10-21-2013, 09:03 AM
Ouroboros نوشته: توجه بکنید که من در ناعادلانه بودن این روش از رقابت و همهی دیگر معایب آن با شما همنظرم(آسیب به محیط زیست، تلاش برای حداکثری کردن منافع به هر قیمتی و …). من اغلب از واژههایی همچون «جامعهی ریسک» به خنده میافتم زیرا فلان سیایاو و مدیرعامل ریسک را میکند و کارگران آن کارخانه/شرکت بهای آنرا میپردازند. این وضعیت هرگز درست نیست.
اما نتایج طبیعی آنرا نیز میتوانم ببینم و برخلاف دوستان طرفدار سرمایهداری در این انجمن، بیشتر نظریهپردازان و مدافعان آن بیرون از این انجمن منکر ناعادلانه بودن مدل تولیدی کاپیتالیستی نمیشوند، بلکه آنرا برای برخورداری از جامعهای از منظر تکنولوژیک پیشرفته، از منظر سیاسی آزاد و از منظر اقتصادی دائم در حال توسعه ضروری میدانند. که آنهم قابل بحث است. اما تقلیل ناتوانی سیستمی که در آن تولیدکننده از امنیت وجودی مطلق برخوردار است به «از همه، برای همه» از آن حرفهاست و نشان دادیم که ارزشی ندارد.
اقتصاددان ژاپنی نوبوهیرو کیوتاکی(Nobuhiro Kiyotaki)یک بازی ذهنی را تصور میکند که در آن دو طرف در مجموع صد چیپ بازی دارند. طبق قوانین بازی، برنده تنها ۹۰٪ پات(بانک)را برمیدارد و ۱۰٪ آنرا به بازنده میدهد تا بازی ادامه پیدا بکند. او استدلال میکند که تا وقتی امکان ادامهی بازی(چیپ کافی برای مشارکت در آن)و امکان برنده شدن در آن(در تناسب با رقیب)وجود دارد، بازیکنان حداکثر تلاش خود برای برنده شدن را بکار خواهند بست، اما به محض تفریق یکی از این عناصر کل موجودیت بازی به خطر میافتد.
برای مثال بیایید مدل سوسیالیسم مطلق را به این بازی معرفی بکنیم: یعنی چیپها را فارغ از برد و بخت بطور برابر میان دو طرف تقسیم بکنیم، زیرا چنین عملی عادلانه است یا هرچه. در این شرایط اشتیاق و انگیزهی طرفین برای ادامهی بازی، یا حداقل برنده شدن در آن از میان میرود چراکه چشمانداز برد، و شاید حتی مهمتر از آن باخت بکلی حذف شده. تلاش برای باقی نگاه داشتن آنچه دارید و آنچه میتوانید داشته باشید بیمعنا میشود و بازی صرفا به وسیلهای برای وقتگذرانی یا ... تبدیل میشود. مدل متقابل این نیز همان اندازه متزلزل و شکننده به نظر میرسد، چنانکه وقتی مدل کاپیتالیسم مطلق را به سیستم معرفی بکنید، یعنی احتمال «پاکبازی» (=از دست دادن کُل دارایی)را وارد قوانین بازی بکنید، کیوتاکی استدلال میکند که بازی پس از یک دور به پایان میرسد(=سکون و بحران اقتصادی)و طرف بازنده توانایی لازم برای ادامهی آنرا نخواهد داست. در این شرایط با آنکه انگیزه برای بردن صد چندان شده، انگیزه برای خود ورود به بازی کردن کاهش مییابد و این مهمتر، بازی پس از یک دور به پایان میرسد و همانند مدل قبلی Self Sustainable نیست.
پس به نظر میرسد برای مشارکت حداکثری مداوم فرد در کنش اقتصادی ما نیاز به دستکم دو فاکتور بنیادین انگیزش و امکان، همراه با میزانی کنترلشده از ریسک داریم. در مدل ۹ به ۱ بخشی از انگیزهی بازی بدلیل آنکه احتمال پاکبازی حذف شده از میان میرود، اما تداوم امکان بازی تضمین میشود و چشمانداز برد در افق انگیزهی کافی برای رقابتی رضایتمندانه در سیستم خواهد شد. در اقتصاد خرد و کلان نیز الگوهای موفق کشورهای اسکاندیناوی را برای این روش داریم که با پیروی از همان قاعدهی ۹ به ۱ امکان توسعهی مداوم اقتصادی و رسیدن به سطحی بی سابقه از رفاه و برابری اقتصادی در تاریخ بشر را فراهم آوردهاند بیآنکه آسیب چندانی به آزادیهای آنها برسد.
زنده باد زندگی!