رفت و دیگر بازنخواهد آمد چه اندازه سُـهش اندوه و سوگ برایتان به ارمغان میاورد؟!نه،
اینکه سد و بیست سال دیگر نیست میشوید گو اینکه هرگز هستی نداشتید و جاودانه هیچ میشوید، دژمناک و آبزورد نیست؟!
جاودانه بودن برای همگان خواستنی نیست، بسیاری هم در پی آرامش جاودانی یا نیستی همیشگی (نیروانا)
هستند و همچنان که زادن ، زمان خود را دارد، همسریابی و زناشویی، زمان خود را دارد و بزرگ کردن
فرزندان و .. زمان خود را دارد، زمانی هم میرسد که شما کاری برای انجام دادن ندارید و تنها در آرزوی
آسودگی از رنج ها و ستیزه های این جهان هستید. مهند این است که شما از برای فرزندان و خون خود
که سرانجام همان همه ی جهانیان و و هومنی هستند، به اندازه ی توان خود در ساختن آینده ای بهتر که
زندگی ارزش و خوشی بیشتر داشته باشد کوشیده باشید. اگر فرزند من بهتر زندگی کند مانند این است که
من بهتر زندگی کرده ام ، اگر جهانیان آینده بهتر زندگی کنند، زیستن جهانیان گذشته بیهود نبوده است.
به هرروی اگر بخواهید آسوده و نا پژمان بزیوید، بایستی چیزهایی را نمیتوان (دستکم با توانایی های
امروزین) دگرگون نمود، مانند پیری و مرگ را بپذیریم و بهترین هایی را که میشود در این چارچوب
بدست آورد، فراکوشیم. زپس دیرنده بیدار بودن، بهتر که خوابیدن و جهان را به بیداران وا نهادن
فراکوشیدن = anstreben / to strive for
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد