05-16-2011, 02:30 PM
مهربد نوشته: خوب شما که نمیخواهید بگویید یک آدم پولدار بی دغدغه که در روز نیم
ساعت کار هم نمیکند و بیشتر از 80% جامعه پول در میآورد خوب است؟
فقر و نداری بد است، پولداری زالو-وار نیز همان اندازه بد است.
کمونیسم/سوسیالیسم/آنارشیسم/سندیکالیسم(چهار شاخهی بزرگ چپ)، هیچکدام، به هیچ طریقی، در هیچ شرایطی «فقر» را ستایش نمیکنند. هریک به شیوهای، به تحقیق و برسی ِ علل پدیدهای که همگی ِ آن مذموم میشمارندش(=فقر)میپردازند و برای «نابودی» آن راهکارهای گوناگونی ارائه میدهند. کاملا برخلاف تقریبا تمامی مکاتب اقتصادی ِ کاپیتالیستی، که فقر را جزئی طبیعی و غیرقابل ِ اجتناب در یک اقتصاد سالم میدانند. کمونیسم همگانی کردن ابزار تولید را تا مرحلهی از میان رفتن طبقهی غیرمولد(=بورژوازی، لومپنپرولتاریا و ..)در جامعه تشویق میکند، آنارشیسم مشکل را وجود موانع و مفاهیمی همچون دولت، قانون و مالکیت(در هر بعد آن)میداند و سندیکالیسم طرفدار فعالیت مستقل سندیکاهای کارگری برای کشیدن نهایت ِ شیرهی ممکن از سود بحق تولید است. حتی چپ ِ واپسماندهی ِ دههی چهل ایران را نمیتوان با چنین اتهام سخیف و مضحکی محکوم کرد، چه برسد به چپ ِ سوپرساختارشکن ِ اروپا که اصلا از آن طرف بام افتاده. چیزی که بوده، و اگر شینبت به آن اشاره میکند با او موافقم(وانگهی بعید میدانم منظورش این بوده باشد)ستایش ِ خندهآور چپ سنتی ِ ایران نسبت به روستا و روستاییست، اینکه «آنها مردمانی ِ مظلوم اما به خروش آمده، سرکوفته اما با عزت، کمسواد اما با صفا هستند که همین روزها بساط فئودالی و شاهنشاهی را از جا میکنند و دولتی مساوات طلب سرکار میآورند».. درحالیکه در امر واقع، آنها مشتی دهاتی ِ بیسواد و بیفرهنگ بودند(و هستند)که آفت تمدن و شهرنشینی ایرانی محسوب میشدهاند(و میشوند)، همیشه در صف اول سرکوب روشنفکر ِ شهرنشین متعلق به طبقهی متوسط بودهاند و علاوه بر نفهمی، آدمهای رذلی هم هستند!
وانگهی اینکه از فقر و اثرات ِ مخرب ِ آن بیزار باشی و فقرا را «طرفداری» بکنی یک چیز است، اینکه با رمانتیسم ِ ویکتور هوگویی آنها را ستایش بکنی و برای پاهای پینه بستهی کشاورز دلخسته و آفتاب سوخته آه و نالههای پرسوز و گداز سربدهی یک چیز دیگر.
زنده باد زندگی!