11-07-2013, 10:20 PM
Rationalist نوشته: آری ؛ تا هنگامی که ارزش را در "خوشی بیشتر" بدانیم؛ اگر خوشی ای بیابیم که جاودان، همیشگی و بیشینه باشد؛
پس ارزشی جاودان برایمان خواهد داشت. حال مشکل چیست؟!
مشکل در اینجاست که خوشی تنها یک ارزش است, ولی ارزش راستین — ارزشی که خود خوشی و رنج از آن ریشهگرفتهاند — چیز دیگری است.
Rationalist نوشته: برایم شفاف نیست که دقیقا مقصودتان از این قسمت چیست؛
اما به هر روی؛ فرگشت هم حقیقتی است که خرد در راستای فربود گرایی ادراک می نماید و اساسا رنج و خوشی ما در گرو فرگشت به وجود آماده و برایمان معنا یافته است.
حال اگر همچنان بخواهید از دید فرگشتیک به پرسش پاسخ دهید و آن را هم در تراز لایه بنیادین معرفت شناسی بدانید؛ خیر.
این پرسش چگونه با معرفت شناختی به پاسخ مورد نگر شما می رسد؟
خوشی بردن از خوردن یک ارزش است, ولی خوشیِ خورش از کجا میاید؟ از نیاز به زنده ماندن و انرژی گرفتن, پس:
... —> نیاز به انرژی <—> خوشی از خورش
شما اینجا در واپسین لایه گیر کردهاید و نمیتوانید ببینید که بجز خوشی و درد شما, ارزشهایِ دیگری
هستند که به همینها ریشهدادهاند. نگرش به این لایهها و چگونگی پیدایش ارزشها = رویکرد شناختشناسیک.
Rationalist نوشته: شما در بخش سبز رنگ؛ گویا بالاخره توانستید میان دیدگاه فرگشتیک و دیدگاه مورد نگر من(همان نگاه هومنی)؛ تفاوت را دریابید!
حال مشکل را دقیقا در کجای دیدگاه من می بینید؟ در اینکه باورمندم ما باید خردمان و خوشی هایمان را از بند فرگشت برهانیم؟
نه, ولی چون شوربختانه نمیگیرید پیوسته دارد میهمارم:
کار شما درست است, سنجهیِ شما نادرست.
آنچه همهیِ کنشهایِ ما را ارزشمند یا بیارزش ساخته و میسازد فرگشت است, نه خوشی و رنج 'برآمدهیِ' فرگشت.
Rationalist نوشته: خوب که چه؟؟؟؟؟!!!!!!!!
اینکه خوشی بیشتر ما ممکن است با مصرف انرژی و یا افزایش انتروپی در کران تمام گیتی همراه باشد نیز، تضاد و پیوند ابطال کننده ای با نگرش من ندارد.
گفتیم, ارزشهایِ یک هومن در خوشی و رنج میکوتاهند. ولی فربودگرایی (چیزیکه آغاز گفتمان بود) و شناختشناسی (شیوهیِ کار) میگویند آنچه ما میسُهیم و ارزش میدانیم,
همانا ارزش راستین و پایانین نیست و اگر به پیدایش همین خوشی و رنج در هومنی نیک بنگریم, میتوانیم به سازوکار و شاید آماج جهان هم دستیابیم; اینکه نون این به
چه درد میخورد یا چرا باید بخواهیم به آن دستیابیم سخن دیگری میشود که پاسخ من این بود, دریافت این, خودْ به من در جایگاه یک هومن و فرآوردههایِ
ژن هایم خوشیِ بیشتر میدهد و پس نشان میدهد که سرشت و ژنهای درست فرگشتهاند, زیرا همپوشانی میان خوشیِ من و فربودگرایی رُخ داده.
کسیکه شناخت جهان و فربودگرایی را بی ارزش میداند به بیراهه میرود, زیرا بمانند نمونهیِ فیلسوفی که آوردیم — فیلسوفی که آن اندازه از فلسفه خوشی میبرد که
هرگز درد تنها را نسُهیده و تنها و بی زادمان از خود میمیرد — چنین رویکردی را پایستگی نخواهد بود; اکنون اینکه چرا باید بود و نبود پایستگی با ارزش باشد
را من پیشاپیش پاسخ میدهم: زیرا گزینش "رویکرد پایسته" باز به من خوشیِ بیشتر میدهد (و اینبار دوباره ژنهای من درست فرگشتهاند زیرا ...)
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns